English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
ceramicist سازنده فروف سفالین
ceramist سازنده فروف سفالین
Other Matches
pottery فروف سفالین
lusterware فروف سفالین براق
stoneware فروف سفالین سنگ نما
sgraffito تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
pertubative اشفته سازنده مضطرب سازنده
figuline سفالین
earthenware سفالین
fictile سفالین
vases فرف سفالین
earthenware pipe لوله سفالین
vase فرف سفالین
ceramic فرف سفالین
claypan فرف سفالین
figurin مجسمه سفالین رنگی
figurine مجسمه سفالین رنگی
figurines مجسمه سفالین رنگی
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
utensil فروف
utensils فروف
glassware فروف شیشه
communicationg vessels فروف مرتبط
porcelain فروف چینی
china فروف چینی
earthenware فروف سفالی
chinaware فروف چینی
pottery فروف سفالی
silver vessels فروف نقره
silver vessels فروف سیمین
crockery فروف گلی
kitchenware فروف اشپزخانه
ironware فروف سخت
ironware فروف اهنی
enamelware فروف لعابی
silverware فروف نقره
flat silver فروف نقره
flatware فروف مسطح
tinware فروف حلبی
flatware فروف لب تخت
glass vessels فروف شیشهای
glass ware فروف شیشه
tableware فروف سفره
hard ware فروف فلزی
service یکدست فروف اثاثه
earthenware فروف گلی گل سفالی
pewter مفرغ فروف مفرغی
enamelware فروف میناکاری شده
serviced یکدست فروف اثاثه
highboy کمدیا اشکاف فروف
cupboards گنجه فروف غذاوغیره
cupboard گنجه فروف غذاوغیره
flatware فروف نقرهای سر میز
kitchen utensils فروف واسباب اشپزخانه
dish drier خشک کننده فروف
stemware فروف پایه دار
adhesive for porcelain چسب برای فروف چینی
mess gear جعبه فروف سرباز یا مسافر
mess kit جعبه فروف سرباز یا مسافر
bat لعاب مخصوص فروف سفالی
graniteware فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
bats لعاب مخصوص فروف سفالی
batted لعاب مخصوص فروف سفالی
lambrequin نقوش رنگی حاشیه فروف چینی
kitchen cabinet اشکاف یا گنجه مخصوص فروف اشپزخانه
sculleries جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
sacristy محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
sacrist متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
sacristan متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
scullery جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
queen's ware فروف لعابی انگلیسی که خامهای رنگ هستند
steel wool براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
sculleries اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
scullery اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
makers سازنده
components سازنده
maker سازنده
wright سازنده
constructive سازنده
concoctor سازنده
constructor سازنده
compositor سازنده
fomative سازنده
compositors سازنده
constituents سازنده
constituent سازنده
fabricant سازنده
instrumentalists سازنده
instrumentalist سازنده
manufacturer سازنده
component سازنده
manufacturers سازنده
builders سازنده
producer سازنده
builder سازنده
producers سازنده
fabricator سازنده
dunnage کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
supersessive لغو سازنده
suppressive موقوف سازنده
vitiator تباه سازنده
film developer سازنده فیلم
refrigerative خنک سازنده
subjugator مطیع سازنده
spoiler فاسد سازنده
manifestative اشکار سازنده
refrigrative خنک سازنده
manufacturer's agent نماینده سازنده
manufacturers' agent نماینده سازنده
melodist سازنده ملودی
presentive مجسم سازنده
procreator موجد سازنده
purificative پا سازنده تطهیری
lutist سازنده عود
renovator باز نو سازنده
alterative دگرگون سازنده
incorporator یکی سازنده
interceptive جدا سازنده
inveigler گمراه سازنده
suppressor موقوف سازنده
irradiative روشن سازنده
sonneteer سازنده غزل
separative جدا سازنده
qualificatory محدود سازنده
fabricator سازنده وسایل
ingredients عنصر سازنده
qualifiers ملایم سازنده
composer سازنده مصنف
composers سازنده مصنف
procreation سازنده زایش
coordinative متناسب سازنده
lubricate روان سازنده
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
lubricated روان سازنده
lubricates روان سازنده
lubricating روان سازنده
lubricants روان سازنده
builder موسس سازنده
assuror مطمئن سازنده
assurer مطمئن سازنده
restrictive محدود سازنده
ingredient عنصر سازنده
builders موسس سازنده
lubricant روان سازنده
factors سازنده فاکتور
enslaver بنده سازنده
elucidatory روشن سازنده
component جزء سازنده
distractive پریشان سازنده
dissipative پراکنده سازنده
dispossessor بی بهره سازنده
components جزء سازنده
factor سازنده فاکتور
deific خدا سازنده
depletive تهی سازنده
qualifier ملایم سازنده
compositions نسبت اجزاء سازنده
composition نسبت اجزای سازنده
composition نسبت اجزاء سازنده
manufacturer's software نرم افزار سازنده
procurer فراهم سازنده جاکش
reflectional بازتابنده منعکس سازنده
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
toyer سازنده اسباب بازی
purificatory پاک سازنده تطهیری
wright کارگر سازنده نجار
metrist سازنده نظم وشعر
formative ترکیب کننده سازنده
reflective بازتابنده منعکس سازنده
diallist سازنده ساعت افتابی
paper stainer سازنده کاغذهای دیواری
boilermaker سازنده دیگ بخار
compositions نسبت اجزای سازنده
boiler maker سازنده دیگ بخار
manufacturers تولید کننده سازنده
loathful دافع بیرغبت سازنده
mitigatory سبک سازنده مخفف
elucidative تفسیری روشن سازنده
indican ماده سازنده نیل
ideologue سازنده ایده ئولوژی
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
manufacturer تولید کننده سازنده
self discharging ازاد سازنده نفس خود
pictorial تصویر نما مجسم سازنده
producers عمل اورنده سازنده باراورنده
carver قلم سنگ تراشی سازنده
wet cooper سازنده چلیک برای مایعات
spoilsman تباه کننده فاسد سازنده
detonating محترق شونده منفجر سازنده
humiliatingly پست سازنده خفیف کننده
humiliating پست سازنده خفیف کننده
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
illusory گمراه کننده مشتبه سازنده
pastoralist سازنده شعرهای روستایی چوپان
perversive گمراه کننده منحرف سازنده
mitigative سبک سازنده تخفیف دهنده
illusive گمراه کننده مشتبه سازنده
producer عمل اورنده سازنده باراورنده
data general corporation سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
borland international یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com