English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
Other Matches
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
sub domain سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring سازمان سازمان دادن
structure سازمان سازمان دادن
structures سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] سازمان [سازمان اداری ]
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
beach ساحل
coasts ساحل
causey ساحل
brae ساحل
sea shore ساحل
landside ساحل
littoral ساحل
rivage ساحل
ashore به ساحل
shores ساحل
shore ساحل
beached ساحل
banks ساحل
bank ساحل
coast ساحل
beaches ساحل
coast guardsman ساحل بان
inshore به طرف ساحل
coastward بطرف ساحل
shore ساحل دریا
basegram پیام از ساحل
coastward درامتداد ساحل
shore کرانه ساحل
coral reef ساحل مرجانی
coastwards بطرف ساحل
beach party تیم ساحل
coastwards درامتداد ساحل
coastwise درطول ساحل
shores کرانه ساحل
offshore دور از ساحل
beached زدن به ساحل
river bank ساحل رودخانه
river banks ساحل رودخانه
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
beach ساحل شنی
beach زدن به ساحل
sandbank ساحل شنی
sandbanks ساحل شنی
offshore از جانب ساحل
beaches زدن به ساحل
shores ساحل دریا
bankside شیب ساحل
onshore واقع در ساحل
bank revetment پوشش ساحل
bank protection ساحل داری
backshore beach ساحل جزرو مد
backshore ساحل جزرو مد
back beach ساحل جزرو مد
attack group گروه تک به ساحل
beaches ساحل شنی
beached ساحل شنی
hard beach ساحل مستحکم
sea coast ساحل دریا
on shore روی ساحل
shore duty خدمت ساحل
in نزدیک ساحل
in- نزدیک ساحل
river line خط ساحل رودخانه
riparian ساحل رودخانه زی
low lander ساحل نشین
near shore نزدیک به ساحل
seacoast ساحل دریا
stethe ساحل رودخانه
seashore ساحل دریا
seashores ساحل دریا
land combat نبرد در ساحل
retracted دور شدن از ساحل
Ivory Coast کشور ساحل عاج
retracts دور شدن از ساحل
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
ashore بکنار بطرف ساحل
put out از ساحل عازم شدن
riverain ساکن ساحل رودخانه
shoring پیاده شدن در ساحل
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
bank angle زاویه شیب ساحل
retracting دور شدن از ساحل
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
retract دور شدن از ساحل
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
hinterland زمین پشت ساحل
landing beach ساحل پیاده شدن
coast in point نقطه ورود به ساحل
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
inside موج نزدیک ساحل
insides موج نزدیک ساحل
near bank ساحل نزدیک رودخانه
seebreeze باد از دریا به ساحل
hinterlands زمین پشت ساحل
shelf سراشیب ساحل دریا
waterside متعلق به کناردریا ساحل
lee shore ساحل در معرض باد
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
coasting کشتی رانی در طول ساحل
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
cay ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
point break موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
council of entent ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
liberty man ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
barrier reef صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
soups موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
soup موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
jolly boat قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
dune خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
inst سازمان
departments سازمان
activity سازمان
department سازمان
organisms سازمان
organism سازمان
activities سازمان
institution سازمان
organizations سازمان
structures سازمان
systems سازمان
machinery سازمان
structuring سازمان
structure سازمان
system سازمان
organisations سازمان
organization سازمان
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
hard-up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
painters طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painter طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
scylla صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
organises سازمان دادن
data organization سازمان داده ها
organizational مربوط به سازمان
organizing سازمان دادن
table of organization جدول سازمان
nonprofit organization سازمان غیرانتفاعی
task organization سازمان رزمی
planning organization سازمان برنامه
counterintelligence سازمان ضد جاسوسی
organization chart لوحه سازمان
sensory organization سازمان حسی
organising سازمان دادن
economic organization سازمان اقتصادی
organize سازمان دادن
social organization سازمان اجتماعی
clandestine سازمان پنهانی
charity organization سازمان خیریه
physique سازمان بدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com