Dictiornary-Farsi | ساخت استاد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
elaborate	ساخت استاد
elaborated	ساخت استاد
elaborates	ساخت استاد
elaborating	ساخت استاد


Other Matches

work in process	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
skilful	استاد
craftsmaster	استاد
adept	استاد
instructors	استاد
professor	استاد
professors	استاد
instructor	استاد
wright	استاد
maestro	استاد
maestros	استاد
tutored	استاد راهنما
handier	استاد در کارخود
handy	استاد در کارخود
adjoint	معاون استاد
tutor	استاد راهنما
master off	استاد شمشیربازی
tutors	استاد راهنما
master workman	استاد کار
handiest	استاد در کارخود
past masters	استاد قدیمی
past masters	استاد پیشین
past master	استاد قدیمی
past master	استاد پیشین
chess master	استاد شطرنج
master	ارباب استاد
master	استاد شطرنج
mastered	ارباب استاد
mastered	استاد شطرنج
masters	ارباب استاد
masters	استاد شطرنج
practice makes perfect	کارکن تا استاد شوی
philologist	استاد زبان شناسی
analyst	استاد تجزیه روانکاو
grandmasters	استاد بزرگ شطرنج
analysts	استاد تجزیه روانکاو
grandmaster	استاد بزرگ شطرنج
regius professor	استاد منصوب ازطرف پادشاه
To be a master of ones craft.	درفن خود استاد بودن
black belts	کمربند سیاه استاد جودو
he is a past master in	او در استاد یا کهنه کار است
As a university professor , his performance stank.	طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
black belt	کمربند سیاه استاد جودو
international master	استاد بین المللی شطرنج
donnish	وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
don	رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
The professor knows what he is talking about.	استاد ازروی اطلاع صحبت می کند
to live in	پیش استاد یا کارفرمای خودغذا خوردن
dons	رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning	رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned	رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
The professor stepped into the classroom.	استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
school doctor	استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
Freemason	[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
following my lead	یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
Mohtasham design	طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
coached	کمک مربی کمک استاد
coaches	کمک مربی کمک استاد
coach	کمک مربی کمک استاد
workmanship	ساخت
synthesis	ساخت
syntheses	ساخت
built	ساخت
manufacture	ساخت
manufactured	ساخت
manufactures	ساخت
composition	ساخت
unstructured	بی ساخت
fabrication	ساخت
generations	ساخت
substandard	بد ساخت
manufactory	ساخت
make up	ساخت
fecit	ساخت
making	ساخت
make-up	ساخت
form	ساخت
habitus	ساخت
formed	ساخت
forms	ساخت
structures	ساخت
structuring	ساخت
invenit	ساخت
structure	ساخت
generation	ساخت
designs	ساخت
formation	ساخت
conformation	ساخت
manufacturing	ساخت
texture	ساخت
textures	ساخت
performances	ساخت
performance	ساخت
design	ساخت
compositions	ساخت
construction	ساخت
constructions	ساخت
dynamic structure	ساخت پویا
covin	ساخت وپاخت
field strcture	ساخت میدانی
factory order	سفارش ساخت
family structure	ساخت خانواده
well made	خوش ساخت
capital structure	ساخت سرمایه
block structured	با ساخت کندهای
data structure	ساخت داده ها
deep structure	ژرف ساخت
unstructured interview	مصاحبه بی ساخت
productions	ارائه ساخت
tree structure	ساخت درختی
covinous	ساخت وپاختی
class structure	ساخت طبقاتی
production process	روند ساخت
structuralist	ساخت گرای
structuralists	ساخت گرای
control structure	ساخت کنترل
file structure	ساخت پرونده
formatio reticularis	ساخت شبکهای
mental structure	ساخت ذهنی
static structure	ساخت ایستا
social strcture	ساخت اجتماعی
new built	تازه ساخت
new buit	تازه ساخت
newmade	تازه ساخت
simple structure	ساخت ساده
design and construction	طراحی و ساخت
perceptual structure	ساخت ادراکی
personality structure	ساخت شخصیت
prototyping	ساخت یک نمونه
program structure	ساخت برنامه
production time	زمان ساخت
production cost	ارزش ساخت
structured	ساخت یافته
phrase structure	با ساخت عبارتی
population structure	ساخت جمعیت
manufacturing	صنعت ساخت
reticular formation	ساخت شبکهای
group structure	ساخت گروهی
tectonics	زمین ساخت
home made	ساخت داخلی
home made	ساخت بومی
homemade	ساخت میهن
tectonic	زمین ساخت
infra structure	زیر ساخت
latent structure	ساخت نهفته
manufacture cost	ارزش ساخت
manufacture process	فرایند ساخت
manufacture process	فراگرد ساخت
manufacturing cost	هزینه ساخت
manufacturing process	فرایند ساخت
manufacturing process	پویش ساخت
market structure	ساخت بازار
power structure	ساخت قدرت
block structure	ساخت کندهای
machine made	ساخت ماشین
make	رسیدن به ساخت
reconstitute	تجدید ساخت
makes	ساختمان ساخت
reconstituted	تجدید ساخت
reconstitutes	تجدید ساخت
reconstituting	تجدید ساخت
shop	محل ساخت
shopped	محل ساخت
makes	ساخت ترکیب
shops	محل ساخت
structured	دارای ساخت
make	ساختمان ساخت
rebuild	تجدید ساخت
building blocks	کنده ساخت
rebuilds	تجدید ساخت
building block	کنده ساخت
grafts	ساخت وپاخت
grafted	ساخت وپاخت
make	ساخت ترکیب
graft	ساخت وپاخت
makes	رسیدن به ساخت
assembly	نصب ساخت
forbade	نا مقدور ساخت
production	ارائه ساخت
brand name	علامت ساخت
structure	ساختار ساخت
collusion	ساخت وپاخت
agro industry	کشت و ساخت
collusion	ساخت و پاخت
american make	ساخت امریکایی
man-made	ساخت بشر
man made	ساخت بشر
confections	ترکیب ساخت
confection	ترکیب ساخت
structures	ساختار ساخت
affect structure	ساخت عاطفه
brand names	علامت ساخت
workmanship	کار ساخت
home-made	ساخت میهن
structuralism	ساخت گرایی
structuring	ساختار ساخت
production	عمل اوری ساخت