Dictiornary-Farsi | ساختمان فرعی جدا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
annex	ساختمان فرعی جدا
annexes	ساختمان فرعی جدا
annexing	ساختمان فرعی جدا


Search result with all words

annexe	ساختمان فرعی
Other Matches

building system	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing	نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
subspecies	قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass	بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype	بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
angle-post	[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
gigantic building	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency	[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
coach-house	ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor	مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
enterprise network	شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
block structure	ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotunda	ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature	ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotundas	ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil	شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
double shell constraction	ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
rotonda	ساختمان مدور ساختمان گنبددار
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear	نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
stbtitle	عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
formulae	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
sublease	اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
beneficial occupancy	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
construction batalion	گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
derivatives	فرعی
derivative	فرعی
petty	فرعی
lateral	فرعی
inferiors	فرعی
subalterns	فرعی
subaltern	فرعی
second class	فرعی
subsidiaries	فرعی
subsidiary	فرعی
incident	فرعی
incidents	فرعی
sub dam	سد فرعی
branch lines	خط فرعی
branch line	خط فرعی
half deck	پل فرعی
tributary	فرعی
tributaries	فرعی
minor	فرعی
ancillary	فرعی
adjuncts	فرعی
extrinsic	فرعی
secondary	فرعی
adverse reaction	اثر فرعی
adjunct	فرعی
min	فرعی
accessorial	فرعی
by-effect	اثر فرعی
byeffect	اثر فرعی
spillover effect	اثر فرعی
inferior	فرعی
secondary effect	اثر فرعی
succursal	فرعی
by	فرعی
fall-out [side effect]	اثر فرعی
accessory	فرعی
cotype	نوعی فرعی
subdivision	بخش فرعی
coproduct	محصول فرعی
bracteole	برگچه فرعی
overtones	صدای فرعی
daughter chain	زنجیر فرعی
bye election	انتخابات فرعی
subdivisions	بخش فرعی
by election	انتخابات فرعی
derived unit	واحد فرعی
secondary unit	واحد فرعی
overtone	صدای فرعی
consequent pole	قطب فرعی
spur track	جاده فرعی
sidetracked	جاده فرعی
by product material	فراورده فرعی
by product	فراورده فرعی
by work	کار فرعی
by way	راه فرعی
by product	محصول فرعی
by product	نتیجه فرعی
by path	جاده فرعی
sidetrack	جاده فرعی
colonnette	ستون فرعی
byroad	جاده فرعی
minor elements	عناصر فرعی
by lane	کوچه فرعی
by pass	لوله فرعی
by pass	گذرگاه فرعی
byname	اسم فرعی
borrowed light	نورگیر فرعی
inset	نقشه فرعی
adjuncts	صفت فرعی
accessory	دعوای فرعی
adjunct	صفت فرعی
subsections	قسمت فرعی
subsection	قسمت فرعی
side issue	موضوع فرعی
side issue	مسئله فرعی
side issues	موضوع فرعی
corollary	نتیجه فرعی
corollaries	نتیجه فرعی
side issues	مسئله فرعی
appendage	دستگاه فرعی
appendages	دستگاه فرعی
insets	نقشه فرعی
by-product	محصول فرعی
subcommittees	کمیسیون فرعی
subcommittees	کمیته فرعی
subcommittee	کمیسیون فرعی
subcommittee	کمیته فرعی
by-products	محصول فرعی
wayside	ایستگاه فرعی
sideshow	نمایش فرعی
sideshows	نمایش فرعی
avocation	کار فرعی
bypass	مسیر فرعی
backway	جاده فرعی
bypath	جاده فرعی
side-effects	اثر فرعی
side-effect	اثر فرعی
bayou	نهرکوچک یا فرعی
subsidiary	متمم فرعی
subsidiaries	متمم فرعی
annexes	شعبه فرعی
annex	شعبه فرعی
blessed folder	مخزن فرعی
bypassed	مسیر فرعی
auxiliary switch	کلید فرعی
auxiliary activity	فعالیت فرعی
affluent	رود فرعی
episode	داستان فرعی
episodes	داستان فرعی
accessory nerve	عصب فرعی
nervus accessorius	عصب فرعی
accessory substances	مواد فرعی
alternate position	موضع فرعی
secondary position	موضع فرعی
alternative airfield	فرودگاه فرعی
bypassing	مسیر فرعی
an off street	کوچه فرعی
articulated connecting rod	شاتون فرعی
bypasses	مسیر فرعی
side effect	اثر فرعی
subsidiary occupations	مشاغل فرعی
subagency	نمایندگی فرعی
subclass	طبقه فرعی
subclass	شعبه فرعی
subdirectory	فهرست فرعی
subfamily	خانواده فرعی
subfamily	تیره فرعی
subordinating	فرعی پایین تر
subordinates	فرعی پایین تر
subordinated	فرعی پایین تر
subordinate	فرعی پایین تر
subsidiary company	شرکت فرعی
subgenus	جنس فرعی
sub station	پست فرعی
sub sector	بخش فرعی
side show	نمایش فرعی
subcultures	کشت فرعی
subcultures	فرهنگ فرعی
subculture	کشت فرعی
subculture	فرهنگ فرعی
side show	موضوع فرعی
sidepiece	چیز فرعی
sideway	فرعی از پهلو
slave station	ایستگاه فرعی
stop street	خیابان فرعی
sub contractor	پیمانکار فرعی
sub network	شبکه فرعی
subgenus	تیره فرعی
subharmonic	هماهنگ فرعی
subinterval	فاصله فرعی
walk-on	بازیگر فرعی
DIVERSION	راه فرعی
jamb-shaft	ستون فرعی
lay-shaft	میله فرعی
subordinate clauses	جملهوارهی فرعی
subordinate clause	جملهوارهی فرعی
subspace	فضای فرعی
submenu	منوی فرعی
suborder	راسته فرعی
substation	ایستگاه فرعی
substrate	شکل فرعی
sugroup	دسته فرعی
tine	شاخ فرعی
token money	پول فرعی
underplot	داستان فرعی
byway	راه فرعی
byways	راه فرعی
extension	شماره فرعی
derived units	احاد فرعی
lay shaft	میله فرعی