Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
real time
ساعتی در کامپیوترکه حاو ی زمان صحیح روز است
Other Matches
time clock
ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
clocks
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
grammar
قوانین استفاده صحیح از زمان
grammars
قوانین استفاده صحیح از زمان
keep time
<idiom>
زمان صحیح رانشان دادن
timing disc
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
file handing routine
قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
disaster dump
رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
computer nik
استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
push down stack
مجموعهای از مکانهای حافظه یا ثباتهای کامپیوترکه لیستی از نوع push-down را اجرا می کنند
Hear hear!
صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
horary
ساعتی
hourly
ساعتی
timing device
ساعتی
quotidian
42 ساعتی
time
ساعتی
some two hours
یک دو ساعتی
circadian
42 ساعتی
timed
ساعتی
times
ساعتی
binary coded decimal
سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی
what time is it?
چه ساعتی است
what is the time?
چه ساعتی است
time bomb
بمب ساعتی
time bombs
بمب ساعتی
time lock
قفل ساعتی
time switches
کلید ساعتی
time switch
کلید ساعتی
automatic time switch
کلید ساعتی
hour angle
زاویه ساعتی
watch pocket
جیب ساعتی
hour circle
دایره ساعتی
wage compution day
دستمزد ساعتی
registers
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
register
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
rational number
عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
refresh memory
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
local hour angle
زاویه ساعتی محلی
fresh breeze
بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
time zones
منطقه ساعتی جهانی
sidereal hour angle
زاویه ساعتی نجومی
time zone
منطقه ساعتی جهانی
equinoctial colure
دایره ساعتی مرجع
hour angle
زاویه ساعتی خورشید
schedule of fires
برنامه ساعتی اتشها
watch pocket
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
What time do you get to work every day ?
روزها چه ساعتی سر کار می روی ؟
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
life is not worth an hour's p
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
fresh gale
بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival
زمان حضور زمان رسیدن
arrivals
زمان حضور زمان رسیدن
presents
زمان حاضر زمان حال
present
زمان حاضر زمان حال
presenting
زمان حاضر زمان حال
response time
زمان جواب زمان پاسخگویی
presented
زمان حاضر زمان حال
seek time
زمان جستجو زمان طلب
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
greenwich hour angle
زاویه ساعتی بین نصف النهارسماوی گرینویچ و نصف النهار محل
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
zone time
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
correct
<adj.>
صحیح
authentic
صحیح
accurate
صحیح
true
<adj.>
صحیح
proper
<adj.>
صحیح
well advised
صحیح
accurate
[correct]
<adj.>
صحیح
exact
<adj.>
صحیح
correcting
صحیح
integer
صحیح
exact
صحیح
integral
صحیح
i see
ها! صحیح !
exacts
صحیح
exacted
صحیح
valid
صحیح
authentical
صحیح
integers
صحیح
good
صحیح
corrects
صحیح
correct
صحیح
simon pure
صحیح
right
صحیح
all right
صحیح
in order
صحیح
proper
صحیح
real
<adj.>
صحیح
judiciously
صحیح
fea
صحیح
righted
صحیح
indecorous
نا صحیح
Quite
[so]
!
صحیح!
righting
صحیح
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
righting
به طور صحیح حق
up front
<idiom>
روراست ،صحیح
genuine tradition
حدیث صحیح
A correct answer.
جواب صحیح
proper fraction
کسر صحیح
ok
صحیح است
righting
درست صحیح
righted
به طور صحیح حق
homozygote
صحیح النسب
whole numbers
عدد صحیح
spot-on
دقیقا صحیح
whole number
عدد صحیح
rightly
بطور صحیح
drill
روش صحیح
drilled
روش صحیح
drills
روش صحیح
right
درست صحیح
authentic document
سند صحیح
right
به طور صحیح حق
righted
درست صحیح
to be proper for
صحیح بودن
eugenic
صحیح النسب
true complement
مکمل صحیح
properly
<adv.>
بصورت صحیح
justly
<adv.>
بصورت صحیح
duly
<adv.>
بصورت صحیح
neatly
<adv.>
بطور صحیح
tidily
<adv.>
بطور صحیح
orderly
<adv.>
بطور صحیح
correctly
<adv.>
بصورت صحیح
aright
<adv.>
بصورت صحیح
rightly
<adv.>
بطور صحیح
rightfully
<adv.>
بطور صحیح
properly
<adv.>
بطور صحیح
justly
<adv.>
بطور صحیح
duly
<adv.>
بطور صحیح
rightfully
<adv.>
بصورت صحیح
safe and sound
صحیح وتندرست
incorrupt
صحیح و بی عیب
affirmative
صحیح است
that is right
صحیح است
indue order
به ترتیب صحیح
integer number
عدد صحیح
considered
با اندیشه صحیح
integer variable
متغیر صحیح
integral number
عدد صحیح
the ticket
کار صحیح
rightly
<adv.>
بصورت صحیح
correctly
<adv.>
بطور صحیح
integer
عدد صحیح
exacts
صحیح عین
roundest
عدد صحیح
round
عدد صحیح
exacted
صحیح عین
exact
صحیح عین
right you are
صحیح است
integers
عدد صحیح
aright
<adv.>
بطور صحیح
valid transaction
معامله صحیح
neatly
<adv.>
بصورت صحیح
true
خالصانه صحیح
truer
خالصانه صحیح
truest
خالصانه صحیح
okay
صحیح است
tidily
<adv.>
بصورت صحیح
orderly
<adv.>
بصورت صحیح
valid contract
عقد صحیح
synchronous
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
due process of the law
تشریفات صحیح قانونی
counting numbers
اعدد صحیح
[ریاضی]
impolitic
مخالف رویه صحیح
whole number
عدد صحیح
[ریاضی]
levelheaded
دارای قضاوت صحیح
to do right
کار صحیح کردن
systemoless
فاقد سیستم صحیح
integer programming
برنامه سازی صحیح
integer
عدد صحیح
[ریاضی]
positive integer
عدد صحیح مثبت
whole numbers
اعدد صحیح
[ریاضی]
compos mentis
دارای مشاعر صحیح
rightly
<adv.>
بطور درست و صحیح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com