English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
English Persian
hypothetical construct سازه فرضی
Other Matches
assumed grid شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
assumed decimal point ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
false origin مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
factors سازه
factor سازه
frame سازه
structuring سازه
construct سازه
constructed سازه
constructing سازه
constructs سازه
structure سازه
structures سازه
element area سازه تصویر
steel framed structured سازه فولادی
positive element سازه مثبت
picture element سازه تصویر
negative element سازه منفی
concrete structure سازه بتنی
heating unit سازه گرمساز
construct validity اعتبار سازه
structrual engineering industry صنعت سازه
factor of safety سازه ابیمی
elements سازه برقی
element سازه برقی
internal structure سازه داخلی
eye-catcher سازه تزئینی
sextet نغمه شش سازه یا شش اوازه
cellular structure ساختارسلولی سازه سلولی
constituents سازه تشکیل دهنده
constituent سازه تشکیل دهنده
ecological factor سازه بوم شناختی
sextets نغمه شش سازه یا شش اوازه
frame partition جداگر سازه دار
sextette نغمه شش سازه یا شش اوازه
crystalline structure سازه بلوری ساختمان کریستالی
bionic وابسته به زیست سازه شناسی
distortions تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
distortion تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
assumptive فرضی
suppositive فرضی
suppisitive فرضی
presumptive title حق فرضی
phantom line خط فرضی
suppositional فرضی
hypothetial فرضی
hypothetic فرضی
assumed فرضی
an imaginary line خط فرضی
agonic line خط فرضی
presumptive فرضی
hypothetical فرضی
supposed فرضی
obligatory فرضی
imaginary فرضی
theoretical فرضی
supposed death موت فرضی
implied trust مسئولیت فرضی
theoretical competition رقابت فرضی
suppositious فرضی خیالی
supposedly بطور فرضی
presumptive فرضی احتمالی
john done اسم فرضی
line of scrimmage خط فرضی تجمعی
presumed death موت فرضی
presumption of death موت فرضی
presumptive title سمت فرضی
notional income درامد فرضی
persumptive death موت فرضی
hypothetical case دعوی فرضی
assumed position موضع فرضی
dead reckoning محل فرضی
dead reckoning نقطه فرضی
assumed orientation توجیه فرضی
assumed mean میانگین فرضی
fictitious thickness ضخامت فرضی
supposition فرضی انگاشتی
assumed azimuth گرای فرضی
arbitrary control کنترل فرضی
fictitious thickness ضخامت فرضی
suppositions فرضی انگاشتی
assumed name نام فرضی
hypostatic اصلی- فرضی
landing wires سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
rule of thumb حساب تخمینی و فرضی
hypothesis قضیه فرضی نهشته
warrant of presumed death حکم موت فرضی
presumption of death decree حکم موت فرضی
hypotheses قضیه فرضی نهشته
presumption of the death decree حکم موت فرضی
fictitious force نیروی فرضی [فیزیک]
ideal نمونه کامل فرضی
implied malice سوء نیت فرضی
hypothetico deductive method روش فرضی- قیاسی
conceptual nervous system دستگاه عصبی فرضی
intervening variable متغیر فرضی رابط
home whistle امتیاز واقعی یا فرضی
differential ballistic wind باد بالیستیکی فرضی
agonic line خط فرضی روی نقشه
offside line خط فرضی موازی با دروازه
cone of scape مخروط فرضی در اگزوسفر
assumed grid شبکه بندی فرضی
ideals نمونه کامل فرضی
graviton واحد بنیادی فرضی گرانش
hypostasis موجود فرضی حالت تعلیق
head string خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
lay line خط فرضی مسیر قایق به مقصد
arbitrary control کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
assumed orientation توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
four yard line خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
It is quite a hypothetical case . این یک قضیه کاملا" فرضی است
tabula rasa مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
Cinoiserie [سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
Utopia دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
purpuric acid اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
Utopias دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
data line خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
reserve factor نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
bomb release line خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
telegony انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
isallobaric خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobar خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard marker خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
monocoque ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
point of fall نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
rhumb line خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
chapman region منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
internal structure ساختمان داخلی سازه داخلی
talweg خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com