English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English Persian
hours of business ساعتهای کاری
Search result with all words
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
Other Matches
idle hours ساعتهای بیکاری
crystal کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystals کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
LCD کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics موزاییک کاری معرق معرق کاری
active کاری
flower piece گل کاری
feckful کاری
slobbery تف کاری
under employment کم کاری
electroplating اب کاری
effective کاری
curries کاری
curry powder کاری
malfunction کژ کاری
malfunctioned کژ کاری
malfunctions کژ کاری
impotence کاری
hypofunction کم کاری
plasterwork گچ کاری
currie کاری
curry کاری
inaction بی کاری
parget گچ کاری
curry powders کاری
intent on doing anything کاری
plastering گچ کاری
impotency کاری
forming فرم کاری
an active man مرد کاری
amalgamating ملغمه کاری
amalgamates ملغمه کاری
amalgamated ملغمه کاری
amalgamate ملغمه کاری
metallurgy فلز کاری
touch off <idiom> شروع کاری
misconduct خلاف کاری
acrography گچ کاری برجسته
active cell خانه کاری
an active remedy درمان کاری
anaplasty پیوند کاری
argentation نقره کاری
blindage صیقل کاری
glazing شیشه کاری
studious of doing a thing بکردن کاری
brickwork سفت کاری
elegance ریزه کاری
extravagantly با افراط کاری
plumbing سرب کاری
acting فعال کاری
squalor کثافت کاری
mining معدن کاری
decoration زینت کاری
decorations زینت کاری
boo boo اشتباه کاری
extruded چکش کاری
in return به جای [کاری]
illumination تذهیب کاری
illuminations تذهیب کاری
latticework شبکه کاری
by way of reciprocation به جای [کاری]
in return درعوض [کاری]
by way of reciprocation درعوض [کاری]
pique منبت کاری
burnishing صیقل کاری
burnishing پرداخت کاری
metalwork فلز کاری
by way of reciprocation در تلافی [کاری]
insulation عایق کاری
sew سوزن کاری
brocade زری کاری
energetic جدی کاری
in return در تلافی [کاری]
extrude چکش کاری
parquetry موزاییک کاری
punching منگنه کاری
workstation ایستگاه کاری
workstations ایستگاه کاری
compounding امیزه کاری
farming اجاره کاری
joinery نازک کاری
welding جوش کاری
lubrication روغن کاری
drilling مته کاری
fretwork منبت کاری
forging چکش کاری
to be up to the task [to be equal to something] <idiom> از پس کاری برآمدن
extrudes چکش کاری
extruding چکش کاری
hammering چکش کاری
plating روکش کاری
frustrate بدل کاری
frustrates بدل کاری
frustrating بدل کاری
afforestation جنگل کاری
workbench محیط کاری
workbenches محیط کاری
smelting ذوب کاری
brick work سفت کاری
working storage انباره کاری
marquetery منبت کاری
marquetery خاتم کاری
masonery سنگ کاری
measure of prevention احتیاط کاری
meshwork شبکه کاری
misprision خلاف کاری
molding operation فرم کاری
molding operation قالب کاری
mosaic work موزائیک کاری
negativism منفی کاری
neglectfulness غفلت کاری
turnery منبت کاری
turnery تراش کاری
marbling مرمر کاری
maleficence تبه کاری
working storage حافظه کاری
knurled tool ابزار اج کاری
working set مجموعه کاری
lattice work شبکه کاری
latticing شبکه کاری
lay off فصل کم کاری
workgroup گروه کاری
lead work سرب کاری
work year سال کاری
lighterage دوبه کاری
work area ناحیه کاری
wood carving منبت کاری
malefaction تبه کاری
trephine مته کاری
trephination مته کاری
scabbing تیشه کاری
to reproach an act کاری را بد دانستن
tinwork قلع کاری
scrimshaw هنرمنبت کاری
the needful اصل کاری
the manner of doing any thing طرزانجام کاری
sinfulness خطا کاری
tessellation موزاییک کاری
surgical operation دست کاری
stalactite work مقرنس کاری
stannary قلع کاری
steelwork فولاد کاری
studious to do a thing بکردن کاری
roughening by picking تیشه کاری
rice field برنج کاری
treacherousness خیانت کاری
toryism محافظه کاری
tongue lash فحش کاری
patchery وصله کاری
perfidiousness خیانت کاری
plaster background دورنمای گچ کاری
pomiculture میوه کاری
probationership ازمایش کاری
purview of an occupation حدود کاری
relievo برجسته کاری
repetition of an act تکرار کاری
reservedness احتیاط کاری
reshaping روانه کاری
stonemasonry سنگ کاری
it is a soft snap کاری ندارد
brick work اجر کاری
contrasuggestibility وارون کاری
cotton plantation پنبه کاری
counterattack بدل کاری
crypianalysis پنهان کاری
cutting off برش کاری
d. touch نازک کاری
delicacy of touch ریزه کاری
disguised underemployment کم کاری پنهان
discreetness احتیاط کاری
discreetnss احتیاط کاری
You dont seem to be with it . You dont know the half of it . تو کجای کاری
drilling work مته کاری
dry farm دیم کاری
contouring operation فرم کاری
conservativeness محافظه کاری
brickworks سفت کاری
come to <idiom> شروع کاری
bumping tool ابزار خم کاری
business hours ساعت کاری
calk بتونه کاری
canniness ملاحظه کاری
cartwhip شلاق کاری
caulking بتونه کاری
cautiousness احتیاط کاری
cementation سمنت کاری
cementation سیمان کاری
chromium plating اب کرم کاری
compulsiveness مکرر کاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com