English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
superstructure ساختار بالا
superstructures ساختار بالا
Search result with all words
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
Other Matches
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
architecture ساختار
structuring ساختار
structure ساختار
structures ساختار
atomic structure ساختار اتمی
structure ساختار ساخت
structure factor عامل ساختار
decision structure ساختار تصمیم
control structure ساختار کنترلی
structure chart نمودار ساختار
diamond structure ساختار الماس
helical structure ساختار مارپیچی
shell structure ساختار لایهای
data structure ساختار داده ها
structures ساختار ساخت
block structure ساختار بلوکی
close packed structure ساختار تنگچین
cellular structure ساختار شبکهای
crane construction ساختار جرثقیل
band structure ساختار نواری
crystal structure ساختار بلور
crystalline structure ساختار بلوری
structuring ساختار ساخت
age structure ساختار سنی
network stracture ساختار شبکه
molecular structure ساختار مولکولی
structure [first order] ساختار [ریاضی]
grain structure ساختار بلوری
loop structure ساختار حلقهای
list structure ساختار لیست
linear structure ساختار خطی
lewis structure ساختار لوویس
network structure ساختار شبکهای
nuclear structure ساختار هستهای
pyramidal structure ساختار هرمی
fine structure ساختار فریف
file structure ساختار فایل
factor structure ساختار عاملی
relational structure ساختار رابطهای
ring structure ساختار حلقهای
electronic structure ساختار الکترونی
kekule structure ساختار ککوله
nested structure ساختار لانهای
internal structure ساختار داخلی
tree structure ساختار درخت
sequence structure ساختار ترتیبی
institutional structure ساختار نهادی
ingots structure ساختار شمش
fabric ساختار ساختمان
inverted structure ساختار معکوس
selection structure ساختار گزینشی
economic structure ساختار اقتصادی
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
hyperfine structure ساختار فوق فریف
structure پی ریزی کردن ساختار
structuralists وابسته به ساختار گرایی
work breakdown structure ساختار تفکیک کار
straight chain structure ساختار راست زنجیر
structuralist وابسته به ساختار گرایی
algebraic structure ساختار جبری [ریاضی]
structured design طراحی ساختار یافته
structuring پی ریزی کردن ساختار
loop control structure ساختار کنترل حلقه
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
sequence control structure ساختار کنترل ترتیبی
secondary structure of portein ساختار دوم پروتئین
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
structures پی ریزی کردن ساختار
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
database structure ساختار پایگاه داده ها
cubic closed packed structure ساختار مکعبی تنگچین
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
contiguous data structure ساختار دادههای همجوار
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
tertiary structure of protein ساختار سوم پروتئین
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
valence bond structure ساختار پیوند والانسی
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
definition شرح ساختار در برنامه یا سیستم
pawn structure ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
implication عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
inclusion عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
wurtzite ساختار شش گوشهای روی سولفید
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
definitions شرح ساختار در برنامه یا سیستم
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
implications عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
nodes نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
node نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
leaf گره آخر در ساختار درختی
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
hexonal zinc sulfide structure ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
forests تعداد درختهای ساختار داده متصل
broch [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
reconfiguration تغییر دادن ساختار داده در سیستم
forest تعداد درختهای ساختار داده متصل
externals دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
skeletal code برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
external دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
frameworks ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
DNA double helix [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
backsteingotit [آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
framework ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
High Victorian [سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
queue روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queued روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queues روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queueing روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
variables شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
bandolite ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
abutment [ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.] [معماری]
random سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
randomly سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
plex structure ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
scripts ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
variable شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
physical سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
chimney-cricket [ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
local که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
structuring ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
flow diagram دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
structures ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
flowchart دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
rung [تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
locals که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
structure ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
sparse array ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
dynamically ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
local انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
locals انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
globally متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
global متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
root گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
dynamic ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
roots گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
if/then/else یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
heterosphere قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
freed پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freeing پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
frees پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
gallium arsenide ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
kinematics فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
flow diagram دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flowchart دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
forward pointer اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
ddl بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
onion skin language زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
wiring ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
plex database ساختار پایگاه داده ها که داده ها بهم متصل می شوند
derivation graph ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
V format ساختار داده که درآن دکوردهای با طول مختلف ذخیره شده اند با یک مشخصات ابتدایی که طول آنها را نوشته است
bell-cage [ساختار نگهدارنده ناقوس در ناقوس خانه]
hair [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
KSAM ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
overtones بالا تن
upper بالا
superincumbent از بالا
balcony لژ بالا
up stairs بالا
atop بالا
balconies لژ بالا
uppermost از بالا
above در بالا
upper limit حد بالا
aloft بالا
galleries لژ بالا
gallery لژ بالا
overtone بالا تن
overhead سر بالا
overhead بالا
ascendancy بالا
ascendency بالا
upside بالا
high بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com