English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
dry cooper سازنده چلیک برای خشکه بار
Other Matches
wet cooper سازنده چلیک برای مایعات
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
particular lien حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
pertubative اشفته سازنده مضطرب سازنده
hardened steel خشکه
moralistic خشکه مقدس
dry river bed خشکه رود
deadweight وزن خشکه
board wages جیره خشکه
cast steel فولاد خشکه
tartufe خشکه مقدس
tartuffe خشکه مقدس
dead weight وزن خشکه
dead weights وزن خشکه
dry stone lining روکش خشکه چینی
dry stone drain زهکش خشکه چینی
french drain زهکش خشکه چینی
dry stone pitching فکافته خشکه چینی
dry stone pitching سنگفرش خشکه چینی
dry laid masonry بنائی خشکه چین
dry laid masonry فکافته خشکه چینی
religiosity خشکه مقدس بودن
dry mansory [دیوار سنگی خشکه چین]
broch [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
drum چلیک
firkin چلیک
cade چلیک
casks چلیک
cask چلیک
drummed چلیک
hosghead چلیک بزرگ
lagvt تخته چلیک
gauntry جای چلیک
cooper چلیک ساز
strawberry چلیک خوراکی
keg چلیک کوچک
gantry جای چلیک
strawberries چلیک خوراکی
cooperage چلیک سازی
kegs چلیک کوچک
gantries جای چلیک
barrels چلیک لوله تفنگ
powder kegs چلیک یابشکه باروت
powder keg چلیک یابشکه باروت
barrel چلیک لوله تفنگ
bail حلقه دور چلیک سطل
gauger کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
kilderkin چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
parbuckle طناب دولاکه بان چلیک یاچیزدیگر رامی غلتانند باطناب غلتاندن
maker سازنده
concoctor سازنده
component سازنده
producer سازنده
constructor سازنده
makers سازنده
components سازنده
compositors سازنده
compositor سازنده
fomative سازنده
wright سازنده
producers سازنده
manufacturer سازنده
builders سازنده
instrumentalists سازنده
constituents سازنده
fabricant سازنده
constituent سازنده
constructive سازنده
builder سازنده
manufacturers سازنده
instrumentalist سازنده
fabricator سازنده
restrictive محدود سازنده
depletive تهی سازنده
component جزء سازنده
ingredients عنصر سازنده
composer سازنده مصنف
manifestative اشکار سازنده
builder موسس سازنده
alterative دگرگون سازنده
qualifier ملایم سازنده
qualifiers ملایم سازنده
distractive پریشان سازنده
qualificatory محدود سازنده
film developer سازنده فیلم
manufacturer's agent نماینده سازنده
manufacturers' agent نماینده سازنده
melodist سازنده ملودی
fabricator سازنده وسایل
sonneteer سازنده غزل
coordinative متناسب سازنده
vitiator تباه سازنده
procreation سازنده زایش
dispossessor بی بهره سازنده
spoiler فاسد سازنده
dissipative پراکنده سازنده
components جزء سازنده
interceptive جدا سازنده
lutist سازنده عود
ingredient عنصر سازنده
procreator موجد سازنده
refrigrative خنک سازنده
irradiative روشن سازنده
subjugator مطیع سازنده
separative جدا سازنده
lubricating روان سازنده
lubricate روان سازنده
lubricates روان سازنده
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
lubricated روان سازنده
builders موسس سازنده
presentive مجسم سازنده
composers سازنده مصنف
refrigerative خنک سازنده
lubricant روان سازنده
lubricants روان سازنده
purificative پا سازنده تطهیری
incorporator یکی سازنده
inveigler گمراه سازنده
renovator باز نو سازنده
suppressive موقوف سازنده
suppressor موقوف سازنده
assurer مطمئن سازنده
enslaver بنده سازنده
assuror مطمئن سازنده
factor سازنده فاکتور
deific خدا سازنده
elucidatory روشن سازنده
factors سازنده فاکتور
supersessive لغو سازنده
compositions نسبت اجزاء سازنده
purificatory پاک سازنده تطهیری
diallist سازنده ساعت افتابی
manufacturer تولید کننده سازنده
composition نسبت اجزاء سازنده
composition نسبت اجزای سازنده
reflective بازتابنده منعکس سازنده
compositions نسبت اجزای سازنده
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
loathful دافع بیرغبت سازنده
procurer فراهم سازنده جاکش
ceramicist سازنده فروف سفالین
indican ماده سازنده نیل
ceramist سازنده فروف سفالین
formative ترکیب کننده سازنده
toyer سازنده اسباب بازی
wright کارگر سازنده نجار
elucidative تفسیری روشن سازنده
metrist سازنده نظم وشعر
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
manufacturer's software نرم افزار سازنده
mitigatory سبک سازنده مخفف
reflectional بازتابنده منعکس سازنده
paper stainer سازنده کاغذهای دیواری
boilermaker سازنده دیگ بخار
ideologue سازنده ایده ئولوژی
boiler maker سازنده دیگ بخار
manufacturers تولید کننده سازنده
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
carver قلم سنگ تراشی سازنده
spoilsman تباه کننده فاسد سازنده
pastoralist سازنده شعرهای روستایی چوپان
illusory گمراه کننده مشتبه سازنده
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
mitigative سبک سازنده تخفیف دهنده
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
self discharging ازاد سازنده نفس خود
detonating محترق شونده منفجر سازنده
data general corporation سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
illusive گمراه کننده مشتبه سازنده
producers عمل اورنده سازنده باراورنده
pictorial تصویر نما مجسم سازنده
perversive گمراه کننده منحرف سازنده
producer عمل اورنده سازنده باراورنده
humiliatingly پست سازنده خفیف کننده
humiliating پست سازنده خفیف کننده
digital equipment corporation سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
motorola سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
Dec یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
flag waver مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
borland international یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
leukosis زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
horner سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
smokescreen عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
metencephalon قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
free issue materials موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
parbasis سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
cost plus contracts به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
unbundled اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com