English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
data general corporation سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
Search result with all words
Dec یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
digital equipment corporation سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
Other Matches
vax سیستمهای بزرگ مینی کامپیوتری
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
minicomputer مینی کامپیوتر
mini کوتاه شده مینی کامپیوتر کوچک
knowledge طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
authors CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
alien وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
personal محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
backward read یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
mining effect اثر مینی شکل ترکش مینی شکل
pertubative اشفته سازنده مضطرب سازنده
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
minicomputer کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
buses مینی بوس
mini floppy مینی فلاپی
bus مینی بوس
omnibuses مینی بوس
bused مینی بوس
omnibus مینی بوس
mini-skirts مینی ژوب
busing مینی بوس
bussed مینی بوس
busses مینی بوس
motorbus مینی بوس
minibuses مینی بوس
mini-skirt مینی ژوب
bussing مینی بوس
motor coach مینی بوس سفری
omnibus headlamp نورافکن مینی بوس
omni chassis شاسی مینی بوس
upload 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
rising mine مینی که میتواند به سطح اب بیاید
rupture عمل شکافت مینی شکل
ruptures عمل شکافت مینی شکل
rupturing عمل شکافت مینی شکل
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
bottom mine مینی که در کف دریا مستقر میشودمین کفهای
remotest نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
bifurcated systems سیستمهای دو چنگاله
homebrew سیستمهای ریزکامپیوتراولیه
framing systems سیستمهای قابدار
embedded systems سیستمهای تعبیه شده
calorie واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
calories واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
FTAM بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
association in information systems انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
X/OPEN ول ایجاد سیستمهای باز هستند
aisp انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
bits واحد اطلاعات در همه سیستمهای دیجیتال
bit واحد اطلاعات در همه سیستمهای دیجیتال
petri nets مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
slaves کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
assembler اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
slaving کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
literate قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
slave کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaved کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
downward توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
processor استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
downsize انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
interfacing سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
touch tone telephone تلفن دکمهای در سیستمهای پردازش از راه دور
programmable function keyboard صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
electrometallurgy صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
host computers کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
ibm personal system/ IBخانوادهای از سیستمهای ریزکامپیوتر تولید شده توسط شرکت
CTR کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
This compares to the Mini models, which cost only 200 EUR. این قابل مقایسه است با مدل های مینی که قیمتشان فقط ۲۰۰ اویرو است.
preprocessor کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
naive user شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
blowout disc دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
transborder ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
portable برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
smis for Society Systems انجمن سیستمهای مدیریت اطلاعات Information anagement
outputs 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
layers استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
layer استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
infra red link سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
computing مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
special purpose computer کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
number cruncher کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
IFF استاندارد نحوه ذخیره سازی داده در Amiga در برخی سیستمهای گرافیکی
mosaic حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
builder سازنده
makers سازنده
manufacturer سازنده
fomative سازنده
wright سازنده
builders سازنده
constructor سازنده
concoctor سازنده
components سازنده
component سازنده
instrumentalist سازنده
instrumentalists سازنده
maker سازنده
constructive سازنده
compositors سازنده
constituents سازنده
fabricant سازنده
constituent سازنده
producers سازنده
producer سازنده
manufacturers سازنده
compositor سازنده
fabricator سازنده
applebus امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
morphing جلوههای ویژه در بازی ها و سیستمهای چندرسانهای که یک تصویر به تدریج به دیگری تبدیل میشود
monochrome استاندارد آداپتور ویدیو در سیستمهای PC قدیمی که متن را در خط هایی از ستون ها نمایش میدهد
routing identifier نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
predicate تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicates تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
GOSIP استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
suppressor موقوف سازنده
lutist سازنده عود
elucidatory روشن سازنده
qualificatory محدود سازنده
procreator موجد سازنده
purificative پا سازنده تطهیری
suppressive موقوف سازنده
melodist سازنده ملودی
manifestative اشکار سازنده
fabricator سازنده وسایل
vitiator تباه سازنده
component جزء سازنده
qualifiers ملایم سازنده
film developer سازنده فیلم
manufacturer's agent نماینده سازنده
manufacturers' agent نماینده سازنده
components جزء سازنده
irradiative روشن سازنده
presentive مجسم سازنده
separative جدا سازنده
dispossessor بی بهره سازنده
lubricate روان سازنده
lubricated روان سازنده
lubricates روان سازنده
lubricating روان سازنده
spoiler فاسد سازنده
composers سازنده مصنف
sonneteer سازنده غزل
distractive پریشان سازنده
deific خدا سازنده
depletive تهی سازنده
dissipative پراکنده سازنده
subjugator مطیع سازنده
lubricant روان سازنده
composer سازنده مصنف
inveigler گمراه سازنده
supersessive لغو سازنده
factors سازنده فاکتور
factor سازنده فاکتور
coordinative متناسب سازنده
refrigerative خنک سازنده
refrigrative خنک سازنده
renovator باز نو سازنده
lubricants روان سازنده
interceptive جدا سازنده
enslaver بنده سازنده
incorporator یکی سازنده
procreation سازنده زایش
qualifier ملایم سازنده
restrictive محدود سازنده
ingredient عنصر سازنده
builder موسس سازنده
ingredients عنصر سازنده
alterative دگرگون سازنده
assuror مطمئن سازنده
assurer مطمئن سازنده
builders موسس سازنده
cadam فرایند بکارگیری سیستمهای کامپیوتری به عنوان وسائلی در کاربردهای طراحی وساخت Computer anufacturing
platelet صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
codasyl مشاوره در مورد زبانهای سیستمهای اطلاعات Language DataSystems On Conferenceکنفرانس سیستم زبان داده ها
boilermaker سازنده دیگ بخار
compositions نسبت اجزاء سازنده
composition نسبت اجزای سازنده
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
mitigatory سبک سازنده مخفف
diallist سازنده ساعت افتابی
formative ترکیب کننده سازنده
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
elucidative تفسیری روشن سازنده
reflective بازتابنده منعکس سازنده
ideologue سازنده ایده ئولوژی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com