English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
bare ساده اشکار
bared ساده اشکار
barer ساده اشکار
bares ساده اشکار
barest ساده اشکار
baring ساده اشکار
Other Matches
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
disruptive pattern اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifest اشکار اشکار ساختن
manifested اشکار اشکار ساختن
manifesting اشکار اشکار ساختن
manifests اشکار اشکار ساختن
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
patented اشکار
plainest اشکار
patents اشکار
clearer :اشکار
clear :اشکار
patenting اشکار
clearest :اشکار
clears :اشکار
obvious اشکار
plainer اشکار
inevidence اشکار
plains اشکار
inapparent نا اشکار
flagrant اشکار
apparent اشکار
explicit اشکار
plain اشکار
evident اشکار
open and shut اشکار
semblable اشکار
crying اشکار
uncovered اشکار
open-and-shut اشکار
outed اشکار
open اشکار
patent اشکار
conspicuous اشکار
opens اشکار
out اشکار
out- اشکار
burning disgrace اشکار
opened اشکار
overt اشکار
revealed preference ترجیح اشکار
unfolding اشکار کردن
unfolds اشکار کردن
unfolded اشکار کردن
kithe اشکار ساختن
to make known اشکار ساختن
to lay open اشکار ساختن
self evident خود اشکار
self explaining واضح اشکار
roundly بی پرده اشکار
notoriously بطور اشکار
patently بطور اشکار
it will manifest it self اشکار خواهد شد
lay open اشکار کردن
unfold اشکار کردن
known اشکار ساختن
axiom حقیقت اشکار
signaled اشکار مشخص
axioms حقیقت اشکار
signalled اشکار مشخص
revealed اشکار کردن
open ازاد اشکار
reveal اشکار کردن
opened ازاد اشکار
reveals اشکار کردن
signal اشکار مشخص
undisguised اشکار بی تلبیس
explicit اشکار صاف
let out اشکار ساختن
manifest need نیاز اشکار
revealed preference رجحان اشکار
manifestative اشکار سازنده
revealer اشکار کننده
manifester اشکار کننده
market overt بازار اشکار
avowal افهار اشکار
avowals افهار اشکار
opens ازاد اشکار
detect اشکار کردن
displaying اشکار کردن
displays اشکار کردن
decrypt اشکار ساختن
public عامه اشکار
visible balance تراز اشکار
decryption اشکار سازی
evident to any one نزدهمه اشکار
explicit behavior رفتار اشکار
overt behavior رفتار اشکار
explicit cost هزینه اشکار
visible مرئی اشکار
frequency demodulation اشکار ساختن
detected اشکار کردن
detection اشکار سازی
detects اشکار کردن
detecting اشکار کردن
conspicuous defect عیب اشکار
displayed اشکار کردن
flagrantly باوقاحت اشکار
manifestation اشکار سازی
transpicuous فرا اشکار
manifestations اشکار سازی
amende honorable عذرخواهی اشکار
to reveal itself اشکار شدن
transpicuous روشن اشکار
self-explanatory واضح اشکار
display اشکار کردن
self explanatory واضح اشکار
glaring اشکار مشهور
overt homosexuality همجنس خواهی اشکار
manifests صورت بار اشکار
self revelation خود اشکار سازی
obviously بطور اشکار یا معلوم
manifesting صورت بار اشکار
manifested صورت بار اشکار
untold بی حساب اشکار نشده
palpably بطور محسوس یا اشکار
revelation اشکار سازی افشاء
revelations اشکار سازی افشاء
plain text متن واضح و اشکار
apparent electromotive force نیروی برقرانی اشکار
palpable قابل لمس اشکار
manifest صورت بار اشکار
manifest dream content محتوای اشکار رویا
open to the public اشکار در نزد همه
it is obvious that اشکار یا بدیهی است که
the secret will open to me ان راز بمن اشکار
to make public اشکار یا علنی کردن
manifest anxiety scale مقیاس اضطراب اشکار
quarrying اشکار کردن معدن سنگ
peeps جوانه زدن اشکار شدن
taylor manifest anxiety scale مقیاس اضطراب اشکار تیلور
quarry اشکار کردن معدن سنگ
quarries اشکار کردن معدن سنگ
to breathe one's simplicity بسادگی کسی اشکار شدن
peep جوانه زدن اشکار شدن
peeped جوانه زدن اشکار شدن
peeping جوانه زدن اشکار شدن
unfolds فاش کردن اشکار شدن
unfolding فاش کردن اشکار شدن
unfold فاش کردن اشکار شدن
oscillations تفکیک امواج اشکار سازی
oscillation تفکیک امواج اشکار سازی
unfolded فاش کردن اشکار شدن
to speak one's mind اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
noise اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noises اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
cold fault نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
federal privacy act قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
naif ساده
unsophisticated ساده
balder ساده
positive ساده
baldest ساده
fraudless ساده
inexpensive ساده
homespun ساده
downright ساده
frugal ساده
unassuming ساده
bald ساده
baldly ساده
daff ساده دل
clodhoppers ساده
free spoken ساده گو
charmless ساده
incomposite ساده
fructose ساده
plain hearted ساده دل
simple hearted ساده دل
sheepish ساده دل
sheepishly ساده دل
incomplex ساده
fanciless ساده
artless ساده
idiots ساده
idiot ساده
freestanding ساده
clodhopper ساده
untutored ساده
plains ساده
taffetized ساده
unceremonious ساده
conversable <adj.> ساده دل
expansive <adj.> ساده دل
simple minded ساده دل
good-humored ساده دل
simplest ساده دل
naive ساده
simplest ساده
seemly <adj.> ساده دل
unmeaning ساده
unaadorned ساده
unceremoniously ساده
plain ساده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com