Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (8 milliseconds)
English
Persian
shore
ساحل
shores
ساحل
bank
ساحل
banks
ساحل
coast
ساحل
coasts
ساحل
beach
ساحل
beached
ساحل
beaches
ساحل
brae
ساحل
causey
ساحل
landside
ساحل
littoral
ساحل
rivage
ساحل
sea shore
ساحل
Other Matches
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ship to shore
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shore to shore movement
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore
بطرف ساحل جلو ساحل
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
ashore
به ساحل
coral reef
ساحل مرجانی
sandbanks
ساحل شنی
sandbank
ساحل شنی
shorelines
خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline
خط ساحل یا خط ساحلی
coastwards
درامتداد ساحل
coastwise
درطول ساحل
hard beach
ساحل مستحکم
beach
زدن به ساحل
bankside
شیب ساحل
bank revetment
پوشش ساحل
backshore beach
ساحل جزرو مد
backshore
ساحل جزرو مد
back beach
ساحل جزرو مد
attack group
گروه تک به ساحل
basegram
پیام از ساحل
coastward
بطرف ساحل
coastward
درامتداد ساحل
coastwards
بطرف ساحل
beaches
ساحل شنی
beaches
زدن به ساحل
beached
ساحل شنی
beached
زدن به ساحل
coast guardsman
ساحل بان
beach
ساحل شنی
beach party
تیم ساحل
land combat
نبرد در ساحل
seashore
ساحل دریا
sea coast
ساحل دریا
seacoast
ساحل دریا
bank protection
ساحل داری
shores
ساحل دریا
shores
کرانه ساحل
shore
ساحل دریا
shore
کرانه ساحل
shore duty
خدمت ساحل
stethe
ساحل رودخانه
in-
نزدیک ساحل
in
نزدیک ساحل
seashores
ساحل دریا
inshore
به طرف ساحل
onshore
واقع در ساحل
near shore
نزدیک به ساحل
low lander
ساحل نشین
offshore
دور از ساحل
on shore
روی ساحل
offshore
از جانب ساحل
riparian
ساحل رودخانه زی
river banks
ساحل رودخانه
river bank
ساحل رودخانه
river line
خط ساحل رودخانه
landing beach
ساحل پیاده شدن
lee shore
ساحل در معرض باد
coast defence
سازمان پدافنداز ساحل
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
roadstead
لنگرگاه دور از ساحل
riverain
ساکن ساحل رودخانه
seebreeze
باد از دریا به ساحل
the waves beats or the shore
امواج به ساحل می کوبد
put out
از ساحل عازم شدن
shoring
پیاده شدن در ساحل
the wares beat the shore
خوردن امواج به ساحل
Ivory Coast
کشور ساحل عاج
coast in point
نقطه ورود به ساحل
retracts
دور شدن از ساحل
hinterland
زمین پشت ساحل
hinterlands
زمین پشت ساحل
inside
موج نزدیک ساحل
insides
موج نزدیک ساحل
waterside
متعلق به کناردریا ساحل
ashore
بکنار بطرف ساحل
retract
دور شدن از ساحل
retracted
دور شدن از ساحل
retracting
دور شدن از ساحل
bars
خور پیشرفتگی اب به ساحل
bank angle
زاویه شیب ساحل
bar
خور پیشرفتگی اب به ساحل
bank line
نخ ماهیگیری وصل به ساحل
shelf
سراشیب ساحل دریا
offshore winds
بادخشکی بادهای دور از ساحل
shore break
موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
banks
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
landing attack
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
beaching gear
وسایل به ساحل کشیدن ناو
landing forces
نیروها پیاده شونده به ساحل
to wash something up
بکنار ساحل شستن چیزی
debarkation net
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
surf cast
قلاب اندازی از ساحل در موج
coasting
کشتی رانی در طول ساحل
cay
ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
skate boat
قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
foreshores
لبه جلوی ساحل دریا
foreshore
لبه جلوی ساحل دریا
to wash something ashore
بکنار ساحل شستن چیزی
bank
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
point break
موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
coast in point
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
offshore
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
mooring
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
beachheads
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachhead
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
shore duty
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
straight off
مستقیما درجلو موج روبه ساحل
landings
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
alighting area
نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
barrier reef
صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
council of entent
ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
liberty man
ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
soups
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
landing party
گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
approach line
خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
coastal refraction
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
jolly boat
قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
landing attack
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
camp-shedding
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
wharves
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
dune
خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
soup
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
wharfs
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
painters
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painter
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bank protection
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
hard-up
جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard up
جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
barrier light
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
bollards
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
scylla
صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
bollard
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
transfer area
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
mooring penant
طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdown
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
cabotage
کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
catch
مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
left slide
حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
disembarkation
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
hard beach
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
piloting
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
cabotage
کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
riverain
کرانه نشین ساحل نشین
riverine
داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
coastal convoy
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com