Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
dry cooper |
سازنده چلیک برای خشکه بار |
|
|
Other Matches |
|
wet cooper |
سازنده چلیک برای مایعات |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
particular lien |
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا |
pertubative |
اشفته سازنده مضطرب سازنده |
hardened steel |
خشکه |
moralistic |
خشکه مقدس |
dry river bed |
خشکه رود |
deadweight |
وزن خشکه |
board wages |
جیره خشکه |
cast steel |
فولاد خشکه |
tartufe |
خشکه مقدس |
tartuffe |
خشکه مقدس |
dead weight |
وزن خشکه |
dead weights |
وزن خشکه |
dry stone lining |
روکش خشکه چینی |
dry stone drain |
زهکش خشکه چینی |
french drain |
زهکش خشکه چینی |
dry stone pitching |
فکافته خشکه چینی |
dry stone pitching |
سنگفرش خشکه چینی |
dry laid masonry |
بنائی خشکه چین |
dry laid masonry |
فکافته خشکه چینی |
religiosity |
خشکه مقدس بودن |
dry mansory |
[دیوار سنگی خشکه چین] |
broch |
[ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ] |
drum |
چلیک |
firkin |
چلیک |
cade |
چلیک |
casks |
چلیک |
cask |
چلیک |
drummed |
چلیک |
hosghead |
چلیک بزرگ |
lagvt |
تخته چلیک |
gauntry |
جای چلیک |
cooper |
چلیک ساز |
strawberry |
چلیک خوراکی |
keg |
چلیک کوچک |
gantry |
جای چلیک |
strawberries |
چلیک خوراکی |
cooperage |
چلیک سازی |
kegs |
چلیک کوچک |
gantries |
جای چلیک |
barrels |
چلیک لوله تفنگ |
powder kegs |
چلیک یابشکه باروت |
powder keg |
چلیک یابشکه باروت |
barrel |
چلیک لوله تفنگ |
bail |
حلقه دور چلیک سطل |
gauger |
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند |
kilderkin |
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی |
parbuckle |
طناب دولاکه بان چلیک یاچیزدیگر رامی غلتانند باطناب غلتاندن |
maker |
سازنده |
concoctor |
سازنده |
component |
سازنده |
producer |
سازنده |
constructor |
سازنده |
makers |
سازنده |
components |
سازنده |
compositors |
سازنده |
compositor |
سازنده |
fomative |
سازنده |
wright |
سازنده |
producers |
سازنده |
manufacturer |
سازنده |
builders |
سازنده |
instrumentalists |
سازنده |
constituents |
سازنده |
fabricant |
سازنده |
constituent |
سازنده |
constructive |
سازنده |
builder |
سازنده |
manufacturers |
سازنده |
instrumentalist |
سازنده |
fabricator |
سازنده |
restrictive |
محدود سازنده |
depletive |
تهی سازنده |
component |
جزء سازنده |
ingredients |
عنصر سازنده |
composer |
سازنده مصنف |
manifestative |
اشکار سازنده |
builder |
موسس سازنده |
alterative |
دگرگون سازنده |
qualifier |
ملایم سازنده |
qualifiers |
ملایم سازنده |
distractive |
پریشان سازنده |
qualificatory |
محدود سازنده |
film developer |
سازنده فیلم |
manufacturer's agent |
نماینده سازنده |
manufacturers' agent |
نماینده سازنده |
melodist |
سازنده ملودی |
fabricator |
سازنده وسایل |
sonneteer |
سازنده غزل |
coordinative |
متناسب سازنده |
vitiator |
تباه سازنده |
procreation |
سازنده زایش |
dispossessor |
بی بهره سازنده |
spoiler |
فاسد سازنده |
dissipative |
پراکنده سازنده |
components |
جزء سازنده |
interceptive |
جدا سازنده |
lutist |
سازنده عود |
ingredient |
عنصر سازنده |
procreator |
موجد سازنده |
refrigrative |
خنک سازنده |
irradiative |
روشن سازنده |
subjugator |
مطیع سازنده |
separative |
جدا سازنده |
lubricating |
روان سازنده |
lubricate |
روان سازنده |
lubricates |
روان سازنده |
computer manufacturer |
سازنده کامپیوتر |
lubricated |
روان سازنده |
builders |
موسس سازنده |
presentive |
مجسم سازنده |
composers |
سازنده مصنف |
refrigerative |
خنک سازنده |
lubricant |
روان سازنده |
lubricants |
روان سازنده |
purificative |
پا سازنده تطهیری |
incorporator |
یکی سازنده |
inveigler |
گمراه سازنده |
renovator |
باز نو سازنده |
suppressive |
موقوف سازنده |
suppressor |
موقوف سازنده |
assurer |
مطمئن سازنده |
enslaver |
بنده سازنده |
assuror |
مطمئن سازنده |
factor |
سازنده فاکتور |
deific |
خدا سازنده |
elucidatory |
روشن سازنده |
factors |
سازنده فاکتور |
supersessive |
لغو سازنده |
compositions |
نسبت اجزاء سازنده |
purificatory |
پاک سازنده تطهیری |
diallist |
سازنده ساعت افتابی |
manufacturer |
تولید کننده سازنده |
composition |
نسبت اجزاء سازنده |
composition |
نسبت اجزای سازنده |
reflective |
بازتابنده منعکس سازنده |
compositions |
نسبت اجزای سازنده |
producer advertising |
تبلیغ توسط سازنده |
loathful |
دافع بیرغبت سازنده |
procurer |
فراهم سازنده جاکش |
ceramicist |
سازنده فروف سفالین |
indican |
ماده سازنده نیل |
ceramist |
سازنده فروف سفالین |
formative |
ترکیب کننده سازنده |
toyer |
سازنده اسباب بازی |
wright |
کارگر سازنده نجار |
elucidative |
تفسیری روشن سازنده |
metrist |
سازنده نظم وشعر |
original equipment manufacturer |
سازنده تجهیزات اصلی |
manufacturer's software |
نرم افزار سازنده |
mitigatory |
سبک سازنده مخفف |
reflectional |
بازتابنده منعکس سازنده |
paper stainer |
سازنده کاغذهای دیواری |
boilermaker |
سازنده دیگ بخار |
ideologue |
سازنده ایده ئولوژی |
boiler maker |
سازنده دیگ بخار |
manufacturers |
تولید کننده سازنده |
assimilator |
تحلیل برنده همانند سازنده |
carver |
قلم سنگ تراشی سازنده |
spoilsman |
تباه کننده فاسد سازنده |
pastoralist |
سازنده شعرهای روستایی چوپان |
illusory |
گمراه کننده مشتبه سازنده |
unisys |
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری |
mitigative |
سبک سازنده تخفیف دهنده |
honeywell |
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری |
self discharging |
ازاد سازنده نفس خود |
detonating |
محترق شونده منفجر سازنده |
data general corporation |
سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر |
illusive |
گمراه کننده مشتبه سازنده |
producers |
عمل اورنده سازنده باراورنده |
pictorial |
تصویر نما مجسم سازنده |
perversive |
گمراه کننده منحرف سازنده |
producer |
عمل اورنده سازنده باراورنده |
humiliatingly |
پست سازنده خفیف کننده |
humiliating |
پست سازنده خفیف کننده |
digital equipment corporation |
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر |
motorola |
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها |
Dec |
یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر |
flag waver |
مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی |
control data corporation |
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber |
borland international |
یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر |
leukosis |
زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید |
outriggers |
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما |
horner |
سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش |
smokescreen |
عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده |
kiosks |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
kiosk |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
radio sheck |
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر |
metencephalon |
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است |
free issue materials |
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد |
doa |
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند |
parbasis |
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند |
third party lease |
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد |
badminton |
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
cost plus contracts |
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند |
compaq computer corporation |
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر |
unbundled |
اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده |
microsoft |
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی |