Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
secret police
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
Other Matches
gestapo
گشتاپو سازمان پلیس مخفی
sub domain
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
ibi
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structures
سازمان سازمان دادن
structuring
سازمان سازمان دادن
apparatus
[machinery]
سازمان
[سازمان اداری ]
structure
سازمان سازمان دادن
plainclothesman
پلیس مخفی
structures
سازمان
organisms
سازمان
activity
سازمان
structuring
سازمان
activities
سازمان
department
سازمان
inst
سازمان
departments
سازمان
institution
سازمان
machinery
سازمان
structure
سازمان
systems
سازمان
organizations
سازمان
organism
سازمان
system
سازمان
organisations
سازمان
organization
سازمان
sensory organization
سازمان حسی
tailor
سازمان دادن
tailors
سازمان دادن
planning organization
سازمان برنامه
system
مجموعه سازمان
counterintelligence
سازمان ضد جاسوسی
social organization
سازمان اجتماعی
charity organization
سازمان خیریه
data organization
سازمان داده ها
organize
سازمان دادن
physiques
سازمان بدن
organizes
سازمان دادن
file organization
سازمان پرونده
physique
سازمان بدن
file organization
سازمان فایل
organising
سازمان دادن
foundation
سازمان خیریه
systems
مجموعه سازمان
organization
سازمان بندی
organises
سازمان دادن
economic organization
سازمان اقتصادی
force structure
سازمان یکانها
organizing
سازمان دادن
reorganization
تجدید سازمان
organization chart
لوحه سازمان
board of inspection and survey
سازمان بازرسی
nonprofit organization
سازمان غیرانتفاعی
organizations
سازمان بندی
clandestine
سازمان پنهانی
visual organization
سازمان دیداری
task organization
سازمان رزمی
unit structure
سازمان یکان
United Nations
سازمان ملل
table of organization
جدول سازمان
organizational
مربوط به سازمان
organized
سازمان یافته
labor service
سازمان کار
organisations
سازمان بندی
labor organization
سازمان کارگری
task organization
سازمان برای رزم
composition
ارایش یکان سازمان
infrastructure
سازمان زیر سازی
tribalism
سازمان وتشکیلات قبیلهای
the church e.
سازمان قانونی کلیسا
United Nations
سازمان ملل متحد
u.n.
سازمان ملل متحد
organized
سازمان داده شده
type table
نوع جدول سازمان
table of organization and equipment (toe
جدول سازمان و تجهیزات
restructures
تجدید سازمان کردن
reform
اصلاحات تجدید سازمان
stablishment
قسمت نظامی سازمان
cento
سازمان پیمان مرکزی
compositions
ارایش یکان سازمان
coast defence
سازمان پدافنداز ساحل
social security organization
سازمان تامین اجتماعی
restructured
تجدید سازمان کردن
united nations organization
سازمان ملل متحد
world health organization
سازمان بهداشت جهانی
cadres
اعضای یک سازمان نظامی
cadre
اعضای یک سازمان نظامی
reorganization
تجدید سازمان کردن
advance organizer
پیش سازمان دهنده
association for women in computing
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
restructure
تجدید سازمان کردن
chief programmer
سازمان برنامه نویسی
direction
سازمان دهی یامدیریت
reorganising
تجدید سازمان کردن
reorganising
دوباره سازمان دادن
reorganises
تجدید سازمان کردن
reorganises
دوباره سازمان دادن
reorganised
تجدید سازمان کردن
reorganised
دوباره سازمان دادن
nonprofit organization
سازمان غیر انتفاعی
geological survey
سازمان زمین شناسی
reorganize
دوباره سازمان دادن
reorganize
تجدید سازمان کردن
reorganized
دوباره سازمان دادن
organized market
بازار سازمان یافته
reorganizing
دوباره سازمان دادن
reorganizes
تجدید سازمان کردن
reorganizes
دوباره سازمان دادن
hiring hall
اژانس یا سازمان کاریابی
reorganized
تجدید سازمان کردن
order of battle
سازمان نیروهایا یکان
directs
مدیریت یا سازمان دهی
food and agricultural organization
سازمان خواروبار وکشاورزی
organises
بازار سازمان یافته
organising
بازار سازمان یافته
direct
مدیریت یا سازمان دهی
reorganizing
تجدید سازمان کردن
organize
بازار سازمان یافته
organizes
بازار سازمان یافته
Organization of American States
سازمان دول امریکایی
Civil Aviation Organization
سازمان هواپیمایی کشور
directed
مدیریت یا سازمان دهی
organizing
بازار سازمان یافته
reforms
اصلاحات تجدید سازمان
economic reorganization
تجدید سازمان اقتصادی
front office
سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
sequential file organization
سازمان دهی ترتیبی فایل
consumer organization
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
organization of petroleum exporting cont
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
mafias
سازمان سری دولت ستیز
APEC
سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
distribution
سازمان دادن پراکندگی تیر
mafias
سازمان سری و قانون شکن
distributions
سازمان دادن پراکندگی تیر
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
ku klux klan
سازمان سری ضدسیاهپوستان امریکا
international standards organization
سازمان استانداردهای بین المللی
OAS
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
international refugee organization
سازمان بین المللی اوارگان
e c s c (european coal & steel commissio
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
organization for european economic coopr
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
OPEC
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
north atlantic treaty organization (nato
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
reorder point
نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
gosplan
سازمان برنامه ریزی شوروی
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
accountable supply distribution activity
سازمان نگهداری سوابق امادی
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
army management structure
سازمان مدیریت نیروی زمینی
organization of central american states
سازمان دول امریکای مرکزی
mafia
سازمان سری دولت ستیز
mafia
سازمان سری و قانون شکن
to shake up
[a company]
<idiom>
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
competroller
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
integrated revision
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
international peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
general assmbly of the united nations
مجمع عمومی سازمان ملل متحد
eia
Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
security council
شورای امنیت سازمان ملل متحد
reshuffle
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
preprocess
اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
reshuffling
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
C.I.A
مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
reshuffles
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
record
سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
peace force
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
task organization
سازمان دادان برای رزم برش رزمی
forming up
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
interactive
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
NATO
مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
iso
Organization InternationalStandards سازمان بین المللی استانداردها
reshuffled
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
physical
سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
bilateral infrastructure
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
IMA
سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
British Standards Institute
سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
trust territory
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
de scramble
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
national infrastructure
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
enterpreneur
شخصی که یک سازمان تجاری را پایه گذاری کرده واداره میکند
greenwash
نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
campus network
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
din
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
profit centre
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
dumbarton oaks conference
شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
Common Market
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
ecafe
کمیسیون اقتصادی اسیا و خاور دور که در سال 7491 در سازمان ملل تشکیل شده است
security council
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
sig
Interest Special زیرمجموعهای از یک سازمان تخصصی یا کلوپ استفاده کنندگان است بااعضایی دارای علاقههای مشترک
distribute
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com