Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
bodywork
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
Other Matches
bodywork
بدنهی اتومبیل و طرح و شکل آن
repair pit
چاهک تعمیر اتومبیل
motor tool
ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
deadline
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
utilities'man
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
deadlines
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
disrepair
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock-cars
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
automobile
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobiles
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
compartmentalizes
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
اتاق اتاق کردن
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
face lifting
تعمیر
instauration
تعمیر
repair
تعمیر
spot repair
تعمیر در جا
repaired
تعمیر
repairs
تعمیر
renovation
تعمیر
mending
تعمیر
service
تعمیر
serviced
تعمیر
remaking
تعمیر
repairing
تعمیر
maintenance
تعمیر
upkeep
تعمیر
refitting
تعمیر کردن
patch
تعمیر کردن
refitted
تعمیر کردن
refits
تعمیر کردن
refit
تعمیر کردن
restore
تعمیر کردن
maintenance
تعمیر و نگهداری
maintenance
نگهداری و تعمیر
over haul
تعمیر اساسی
in disrepair
محتاج تعمیر
repaired
تعمیر کردن
repair
تعمیر کردن
base repair
تعمیر اساسی
rehash
تعمیر کردن
rehashes
تعمیر کردن
restoring
تعمیر کردن
restores
تعمیر کردن
out of repair
نیازمند تعمیر
servicemen
تعمیر کار
serviceman
تعمیر کار
restored
تعمیر کردن
in bad repair
نیازمند تعمیر
gunner's mate
تعمیر کارتوپ
field service
تعمیر در محل
emergency repair
تعمیر اضطراری
darn
[conservate]
تعمیر کردن
darner
تعمیر کننده
reparation
تعمیر عوض
rehashed
تعمیر کردن
patches
تعمیر کردن
mend
تعمیر کردن
reconditioning
تعمیر مجدد
aircraft repair
تعمیر هواپیما
repair kit
جعبه تعمیر
under repairing
دردست تعمیر
under repair
تحت تعمیر
under repair
در دست تعمیر
to patch up
تعمیر کردن
repair time
مدت تعمیر
retread process
تعمیر مجدد
to do up
تعمیر رکدن
spot repair
تعمیر در محل
patch up
<idiom>
تعمیر کردن
serviceability
تعمیر پذیری
serviceability
قابلیت تعمیر
serviced
تعمیر کردن
mends
تعمیر کردن
service
تعمیر کردن
mended
تعمیر کردن
fixes
تعمیر کردن
refashion
تعمیر کردن
fix
تعمیر کردن
dry docks
محل تعمیر کشتی
vamp
وصله تعمیر کردن
steam fitter
تعمیر کارلوله بخار
rebuild
نوسازی تعمیر مجدد
dry dock
محل تعمیر کشتی
docked
حوضچه تعمیر ناو
docks
حوضچه تعمیر ناو
rebuilds
نوسازی تعمیر مجدد
communication technician
تعمیر کارفنی مخابرات
docking report
گزارش تعمیر ناو
plate layer
متصدی تعمیر خط اهن
upkeep
هزینه نگهداری و تعمیر
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
mean repair time
زمان میانگین تعمیر
mean time to repair
زمان میانگین تعمیر
repair kit
دست ابزاروسایل تعمیر
pattern generator
مولد تعمیر کار
maintenance work
کار تعمیر و نگهداری
dock
حوضچه تعمیر ناو
dry docks
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
customers
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
dry dock
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
maintenance programmer
برنامه نویس تعمیر ونگهداری
awaiting aircraft availability
زمان انتظار درخط تعمیر
serviced
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
terminal
خرابی که قابل تعمیر نیست
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
to repair the roof
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
service
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
mending
گردآوری شده برای تعمیر
terminals
خرابی که قابل تعمیر نیست
customer
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
deffered maintenance
تعمیر ونگهداری غیر معمولی
floating dock
حوضچه شناور تعمیر کشتی
fit call
رده یکم تعمیر و نگهداری
remote servicing
تعمیر و نگهداری از راه دور
remote maintenance
تعمیر و نگهداری از راه دور
unserviceable
غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
Can you repair my car?
آیا میتوانید اتومبیلم را تعمیر کنید؟
green run
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
to repair a flat tire
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
relaying
برداشتن و دوباره جاگذاری سنگفرشهابرای تعمیر
accumulation time
زمان تحت تعمیر بودن وسیله
to mend a puncture
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
awaiting aircraft availability
زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
chambers
اتاق
rooms
اتاق
chamber
اتاق
room mate
هم اتاق
room
اتاق
Can you get it repaired?
آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
maintenance window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
service time window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
overhauls
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
sitting room
اتاق نشیمن
linoleum
مشمع کف اتاق
living rooms
اتاق نشیمن
living room
اتاق نشیمن
room temperature
دمای اتاق
distorted room
اتاق خطاانگیز
sitting-rooms
اتاق نشیمن
sitting-room
اتاق نشیمن
spense
اتاق ناهارخوری
spence
اتاق ناهارخوری
assmbly-room
اتاق همایش
ante-chamber
اتاق انتظار
snow cave
اتاق برفی
waiting-room
اتاق انتظار
wheelhouses
اتاق سکان
clearing houses
اتاق تهاتر
clearing house
اتاق تهاتر
roomfuls
بقدر یک اتاق پر
surgeries
اتاق جراحی
studio
اتاق کار
studios
اتاق کار
roomful
بقدر یک اتاق پر
surgery
اتاق جراحی
sickrooms
اتاق بیمار
sickroom
اتاق بیمار
wheelhouse
اتاق سکان
operations room
اتاق عملیات
batten
[تخته ی کف اتاق ]
toolroom
اتاق ابزار
newsrooms
اتاق نودادنگاری
chamber of commerce
اتاق تجارت
newsrooms
اتاق خبر
newsroom
اتاق نودادنگاری
newsroom
اتاق خبر
houseroom
اتاق خانه
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
keeping-room
اتاق نشیمن
reading room
اتاق قرائت
reading rooms
اتاق قرائت
reception rooms
اتاق انتظار
reception rooms
اتاق پذیرایی
tearoom
اتاق چای
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
reception room
اتاق انتظار
long gallery
اتاق طویل
studding
ارتفاع اتاق
reception room
اتاق پذیرایی
chamber of trade
اتاق بازرگانی
Room 123
اتاق 123
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
Elephant in the living room
فیل در اتاق نشیمن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com