English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bank protection ساحل داری
Other Matches
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
statecraft کشور داری ملک داری
You deserve it. حق داری ( استحقاق آنرا داری )
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
ashore به ساحل
shores ساحل
banks ساحل
coasts ساحل
coast ساحل
landside ساحل
littoral ساحل
sea shore ساحل
bank ساحل
shore ساحل
brae ساحل
beached ساحل
rivage ساحل
beaches ساحل
causey ساحل
beach ساحل
coastward بطرف ساحل
sea coast ساحل دریا
river line خط ساحل رودخانه
coast guardsman ساحل بان
riparian ساحل رودخانه زی
on shore روی ساحل
offshore دور از ساحل
seacoast ساحل دریا
backshore beach ساحل جزرو مد
backshore ساحل جزرو مد
back beach ساحل جزرو مد
attack group گروه تک به ساحل
bank revetment پوشش ساحل
shore duty خدمت ساحل
bankside شیب ساحل
basegram پیام از ساحل
beach party تیم ساحل
coastwise درطول ساحل
near shore نزدیک به ساحل
beaches ساحل شنی
sandbank ساحل شنی
coastward درامتداد ساحل
beach زدن به ساحل
coastwards بطرف ساحل
coastwards درامتداد ساحل
beach ساحل شنی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
coral reef ساحل مرجانی
beached زدن به ساحل
beached ساحل شنی
hard beach ساحل مستحکم
land combat نبرد در ساحل
river banks ساحل رودخانه
river bank ساحل رودخانه
beaches زدن به ساحل
low lander ساحل نشین
sandbanks ساحل شنی
shore کرانه ساحل
shore ساحل دریا
shores ساحل دریا
inshore به طرف ساحل
onshore واقع در ساحل
stethe ساحل رودخانه
shores کرانه ساحل
offshore از جانب ساحل
in- نزدیک ساحل
seashore ساحل دریا
in نزدیک ساحل
seashores ساحل دریا
ashore بکنار بطرف ساحل
bank angle زاویه شیب ساحل
shelf سراشیب ساحل دریا
Ivory Coast کشور ساحل عاج
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
waterside متعلق به کناردریا ساحل
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
coast in point نقطه ورود به ساحل
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
hinterland زمین پشت ساحل
hinterlands زمین پشت ساحل
inside موج نزدیک ساحل
insides موج نزدیک ساحل
landing beach ساحل پیاده شدن
put out از ساحل عازم شدن
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
retracts دور شدن از ساحل
retracting دور شدن از ساحل
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
near bank ساحل نزدیک رودخانه
retracted دور شدن از ساحل
retract دور شدن از ساحل
seebreeze باد از دریا به ساحل
shoring پیاده شدن در ساحل
lee shore ساحل در معرض باد
riverain ساکن ساحل رودخانه
blind man's buff از من داری
grittiness شن داری
tensility کش داری
bigamy دو زن داری
wet storage تر داری
coasting کشتی رانی در طول ساحل
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
cay ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
bulkiness تنه داری
blind mans buff ازمن داری
household art هنرخانه داری
trusteeship امانت داری
serrulation دندانه داری
slaveholding برده داری
bulkiness جثه داری
bean caper پیرسن داری
treasurership خزانه داری
treasury general خرانه داری کل
tresury general خزانه داری کل
trusteedhip امانت داری
cellarge حق انبار داری
conchiferous داری صدف
patchiness وصله داری
rhythmicity نواخت داری
retenv خود داری
pernoctation شب زنده داری
incumbency عهده داری
non commital خود داری
continenece خود داری
lucubration شب زنده داری
fisk خزانه داری
viscosity شیره داری
spinosity سیخ داری
stigmatism خال داری
dry storage خشک داری
creaminess خامه داری
notbility خانه داری
house work خانه داری
self restraint خود داری
wake شب زنده داری
sang froid خود داری
slavery برده داری
farming مزرعه داری
waked شب زنده داری
wakes شب زنده داری
vigilance شب زنده داری
treasury خزانه داری
thrift خانه داری
quartermaster سررشته داری
quartermasters سررشته داری
housekeeping خانه داری
sang-froid خود داری
communism مردم داری
leasehold اجاره داری
tenure اجاره داری
wakefulness شب زنده داری
night waking شب زنده داری
capitalism سرمایه داری
vigil شب زنده داری
vigils شب زنده داری
Exchequer خزانه داری
bursary خزانه داری
bursaries خزانه داری
altruism همگونه داری
fasting روزه داری
refusals خود داری رد
refusal خود داری رد
angularity گوشه داری
angularity زاویه داری
charge عهده داری
abstinence;or abstinency خود داری
angulation زاویه داری
leasing اجاره داری
tenancy اجاره داری
anti capitalist ضد سرمایه داری
menage خانه داری
tenancies اجاره داری
charges عهده داری
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com