Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
blockhouse
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
Other Matches
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
In appiarance it is a strong building.
بظاهر ساختمان محکمی است
launcher
سکوی پرتاب
blasts
برخاستن از سکوی پرتاب
pads
سکوی پرتاب رسانگر
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
torpedo tube
سکوی پرتاب اژدر
blast
برخاستن از سکوی پرتاب
pad
سکوی پرتاب رسانگر
rocket launcher
سکوی پرتاب موشک
launching pads
سکوی پرتاب موشک
launching pad
سکوی پرتاب موشک
rocket launchers
سکوی پرتاب موشک
launching site
سکوی پرتاب موشک
k gun
سکوی پرتاب بمب زیرابی
soft missile base
سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
aerial platform
سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
launching pad
سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
hard missile base
سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
launching pads
سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
ready missile
موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
alley oop shot
پرتاب نزدیک سبد
check point
علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
finish style
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish crossover
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
half volley
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
parkas
نوعی کت برای محافظت از باد و باران
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
constructive school credit
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
safety island
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
pallet
سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
x site
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
rest and recuperation
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
operating strenght
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
cassette
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassettes
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
manning the rail
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
check mark
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
write protect
شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
cassette
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
cassettes
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
staffing guide
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
fibre optics
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
building system
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
guards
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
brush back
پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
approach
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
in distance
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
approached
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approaches
ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
shut up
<idiom>
بستن دروپنجره ساختمان برای مدتی
fly casting
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
cartridges
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
run-up
[start-up]
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
cartridge
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
fixedness
محکمی
toughness
محکمی
tightness
محکمی
duress
محکمی
format
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
ground landlord
کسی که زمینی را برای ساختمان کردن اجاره میدهد
sculleries
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
to catch at something
برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
scullery
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
fastnesses
محکمی استواری
fastness
محکمی استواری
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
cartridge actuated device
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
He is undeflectable . He is staunch .
آدم محکمی است
She shook my hand with a firm clasp .
با من دست محکمی داد
entablature
قاب اهن محکمی
As firm as a rock .
به محکمی آهن ( سنگ )
retard
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
design maximum weight
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
circularization
تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
Tie a rope in a firm knot .
طناب را گره محکمی زدن
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
offsets
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
blue flag
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
corrugated cardboard
مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
plots
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
angle-post
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
limit state
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
building material dealer
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
ramp
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
dependency
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
lacrosse
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
box beam wing
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
building sand
خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
building enterprise
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
enterprise network
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
rotonda
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
foundation soil
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
double shell constraction
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
constructional feature
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotunda
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
Type cable
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
base shear
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
back berm
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
personnel
پرسنل
staffed
پرسنل
staffs
پرسنل
staff
پرسنل
preservation
محافظت
care
محافظت
cared
محافظت
protection
محافظت
cares
محافظت
conservation
محافظت
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
trooping
پرسنل دار
cadres
پرسنل پیمانی
cadre
پرسنل پیمانی
trooped
پرسنل دار
operations personal
پرسنل عملیات
troop
پرسنل دار
complements
پرسنل سازمانی
complementing
پرسنل سازمانی
complemented
پرسنل سازمانی
personnel officer
افسر پرسنل
permanent party
پرسنل دایمی
complement
پرسنل سازمانی
adjutant general
دایره پرسنل
shipmate
پرسنل هم ناو
intransit strenth
پرسنل سیال
operating personnel
پرسنل فعال
crews
پرسنل ناو
crewing
پرسنل ناو
all hands
کلیه پرسنل
crewed
پرسنل ناو
crew
پرسنل ناو
turout
تجمع پرسنل
ship's company
پرسنل ناو
protecting
محافظت کردن
thermal protection
محافظت حرارتی
copy protection
محافظت از کپی
protect
محافظت کردن
normal maintenance
محافظت عادی
sheltering
محافظت حمایت
sheltered
محافظت کردن
sheltered
محافظت حمایت
shields
محافظت کردن
shelter
محافظت کردن
shelter
محافظت حمایت
preservation
محافظت جلوگیری
shield
محافظت کردن
stickability
قابلیت محافظت
preserve wood
محافظت چوب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com