Dictiornary-Farsi | سازگاری داخلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
internal consistency	سازگاری داخلی


Other Matches

incretion	ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
squawk	مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense	پدافند داخلی پایداری داخلی
squawked	مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure	ساختمان داخلی سازه داخلی
squawks	مخابره داخلی ارتباط داخلی
adaptability	سازگاری
amenity	سازگاری
incompatibility	نا سازگاری
maladjustments	کژ سازگاری
adjustment	سازگاری
adjustments	سازگاری
consistency	سازگاری
fitness	سازگاری
compatibility	سازگاری
maladjustment	کژ سازگاری
agreeableness	سازگاری
salubrity	سازگاری
salucrity	سازگاری
consentaneity	سازگاری
pc compatibility	سازگاری با PC
amenities	سازگاری
agreeability	سازگاری
accord	سازگاری
accorded	:سازگاری
accords	:سازگاری
social adjustment	سازگاری اجتماعی
mutual consistency	سازگاری متقابل
upward compatibility	سازگاری بالاگرا
rapport	مناسبت سازگاری
second wind	سازگاری ثانوی
vocational adjustment	سازگاری شغلی
readjustments	سازگاری مجدد
adaptability	توافق سازگاری
unity	سازش سازگاری
readjustment	سازگاری مجدد
consistency check	بررسی سازگاری
downward compatibility	سازگاری بزیر
bell adjustment inventory	پرسشنامه سازگاری بل
consistence	توافق سازگاری
consistency	توافق سازگاری
harmony of interests	سازگاری منافع
accompt	سازگاری توافق
compatibility	سازگاری دمسازی
adaptableness	قوه سازگاری
adjustment mechanism	مکانیسم سازگاری
adjustment inventory	پرسشنامه سازگاری
software compatible	سازگاری نرم افزاری
adaptive disorder	اختلالات سازگاری [روانشاسی]
adjustment disorder	اختلالات سازگاری [روانشاسی]
software compatability	سازگاری نرم افزاری
exchanged stabilization fund	مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage	1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
upward compatible	طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible	طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
convention	استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
conventions	استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
ben	داخلی
anie	داخلی
internal medicine	طب داخلی
in	داخلی
intramural	داخلی
interiors	داخلی
territorial	داخلی
endogenous	داخلی
municipal	داخلی
domestic	داخلی
indoor	داخلی
innate	داخلی
internal door	در داخلی
internal	داخلی
interior	داخلی
inside	داخلی
esoteric	داخلی
inner	داخلی
in-	داخلی
insides	داخلی
internal friction	اصطکاک داخلی
ductless gland	غددمترشح داخلی
internal furnace	کوره داخلی
internal heating	گرمایش داخلی
domestic trade	بازرگانی داخلی
domestic products	محصولات داخلی
internal circuit	مدار داخلی
interference drag	پسای داخلی
internal brake	ترمز داخلی
internal erosion	فرسایش داخلی
internal force	نیروی داخلی
endosmosis	حلول داخلی
endoparasite	انگل داخلی
endogenous variable	متغیر داخلی
interior affairs	امور داخلی
domestic disturbances	اختلافات داخلی
domestic disturbances	اغتشاشات داخلی
internal impedance	مقاومت داخلی
internal armature	ارمیچر داخلی
internal impedance	امپدانس داخلی
internal insulation	ایزولاسیون داخلی
internal attack	تک داخلی یا تک از داخل
internal bus	مسیر داخلی
internal boffles	تیغههای داخلی
internal bus	گذرگاه داخلی
internal loss	تلف داخلی
internal memory	حافظه داخلی
internal angle	زاویه ی داخلی
intermediate structure	ساختمان داخلی
domestic market	بازار داخلی
interior architecture	معماری داخلی
domestic industry	صنعت داخلی
domestic emergencies	موادضروری داخلی
internal current	جریان داخلی
domestic emergencies	بحرانهای داخلی
interior ballistics	بالیستیک داخلی
domestic economy	اقتصاد داخلی
domestic dualism	دوگانگی داخلی
interior guard	نگهبان داخلی
interior span	دهانه داخلی
interior wall	دیوار داخلی
civil disturbances	اغتشاشات داخلی
internal circuit	حلقه داخلی
internal energy	انرژی داخلی
internal damping	میرایی داخلی
indoor antenna	انتن داخلی
inboard aileron	شهپر داخلی
imside dimension	اندازه داخلی
internal defense	دفاع داخلی
internal connection	اتصال داخلی
internal conductance	اندوکتیویته ی داخلی
inner zone	منطقه داخلی
internal conductance	اندوکتانس داخلی
internal development	رشد داخلی
inferior conjunction	مقارنه داخلی
inferior planets	سیارههای داخلی
internal consumption	مصرف داخلی
inner bottom	جدار داخلی
inner harbor	بندر داخلی
inner liner	روکش داخلی
inner loop	حلقه داخلی
inland waterway	ابراه داخلی
internal crack	ترک داخلی
inland rules	قوانین داخلی
inland duty	گمرک داخلی
inner planets	سیارات داخلی
inner product	ضرب داخلی
internal development	توسعه داخلی
internal discharge	تخلیه داخلی
internal commerce	تجارت داخلی
home consumption	مصرف داخلی
inside wing	بال داخلی
internal combustion	احتراق داخلی
intercommunication	ارتباط داخلی
internal clock	ساعت داخلی
interconnection	اتصالی داخلی
internal ear	گوش داخلی
internal efficiency	راندمان داخلی
internal electrode	الکترود داخلی
internal electrolysis	الکترولیز داخلی
inside thread	مارپیچ داخلی
home currency	پول داخلی
home trade	تجارت داخلی
home rule	حکومت داخلی
home product	محصولات داخلی
home market	بازار داخلی
internal diseconomies	زیانهای داخلی
inside caliper	کولیس داخلی
inside diameter	قطر داخلی
home made	ساخت داخلی
inside draft	شیب داخلی
inside hinge	لولای داخلی
inside micrometer	میکرومتر داخلی
internal conductor	سیم داخلی
internality	داخلی بودن
interlan angle	زاویه داخلی
interion architecture	معماری داخلی
autonomy	استقلال داخلی
intrados	قوس داخلی
inward	داخلی باطنی
internal window sill	کف پنجره داخلی
internal voltage	ولتاژ داخلی
civil	داخلی حقوقی
bulkhead	جدار داخلی
interphone	مخابرات داخلی
domestic tariff	تعرفه داخلی
internal trade	بازرگانی داخلی
internal trade	تجارت داخلی
internal transactions	معاملات داخلی
stability	ثبات داخلی
internal structure	سازه داخلی
territorial sea	دریای داخلی
insides	تو اعضای داخلی
insides	قسمت داخلی
inside	تو اعضای داخلی
inside	قسمت داخلی
in-fighting	جنگ داخلی
bushes	پوسته داخلی
bush	پوسته داخلی
rules of procedure	نظامنامه داخلی
inward light	نور داخلی
local currency	پول داخلی
local subscriber	مشترک داخلی