English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
plant construction ساختمان کارخانه
Search result with all words
blueprint تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
blueprints تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
cost in use هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
Other Matches
building system اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
angle-post [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
gigantic building ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
coach-house ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
constructional feature ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
foundation soil شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotunda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotundas ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotonda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
productions ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
work کارخانه
factory کارخانه
factory-spun نخ کارخانه ای
workhouse کارخانه
shops کارخانه
shopped کارخانه
shop کارخانه
works کارخانه
factories کارخانه
workhouses کارخانه
worked کارخانه
coopery کارخانه
workplaces کارخانه
plants کارخانه
plant کارخانه
workplace کارخانه
manufactory کارخانه
house work کارخانه
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
sirens سوت کارخانه
siren سوت کارخانه
spinning کارخانه نخریسی
plants نبات کارخانه
plant نبات کارخانه
brewery کارخانه ابجوسازی
power house کارخانه برق
breweries کارخانه ابجوسازی
pilot plant کارخانه نمونه
power stations کارخانه برق
bookbindery کارخانه صحافی
generating plant کارخانه برق
plant mixing اختلاط در کارخانه
plant mixing امیختن در کارخانه
power station کارخانه برق
ex factory تحویل در کارخانه
spinning factory کارخانه نخ ریسی
cotton factory کارخانه نخ ریسی
copper smelting plant کارخانه ذوب مس
fulling mill کارخانه قصاری
gas works کارخانه گاز
generating station کارخانه برق
chimney stalk دودکش کارخانه
cement plant کارخانه سیمان
cast steel plant کارخانه فولادریزی
cotton mill کارخانه نخ ریسی
electric plant کارخانه برق
factory chimney دودکش کارخانه
cut back تعطیل کارخانه
car factory کارخانه خودروسازی
manufacturers صاحب کارخانه
manufacturer صاحب کارخانه
manufactoring plant کارخانه تولیدی
manufaturer صاحب کارخانه
packinghouse کارخانه کنسروسازی
packingplant کارخانه کنسروسازی
lock out تعطیل کارخانه
out <adv.> بیرون از کارخانه
ice plant کارخانه یخ ساز
ex mill تحویل در کارخانه
studios کارگاه کارخانه
industrialists کارخانه دار
works inspector بازرس کارخانه
manufacturing کارخانه دار
mill کارخانه نورد
installations کارخانه نصب
He is running ( runs ) the factory . او کارخانه را می گرداند
installation کارخانه نصب
shed کارخانه سرپوشیده
shedding کارخانه سرپوشیده
sirenic سوت کارخانه
industrialist کارخانه دار
studio کارگاه کارخانه
smelting plant کارخانه ذوب
smeltery کارخانه گدازگری
gasworks کارخانه گاز
sheds کارخانه سرپوشیده
works superintendent مدیر کارخانه
mills کارخانه نورد
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
dockyard کارخانه کشتی سازی
ashery کارخانه نمک قلیاسازی
shipyards کارخانه کشتی سازی
shops کارخانه خرید کردن
dockyards کارخانه کشتی سازی
shipyard کارخانه کشتی سازی
foundry کارخانه گداز فلز
lead works کارخانه سرب گدازی
pottery factory کارخانه چینی سازی
powder mill کارخانه باروت سازی
ship yard کارخانه کشتی سازی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
shop کارخانه خرید کردن
foundries کارخانه ذوب فلز
foundries کارخانه گداز فلز
foundry کارخانه ذوب فلز
smeltery کارخانه ذوب فلزات
stonework کارخانه سنگ بری
cotton-mills کارخانه ریسندگی پنبه ای
nailery کارخانه میخ سازی
firms کارخانه موسسه بازرگانی
shopped کارخانه خرید کردن
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
metallurgical plant کارخانه ذوب اهن
firm کارخانه موسسه بازرگانی
lock out بسته شدن کارخانه
iron foundry کارخانه ذوب اهن
tin smelting plant کارخانه ذوب قلع
salt works کارخانه نمک سازی
wirework کارخانه سیم سازی
mills کارخانه اسیاب کردن
mill کارخانه اسیاب کردن
creamery کارخانه کره گیری
dye works کارخانه رنگ سازی
ropewalk کارخانه طناب سازی
energy plant کارخانه تولید نیرو
engineering works کارخانه ماشین سازی
fields خارج اداره یا کارخانه
fielded خارج اداره یا کارخانه
saw mill کارخانه اره کشی
field خارج اداره یا کارخانه
contractor plant کارخانه پیمان کار
printworks کارخانه چیت بافی
cotton spinner صاحب کارخانه نخ ریسی
plants محل کارخانه یا کارگاه
computer integrated manufactureing کارخانه کاملا" اتوماتیک
plants ماشین الات کارخانه
concrete plant کارخانه بتن سازی
concreting plant کارخانه بتن سازی
plant محل کارخانه یا کارگاه
coking plant کارخانه ذغال سازی
gas works tar قطران کارخانه گاز
plant ماشین الات کارخانه
tinwork کارخانه قلع کاری
gas works کارخانه تولید گاز
glassworks کارخانه شیشه گری
grindery کارخانه تیزکنی افزارکفش دوزی
computer aided factory management مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
dairy farm مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
sawmills کارخانه چوب بری والوارسازی
factory team تیم کارخانه اتومبیل سازی
distilleries کارخانه یا محل تقطیر رسومات
distillery کارخانه یا محل تقطیر رسومات
saltern کارخانه یا معدن استخراج نمک
sawmill کارخانه چوب بری والوارسازی
sheet roller کارخانه نورد ورق فلزی
power plant کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
laboratorial ازمایشگاهی مربوط به کارخانه شیمیائی یاداروسازی
Its no joke running a factory . اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
rolling mill کارخانه تولید ورق اهن وفولاد
to put something into operation دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
power plants کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
install قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
installing قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
installs قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
to start up something دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
rolling mill ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
feed stock مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
d , top concept تدابیر مخصوص رساندن اماداز کارخانه یا سکو تا خط جبهه
default setting تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
set value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
default value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
finery زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
shipyards کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
preprogrammed که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
shipyard کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
assembly کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
downtime مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
technical observer بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
owenism اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
construction ساختمان
constructions ساختمان
types ساختمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com