English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
ex سابق قدیمی
ex- سابق قدیمی
Other Matches
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
predecessors سابق
predecessor سابق
antecedent سابق
antecedents سابق
of old سابق
ci devant سابق
whilom در سابق
one-time سابق
aforegoing سابق
quondam سابق
former سابق
unabated <adj.> به شدت سابق
before mentioned سابق الذکر
given above سابق الذکر
former shampion قهرمان سابق
foregoing سابق الذکر
as before <adv.> مانند سابق
hitherto سابق بر این
of yon مال سابق
by usage یا معمول سابق
beforetime سابق بر این
olden پیشین سابق
throwback باز گشت به سابق
throwbacks باز گشت به سابق
lire لیره سابق اتریش
liras لیره سابق اتریش
antecede سابق یا اسبق بودن
bastille زندان عمومی سابق در
lira لیره سابق اتریش
ci devant متعلق بدوره سابق
ex prime minister رئیس الوزرای سابق
as ... as ever <adv.> آنطور ... مثل همیشه [سابق]
above سابق الذکر مذکور در فوق
more frequently than ever <adv.> نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
estonian اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
backsliding کسی که پس از ترکیکعادت بد به عادت سابق خود باز میگردد
old red sandstone سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
Serbia کشور سابق صربیا که امروزه جزء جمهوری یوگوسلاوی است
disaffirm دعوی سابق را به صلح ختم کردن نقض احکام صادره از دادگاهها
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
date قدیمی
timeworn قدیمی
dates قدیمی
veteran قدیمی
seniors قدیمی
senior قدیمی
age old قدیمی
out of date قدیمی
antiquated قدیمی
old-timers قدیمی
old timer قدیمی
olden قدیمی
age-old قدیمی
bygone قدیمی
stale cheque چک قدیمی
veterans قدیمی
old time قدیمی
old-timer قدیمی
fogram قدیمی
We old – fashioned people . ما قدیمی ها
ancient قدیمی
archaic قدیمی
outdated قدیمی
scholastic متفکران قدیمی
culverin یکجورتوپ قدیمی
fogies ادم قدیمی
fogeys ادم قدیمی
codex نسخه قدیمی
fogey ادم قدیمی
old دیرینه قدیمی
presentation copy نسخه قدیمی
incunabulum کتب قدیمی
clapped-out ماشینخرابو قدیمی
protolanguage زبان قدیمی
paleography کتابت قدیمی
arquebus تفنگ قدیمی
uptight قدیمی مسلک
oldest دیرینه قدیمی
by gone قدیمی گذشته ها
older دیرینه قدیمی
past master استاد قدیمی
new اخیرا و نه قدیمی
ancient manuscript نوشته قدیمی
primal بسیار قدیمی
prolonged قدیمی مدید
fogy ادم قدیمی
past masters استاد قدیمی
fuddy-duddies قدیمی مسلک
fuddy-duddy قدیمی مسلک
old hat قدیمی مسلک
old hat هر چیز قدیمی
new- اخیرا و نه قدیمی
newer اخیرا و نه قدیمی
Old – time tunes . آهنگهای قدیمی
newest اخیرا و نه قدیمی
square toed قدیمی مسلک
unreconstructed قدیمی مسلک
museum piece قدیمی غیرعادی
(as) old as the hills <idiom> خیلی قدیمی
inkhorn دوات شاخی قدیمی
viol ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
rundlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
slow coach ادم قدیمی مسلک
dodos آدم قدیمی مسلک
dodoes آدم قدیمی مسلک
old-style روش گاهشماری قدیمی
tod واحد قدیمی وزن
old wives' tales عقیدهی قدیمی و مردود
sloop کرجی یک دگلی قدیمی
shandrydan درشکه تک اسبه قدیمی
shandradan درشکه تک اسبه قدیمی
dodo آدم قدیمی مسلک
runlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
rebeck کمانچه سه سیمه قدیمی
rebec کمانچه سه سیمه قدیمی
primitively بطور قدیمی یا بدوی
nine pins نوعی بولینگ قدیمی
old wives' tale عقیدهی قدیمی و مردود
ducat مسکوک طلای قدیمی
sequin سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
sequins سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
flintlocks تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
flintlock تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
to cling to the old ways به رسوم قدیمی چسبیدن
raffle نوعی بازی قدیمی
raffles نوعی بازی قدیمی
dating rugs [antique] فرش عتیقه [قدیمی]
alpenstock عصای قدیمی کوهنوردی
archaism انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
Antiguated آنتیک ،کهنه،قدیمی
clepsydra ساعت ابی قدیمی
falcon باز توپ قدیمی
cataphract نوعی زره قدیمی
falcons باز توپ قدیمی
blunderbuss نوعی تفنگ قدیمی
fud ادم قدیمی مسلک
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
ye شکل قدیمی کلمه The شماها
fustiest کفک زده قدیمی مسلک
fustier کفک زده قدیمی مسلک
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
fusty کفک زده قدیمی مسلک
spicery انباری ادویه [واژه قدیمی]
viola da gamba ویلون سل قدیمی 5 یا6 سیمه
fogyish مانع پیشرفت قدیمی مسلک
neoclassic احیا کننده سبکهای قدیمی
cithara یکنوع الت موسیقی قدیمی
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
stroud پارچه یا پتوی صخیم قدیمی
auditory [نام قدیمی شبستان کلیسا]
father file پشتیبان گونه قدیمی فایل
bawdry زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
dog-ear [واژ ی قدیمی پا پیکره ی بالا سنتوری]
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
revivalist طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
Hey, old chap! <idiom> چطوری رفیق قدیمی! [اصطلاح روزمره]
driving iron نام قدیمی چوب شماره 1 گلف
stomacher پیش دامنی قدیمی زنانه ومردانه
skald شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
graphophone نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
bireme یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
carack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
carrack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
cubit مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
hierologist متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
touchhole سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
Give me those old cars any day . I miss those old cars . قربان آن اتو مبیل های قدیمی
tumbling verse شعر بی قاعده وبی وزن قدیمی
vulgate نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
bad زمان ماضی قدیمی فعل bid
superseding گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
supersedes گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
superseded گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
supersede گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
bibliopole کتاب فروش فرشنده کتب قدیمی وکمیاب
hutches نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
hutch نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
She's not the Laleh I used to know. او [زن] دیگر لاله قدیمی [از نظر رفتار] نیست.
upgrading به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
I want to look at old coins. من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
He's back to his usual self. او [مرد ] دوباره برگشت به رفتار قدیمی خودش.
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
latium ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
You look ridiculous in that old hat . با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
revivalist movement جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
to leave everything as it is [not to change anything] رسوم قدیمی را ثابت [دست نخورده] نگه داشتن
rehashes بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
travois ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
rehashed بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com