Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (4 milliseconds)
English	Persian
personality structure	ساخت شخصیت
Other Matches
split personality	تعدد شخصیت شخصیت دو نیم
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
incorporating	شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporates	شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporate	شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
os/	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
personalities	شخصیت
identities	شخصیت
individuality	شخصیت
persons	شخصیت
person	شخصیت
identity	شخصیت
personages	شخصیت
personage	شخصیت
personality	شخصیت
notability	شخصیت
presence	شخصیت
persona	شخصیت ها
selfdom	شخصیت
personae	شخصیت ها
personas	شخصیت ها
intrapsychic	با شخصیت
peronality	شخصیت
sympatric	هم شخصیت
impersonator	شخصیت دهنده
impersonators	شخصیت دهنده
depersonalization	زوال شخصیت
hypostatize or size	شخصیت دادن به
epileptoid personality	شخصیت صرعی
depersonalize	بی شخصیت کردن
impersonal	فاقد شخصیت
dual personality	شخصیت دوگانه
self	شخصیت جنبه
hysterical personality	شخصیت هیستریایی
shut in personality	شخصیت بسته
anal personality	شخصیت مقعدی
characterization	توصیف شخصیت
cosmopolite	شخصیت جهانی
individuate	شخصیت دادن
inadequate personality	شخصیت نابسنده
impersonify	شخصیت دادن به
personified	شخصیت دادن به
impersonality	عدم شخصیت
juridical personality	شخصیت حقوقی
legal personality	شخصیت حقوقی
personifies	شخصیت دادن به
personality type	سنخ شخصیت
personification	تجسم شخصیت
primary personality	شخصیت نخستین
personification	شخصیت بخشی
personology	شخصیت شناسی
schizoid personality	شخصیت اسکیزوئید
selfhood	شخصیت خودپسندی
personifying	شخصیت دادن به
superego	شخصیت اخلاقی
syntality	شخصیت گروهی
personify	شخصیت دادن به
to create an image for oneself as somebody	شخصیت دادن
personality trait	ویژگی شخصیت
personality test	ازمون شخصیت
ethos	شخصیت ملی
multiple personality	شخصیت چندگانه
personality assessment	ارزیابی شخصیت
personality disintegration	تلاشی شخصیت
paranoid personality	شخصیت پارانویای
modal personality	شخصیت هنجاری
personality disorder	اختلال شخصیت
personality disturbance	اختلال شخصیت
personality module	واحد شخصیت
personality integration	یکپارچگی شخصیت
personality inventory	پرسشنامه شخصیت
personifies	دارای شخصیت کردن
luminaries	پر فروغ شخصیت تابناک
personify	دارای شخصیت کردن
depersonalize	فاقد شخصیت کردن
amour propre	عزت نفس شخصیت
personifying	دارای شخصیت کردن
luminary	پر فروغ شخصیت تابناک
extravaganza	ازیک شخصیت خیالی
extravaganzas	ازیک شخصیت خیالی
personified	دارای شخصیت کردن
characters	مجسم کردن شخصیت
personage	شخصیت بازیگران داستان
psychopathic personality	شخصیت جامعه ستیز
premorbid personality	شخصیت پیش مرضی
personalize	دارای شخصیت کردن
being	موجود زنده شخصیت
personages	شخصیت بازیگران داستان
peronality	انتقادات راجع به شخصیت
character	مجسم کردن شخصیت
corporate	دارای شخصیت حقوقی
heart of gold <idiom>	شخصیت بخشنده داشتن
to have a magnetic personality	شخصیت مغناطیسی داشتن
corporation	که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporations	که دارای شخصیت حقوقی باشند
heart of stone <idiom>	شخصیت با یک سرنوشت وخوی بی رحم
personifier	مجسم کننده شخصیت دیگری
ciothes do not make the man. <proverb>	لباس شخصیت نمی آورد .
star turn	ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
prepsychotic personality	شخصیت پیش روان پریشی
triune	اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
sixteen factor personality questionnaire	پرسشنامه شانزده عاملی شخصیت
intrapsychic	واقع دردرون شخصیت یا روان
anthropomorphism	تصور شخصیت انسانی برای چیزی
personalize	شخصیت را مجسم کردن ونشان دادن
personal remarks	اشارات وسخنانی که به شخصیت کسی برخورد
individuation	تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
masculinize	شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
california tests of personality	ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
mmpi	شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا
corporator	گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
identifying	مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identify	مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identifies	مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identified	مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
incorporation	جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
attribute	[نشان قدرت شخصیت های اسطوره ای مانند آپولو و ونوس]
corporations	شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation	شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
make up	ساخت
habitus	ساخت
invenit	ساخت
substandard	بد ساخت
fecit	ساخت
conformation	ساخت
manufactory	ساخت
form	ساخت
formed	ساخت
making	ساخت
make-up	ساخت
forms	ساخت
compositions	ساخت
composition	ساخت
construction	ساخت
constructions	ساخت
structuring	ساخت
generation	ساخت
designs	ساخت
generations	ساخت
workmanship	ساخت
manufacture	ساخت
fabrication	ساخت
unstructured	بی ساخت
manufactures	ساخت
manufactured	ساخت
manufacturing	ساخت
structures	ساخت
synthesis	ساخت
syntheses	ساخت
design	ساخت
built	ساخت
formation	ساخت
textures	ساخت
texture	ساخت
performance	ساخت
structure	ساخت
performances	ساخت
manufacture process	فراگرد ساخت
graft	ساخت وپاخت
manufacture cost	ارزش ساخت
homemade	ساخت میهن
machine made	ساخت ماشین
home made	ساخت بومی
home made	ساخت داخلی
latent structure	ساخت نهفته
group structure	ساخت گروهی
manufacturing cost	هزینه ساخت
building blocks	کنده ساخت
mental structure	ساخت ذهنی
infra structure	زیر ساخت
manufacture process	فرایند ساخت
manufacturing process	فرایند ساخت
manufacturing process	پویش ساخت
market structure	ساخت بازار
grafts	ساخت وپاخت
building block	کنده ساخت
grafted	ساخت وپاخت
new built	تازه ساخت
new buit	تازه ساخت
structure	ساختار ساخت
capital structure	ساخت سرمایه
simple structure	ساخت ساده
social strcture	ساخت اجتماعی
static structure	ساخت ایستا
tectonic	زمین ساخت
tectonics	زمین ساخت
design and construction	طراحی و ساخت
tree structure	ساخت درختی
unstructured interview	مصاحبه بی ساخت
well made	خوش ساخت
confections	ترکیب ساخت
manufacturing	صنعت ساخت
confection	ترکیب ساخت
structuralist	ساخت گرای
prototyping	ساخت یک نمونه
newmade	تازه ساخت
perceptual structure	ساخت ادراکی
structured	دارای ساخت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com