English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
cat's cradle ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
Other Matches
family محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
families محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
irrigational schemes طرحهای ابیاری
regional projects طرحهای منطقهای
key projects طرحهای کلیدی
agricultural projects طرحهای کشاورزی
mational projects طرحهای ملی
bender gestalt test ازمون طرحهای بندر
quasi experimental designs طرحهای شبه ازمایشی
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
project loans قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
bender visual motor gestalt test ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
pyon son keut نوک انگشتان
yohan nukite ضربه با انگشتان
hirake مفصلهای انگشتان
with fingers interlocked با انگشتان در هم افتاده
palicoot نوک انگشتان پا
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
utopianism تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
interdigitate واقع در میان انگشتان
presses فشار دادن با انگشتان
press فشار دادن با انگشتان
interdigital واقع در میان انگشتان
finger dexterity test ازمون چالاکی انگشتان
utopism خیالبافی تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
toho اعضای انگشتان نشانه و شست
athlete's foot ترک خوردن بین انگشتان پا
athlete's foot نوعی مرض قارچی انگشتان
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
target offset methode روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
touch تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
touches تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
keilo ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
trap فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
spanning فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
span فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
Can count on the fingers of one hand <idiom> رخ دادن اتفاقی به تعداد انگشتان دست [اتفاق نادر و به دفعات محدود]
spans فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanned فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
scareup فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
tactics دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
Short – term ( long – term ) projects . طرحهای کوتاه مدت ( دراز مدت )
home row ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
shed خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds خون جاری ساختن جاری ساختن
sundry مختلف
varying مختلف
diverse مختلف
divergent مختلف
dissimilar مختلف
off مختلف
disparate مختلف
various مختلف
miscellaneous مختلف
discrepant مختلف
variegated مختلف
polyphyletic مختلف الاجداد
two discrepant stories دو حکایت مختلف
variant گوناگون مختلف
half breed از نژاد مختلف
half caste ازنژاد مختلف
heterochromatic مختلف اللون
asynchronous مختلف الزمان
miscellaneous works کارهای مختلف
polyphyletic از نژادهای مختلف
variously بطور مختلف
variate مختلف کردن
diversely به اشکال مختلف
several جدا مختلف
diverse مختلف مخالف
international مربوط به کشورهای مختلف
internationals مربوط به کشورهای مختلف
stock market بورس کالاهای مختلف
plug ورودی که به وسایل مختلف
stock markets بورس کالاهای مختلف
syntax هم اهنگی قسمتهای مختلف
plugs ورودی که به وسایل مختلف
plugging ورودی که به وسایل مختلف
holdalls جعبه اسبابهای مختلف
holdall جعبه اسبابهای مختلف
multifarious دارای انواع مختلف
run around <idiom> گردش درمناطق مختلف
play off <idiom> رفتار مختلف با اشخاص
various books کتابهای گوناگون یا مختلف
variform گوناگون مختلف الشکل
varisized دارای اندازههای مختلف
eccentric مختلف المرکز بودن
eccentrics مختلف المرکز بودن
team tennis بازیهای مختلف تنیس
stage مراحل مختلف یک موشک
stages مراحل مختلف یک موشک
The various strata of society. طبقات مختلف اجتماع
rank and file شئون مختلف نظامی
intercollegiate بین کالجهای مختلف
heterochromatic دارای رنگهای مختلف
interracial بین نژادهای مختلف
interrace بین نژادهای مختلف
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
diversiform دارای اشکال مختلف
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
disjunctive دارای دو شق مختلف فصلی
process مراحل مختلف چیزی
processes مراحل مختلف چیزی
gather دریافت داده از منابع مختلف
FTAM بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
fun house محل سرگرمی وتفریحات مختلف
castes طبقات مختلف مردم هند
bytes کامپیوتر با طول کلمه مختلف
allomorph تصاریف مختلف کلمه یا فعل
syncretic تلفیق کننده عقاید مختلف
stochastic دارای تغییردر مواقع مختلف
caste طبقات مختلف مردم هند
polytechnical وابسته به علوم عملی مختلف
gathered دریافت داده از منابع مختلف
interstates بین ایالتها وکشورهای مختلف
scatter around <idiom> غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
blocky پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
bipolar تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
walleyed انواع مختلف اردک ماهی
walleye انواع مختلف اردک ماهی
middling اجناس مختلف از درجه متوسط
figure skate اسکیت با انجام حرکات مختلف
interstate بین ایالتها وکشورهای مختلف
homonymous دارای دویاچند معنی مختلف
interbreed نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
interdisciplinary مربوط به رشتههای مختلف علمی
byte کامپیوتر با طول کلمه مختلف
general purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف
outcross امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
polytechnic وابسته به علوم عملی مختلف
adapter دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
polygenesis پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
polytechnics وابسته به علوم عملی مختلف
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
halftones عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
pantheons معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
eurybathic قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
playback rate scale factor صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
pantheon معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
circuit training انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
halftone عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
country file را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
polytechnics وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
masking عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
beef cuts قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
multiplex داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
variance اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
polytechnic وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
packaged گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
page با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
polytechnical وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
point سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
packages گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
separate opinion رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
inequilateral دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
paged با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com