English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
datum time ساعت تعیین محل زیردریایی
Other Matches
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
conventional submarine زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
subroc موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
sundial ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
antisubmarine screen پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
Look at the watch. نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindle دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
synchronous ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
submarine boat زیردریایی
antisubmarine ضد زیردریایی
clockwise مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
astro اژدر زیردریایی
submariner خدمه زیردریایی
antisubmarine torpedo اژدر ضد زیردریایی
silent running سکوت زیردریایی
submarine chaser ناوچه ضد زیردریایی
antisubmarine search کاوش ضد زیردریایی
asroc راکت ضد زیردریایی
nukes زیردریایی اتمی
torpedoes موشک ضد زیردریایی
torpedoed موشک ضد زیردریایی
torpedo موشک ضد زیردریایی
killer submarine زیردریایی شکاری
lifeguard submarine زیردریایی نجات
nuked زیردریایی اتمی
nuking زیردریایی اتمی
deep submergence زیردریایی نجات
tinfish موشک ضد زیردریایی
subsurface زیردریایی زیرابی
nuke زیردریایی اتمی
sqid خمپاره ضد زیردریایی
torpedoing موشک ضد زیردریایی
albacore نوعی زیردریایی
albacore زیردریایی الباکور
alvin یک نوع زیردریایی
anti submarine هواپیمای ضد زیردریایی
antisubmarine مخرب زیردریایی
antisubmarine action مکانیسم ضد زیردریایی
antisubmarine barrier مانع ضد زیردریایی
sills پشته زیردریایی
sill پشته زیردریایی
antisubmarine action عمل ضد زیردریایی
aluminaut زیردریایی الومینیومی
command active sonobuoy system وسیله اکتشاف زیردریایی
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
submarine با زیردریایی حمله کردن
hunting شکار دشمن یا زیردریایی
creeping attack تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
air surface zone منطقه عملیات ضد زیردریایی
submarines با زیردریایی حمله کردن
silent running حرکت زیردریایی با سکوت
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
o'clock ساعت از روی ساعت
sonobuoy بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
terne نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
magnetic anomaly detection gear دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
nuclear submarine زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
seadata اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
datum اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
dosimetry تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
hoverting ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
orion نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
air priorities committee کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
sea bat نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
submarine sanctuaries مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehogs مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
evasive steering اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
balancing حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
passion flower گل ساعت
clocks ساعت
passionflower گل ساعت
self-esteem ساعت
clock ساعت
clock ساعت
horologium ساعت
horologii ساعت
horologe ساعت
ticker [colloquial] [watch] ساعت
timepieces ساعت
timepiece ساعت
timepiece ساعت
clocks ساعت ها
oclock ساعت
time-piece ساعت
ticker ساعت
maypop گل ساعت
in hour's time دو ساعت
timŠepiece ساعت
hour ly ساعت به ساعت
hour ساعت
watch ساعت
zero hour ساعت س
watched ساعت
watches ساعت
watching ساعت
by my watch ساعت من
clock generator ساعت زا
hourly ساعت به ساعت
clk ساعت
h hour ساعت س
hours ساعت
Every so often . Every hour on the hour. دم به ساعت
solar time ساعت شمسی
wristwatches ساعت مچی
atomic clock ساعت اتمی
capped watch ساعت شکاری
wrist watch ساعت مچی
chess clock ساعت شطرنج
hourglass ساعت شنی
hourglass ساعت ریگی
civil time ساعت محلی
business hours ساعت کاری
lights out ساعت خواب
real time clock ساعت بلادرنگ
hourglasses ساعت ریگی
by my watch مطابق ساعت من
sundial ساعت افتابی
hourglasses ساعت شنی
shot clock ساعت مسابقه
shipper اهرم ساعت
alarm clocks ساعت شماطهای
sext عبادت ساعت 21
wristwatch ساعت مچی
sundials ساعت افتابی
wristlet watch ساعت مچی
balance wheel رقاص ساعت
alarm clock ساعت شماطهای
sext نماز ساعت شش
business hours ساعت اداری
shooting ckock ساعت مسابقه
watchmaker ساعت ساز
quarter hour ربع ساعت
clock work چرخهای ساعت
ampere hour امپر- ساعت
alarum clock ساعت شماطهای
digital clock ساعت رقمی
sandglass ساعت ریگی
hour glass ساعت ریگی
dutchmans یکجور گل ساعت
electric clock ساعت الکتریکی
four o'clock ساعت چهار
horary ساعت بساعت
game clock ساعت ورزشگاه
hand glass ساعت شنی
half hour نیم ساعت
alarum ساعت زنگی
clock speed سرعت ساعت
in the space of an hour بفاصله یک ساعت
internal clock ساعت داخلی
pph تعدادصفحه در ساعت
physiological clock ساعت فیزیولوژیکی
horology ساعت سازی
moon dial ساعت مهتابی
mean time ساعت متوسط
man hours نفر در ساعت
man hour نفر ساعت
fob زنجیر ساعت
clock maker ساعت ساز
horologer ساعت ساز
kwh کیلووات- ساعت
watch maker ساعت ساز
ampere hour امپر ساعت
civil time ساعت معمولی
rush-hour ساعت پرمشغله
wristlet بند ساعت
wall clock ساعت دیواری
pocket watch ساعت جیبی
watt hour وات ساعت
8 oclock sharp . On the stroke of 8. سر ساعت هشت
watchcase جعبه ساعت
watchcase قاب ساعت
watch test ازمون ساعت
Face of the watch . صفحه ساعت
zulu time ساعت گرینویچ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com