Dictiornary-Farsi | ساختار تفکیک کار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
work breakdown structure	ساختار تفکیک کار


Other Matches

part	تفکیک کردن تفکیک شدن
hierarchies	روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy	روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis	[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
differentiation	تفکیک
analysis	تفکیک
severance	تفکیک
partings	تفکیک
secession	تفکیک
separations	تفکیک
separation	تفکیک
separating	تفکیک
resolutions	تفکیک
demodulation	تفکیک
breakdown	تفکیک
resolution	تفکیک
denotation	تفکیک
break down	تفکیک
break	تفکیک
breaks	تفکیک
disintegration	تفکیک
disjunction	تفکیک
breakdowns	تفکیک
dissociation	تفکیک
parting	تفکیک
segregation	تفکیک
removal	تفکیک
secernment	تفکیک
knocked down	تفکیک شده
centrifuges	تفکیک کردن
break up	تفکیک کردن
dissociates	تفکیک نمودن
break down of negotiation	تفکیک مذاکرات
separable	قابل تفکیک
break bulk	تفکیک محصولات
detachable	قابل تفکیک
centrifuge	تفکیک کردن
detaching	تفکیک کردن
separate	تفکیک کردن
separate	جدایی تفکیک
separated	تفکیک کردن
separated	جدایی تفکیک
separates	تفکیک کردن
separates	جدایی تفکیک
separation	تفکیک کردن
segregation	تفکیک کردن
separations	تفکیک متارکه
detaches	تفکیک کردن
detach	تفکیک کردن
dissociating	تفکیک نمودن
inseparable	تفکیک ناپذیر
dissociate	تفکیک نمودن
separable	تفکیک پذیر
separations	تفکیک کردن
separation	تفکیک متارکه
thermal dissociation	تفکیک گرمایی
resolving power	قدرت تفکیک
resolvable	تفکیک پذیر
resolution power	توان تفکیک
racial segregation	تفکیک نژادی
predissociation	پیش تفکیک
parcelling	تفکیک زمین
photodissociation	تفکیک نوری
optical resolution	تفکیک نوری
response differentiation	تفکیک پاسخ
detachment	جداسازی تفکیک
split risk	تفکیک خطر
partition	تفکیک کردن
severable	تفکیک پذیر
partitions	تفکیک کردن
separator	تفکیک کننده
detachments	جداسازی تفکیک
separability	تفکیک پذیری
self dissociation	خود تفکیک
low resolution	تفکیک پایین
ionic dissociation	تفکیک یونی
division of powers	تفکیک قوا
detachable bottom	کف قابل تفکیک
diacritic	تفکیک کننده
diacritical	تفکیک کننده
resolution	تفکیک پذیری
degree of dissociation	درجه تفکیک
discriminator	تفکیک کننده
resolutions	تفکیک پذیری
disjunct	وجه تفکیک
demodulator	تفکیک کننده
color separation	تفکیک رنگ
dissociation	تفکیک گسستگی
dissociation constant	ثابت تفکیک
dissociation curve	منحنی تفکیک
dissociation energy	انرژی تفکیک
segregating	جدا سازی تفکیک
desegregating	تفکیک زدایی کردن
segregates	جدا سازی تفکیک
segregate	جدا سازی تفکیک
desegregated	تفکیک زدایی کردن
desegregate	تفکیک زدایی کردن
desegregates	تفکیک زدایی کردن
separatism	تفکیک تجزیه طلبی
denominationalism	اعتقاد به تفکیک و تقسیم
low resolution	تفکیک پذیری پایین
modem	تلفیق و تفکیک کننده
preesolved	پیش تفکیک شده
principle of separation of powers	اصل تفکیک قوا
bond dissociation energy	انرژی تفکیک پیوند
resolving agent	عامل تفکیک کننده
resolving power	توان تفکیک تلسکوپ
break bulk agent	عامل تفکیک محصولات
break bulk cargo	محمولات تفکیک شده
separably	بطور قابل تفکیک
segregation	تفکیک ذرات بتن
inseparable	غیر قابل تفکیک
partitions	وسیله یا اسباب تفکیک
partition	وسیله یا اسباب تفکیک
resolution	تفکیک پذیری رفع
resolutions	تفکیک پذیری رفع
structuring	ساختار
structures	ساختار
architecture	ساختار
structure	ساختار
exploded pie graph	نمودار گرد تفکیک شده
denotation	علامت تفکیک معنی و مفهوم
discriminating circuit	مدار تفکیک کننده مین
internal modem	تلفیق و تفکیک کننده درونی
desegregated	تفکیک نژادی را فسخ کردن
inseparable cost	هزینه غیر قابل تفکیک
resolvable tartaric acid	تارتریک اسید تفکیک پذیر
system resolution	تفکیک سیستم کار دستگاه
disintegration product	محصول تجزیه و تفکیک شده
external modem	تلفیق و تفکیک کننده برونی
desegregate	تفکیک نژادی را فسخ کردن
denoted	تفکیک کردن علامت گذاردن
desegregating	تفکیک نژادی را فسخ کردن
oscillation	تفکیک امواج اشکار سازی
resolution	قدرت تفکیک [ریاضی] [فیزیک]
desegregates	تفکیک نژادی را فسخ کردن
oscillator	تفکیک کننده امواج اشکارساز
denotes	تفکیک کردن علامت گذاردن
oscillations	تفکیک امواج اشکار سازی
denote	تفکیک کردن علامت گذاردن
pyramidal structure	ساختار هرمی
economic structure	ساختار اقتصادی
electronic structure	ساختار الکترونی
network stracture	ساختار شبکه
selection structure	ساختار گزینشی
network structure	ساختار شبکهای
nested structure	ساختار لانهای
diamond structure	ساختار الماس
sequence structure	ساختار ترتیبی
factor structure	ساختار عاملی
structures	ساختار ساخت
molecular structure	ساختار مولکولی
relational structure	ساختار رابطهای
nuclear structure	ساختار هستهای
structuring	ساختار ساخت
inverted structure	ساختار معکوس
internal structure	ساختار داخلی
lewis structure	ساختار لوویس
linear structure	ساختار خطی
ingots structure	ساختار شمش
list structure	ساختار لیست
structure	ساختار ساخت
helical structure	ساختار مارپیچی
institutional structure	ساختار نهادی
loop structure	ساختار حلقهای
grain structure	ساختار بلوری
ring structure	ساختار حلقهای
fine structure	ساختار فریف
kekule structure	ساختار ککوله
block structure	ساختار بلوکی
control structure	ساختار کنترلی
structure chart	نمودار ساختار
structure factor	عامل ساختار
close packed structure	ساختار تنگچین
cellular structure	ساختار شبکهای
data structure	ساختار داده ها
age structure	ساختار سنی
file structure	ساختار فایل
superstructure	ساختار بالا
atomic structure	ساختار اتمی
band structure	ساختار نواری
fabric	ساختار ساختمان
crane construction	ساختار جرثقیل
crystal structure	ساختار بلور
crystalline structure	ساختار بلوری
shell structure	ساختار لایهای
superstructures	ساختار بالا
structure [first order]	ساختار [ریاضی]
tree structure	ساختار درخت
decision structure	ساختار تصمیم
resolutions	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
hayes compatible modem	تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
resolution	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
denotative	دارای قوه تفکیک یا تمیز تمیزی
impartible	جدایی ناپذیر غیر قابل تفکیک
marshalling yard	محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
segregative	طالب جدایی وابسته به تفکیک وتبعیض
loop control structure	ساختار کنترل حلقه
structuralists	وابسته به ساختار گرایی
hyperfine structure	ساختار فوق فریف