English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rush-hour traffic ساعت شلوغی ترافیک
Other Matches
During the rush hours. درساعات شلوغی [پر رفت وآمد پر ترافیک]
rush-hour ساعت شلوغی
road traffic ترافیک جاده ترافیک خیابان
sundials ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch. نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
spindles دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
babel شلوغی
bustled شلوغی
cock-up شلوغی
cock-ups شلوغی
jumbled شلوغی
jumble شلوغی
jumbles شلوغی
bustles شلوغی
jumbling شلوغی
bustle شلوغی
to-do شلوغی
noisiness شلوغی
blatancy شلوغی
to do شلوغی
crowd شلوغی اجتماع
crowds شلوغی اجتماع
chaos بی نظمی کامل شلوغی
She is a vociferous and an impetuous woman. آدم شلوغی است
To cause confusion . To kick up a fuss (row). شلوغی راه انداختن (شلوغ کردن )
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
synchronous ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock ساعت از روی ساعت
traffic ترافیک
trafficked ترافیک
trafficking ترافیک
traffics ترافیک
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
street traffic ترافیک [جاده]
traffic induit ترافیک القایی
heavy traffic ترافیک سنگین
through traffic ترافیک ترانزیتی
traffic on public roads ترافیک [جاده]
single lane [file] traffic ترافیک تک خطی
dense traffic ترافیک سنگین
traffic flow کشش ترافیک
traffic control کنترل ترافیک
frequency of calls تراکم ترافیک
induced traffic ترافیک القایی
density of traffic تراکم ترافیک
telecommunication traffic ترافیک ارتباطات
high speed traffic ترافیک سریع
telephone traffic ترافیک تلفنی
telecommunication traffic ترافیک مخابرات
telephone traffic recorder ثبات ترافیک
turning traffic ترافیک پیچ دار
in normal situations on public roads در ترافیک معمولی خیابان
The traffic is heavy. ترافیک سنگین است.
moving traffic ترافیک در حال حرکت
to block [hold up] (the) traffic ترافیک را نگه داشتن
to bring traffic to a standstill ترافیک را متوقف کردن
commercial road traffic ترافیک جاده تجاری
average daily traffic [ADT] متوسط ترافیک روزانه
to obstruct [tie up] (the) traffic مانع ترافیک شدن
to divert [British E] / detour [American E] [the] traffic منحرف کردن ترافیک
There is heavy traffic. ترافیک سنگین است.
to regulate the flow of traffic [جریان] ترافیک را کنترل کرن
to regulate the traffic [جریان] ترافیک را کنترل کرن
to direct traffic through ترافیک را از طریق...هدایت کردن
road capacity کشش جاده ازنظر حداکثر ترافیک
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
air traffic control radar system راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
to open something to [the] traffic چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
to be closed to [all] traffic برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
siding [railway] دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
serial روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن
serials روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن
slipped روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slip روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
automatic terminal information service ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
slips روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
crosstalk سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
hourly ساعت به ساعت
clock ساعت
hours ساعت
zero hour ساعت س
hour ساعت
ticker ساعت
timŠepiece ساعت
timepiece ساعت
ticker [colloquial] [watch] ساعت
time-piece ساعت
passion flower گل ساعت
h hour ساعت س
horologium ساعت
hour ly ساعت به ساعت
maypop گل ساعت
horologe ساعت
oclock ساعت
passionflower گل ساعت
clock generator ساعت زا
clk ساعت
clocks ساعت ها
in hour's time دو ساعت
by my watch ساعت من
horologii ساعت
watches ساعت
watch ساعت
timepieces ساعت
clock ساعت
watched ساعت
Every so often . Every hour on the hour. دم به ساعت
self-esteem ساعت
clocks ساعت
timepiece ساعت
watching ساعت
physiological clock ساعت فیزیولوژیکی
lights out ساعت خواب
pph تعدادصفحه در ساعت
sext عبادت ساعت 21
sext نماز ساعت شش
hand عقربه [ساعت ...]
real time clock ساعت بلادرنگ
fob زنجیر ساعت
quarter hour ربع ساعت
shipper اهرم ساعت
navy time ساعت دریایی
moon dial ساعت مهتابی
clockhand عقربه [ساعت ...]
sandglass ساعت ریگی
hour glass ساعت ریگی
wall clock ساعت دیواری
horary ساعت بساعت
pocket watch ساعت جیبی
in the space of an hour بفاصله یک ساعت
horology ساعت سازی
mean time ساعت متوسط
man hours نفر در ساعت
man hour نفر ساعت
kwh کیلووات- ساعت
internal clock ساعت داخلی
tower clock برج ساعت
shooting ckock ساعت مسابقه
kilowatt hours کیلووات در ساعت
wristlet بند ساعت
watt hour وات ساعت
watchcase جعبه ساعت
watchcase قاب ساعت
watch test ازمون ساعت
watch key کلید ساعت
watch glss شیشه ساعت
zulu time ساعت گرینویچ
biological clock ساعت زیستی
kilowatt hour کیلووات در ساعت
hrs مخفف ساعت
passion fruit میوهی گل ساعت
hr مخفف ساعت
daylight saving time ساعت تابستانی
rush-hour ساعت پرمشغله
8 oclock sharp . On the stroke of 8. سر ساعت هشت
watch glass شیشه ساعت
watch case قاب ساعت
universal time ساعت جهانی
system time ساعت سیستم
sun dial ساعت افتابی
the watch is warranted خوبی ساعت
solar time ساعت شمسی
the two o'clock d. توزیع ساعت دو
face of the clock صفحه ساعت
w.h. وات ساعت
Face of the watch . صفحه ساعت
time clock گاه ساعت
We will come at 8. ما ساعت 8 میاییم.
shot clock ساعت مسابقه
at eight o'clock در ساعت هشت
hourglass ساعت شنی
civil time ساعت محلی
civil time ساعت معمولی
solariums ساعت افتابی
clock maker ساعت ساز
horologer ساعت ساز
watch maker ساعت ساز
watchmaker ساعت ساز
hourglass ساعت ریگی
strikers ساعت زنگی
watchband بند ساعت
clock work چرخهای ساعت
sundials ساعت افتابی
hourglasses ساعت ریگی
chess clock ساعت شطرنج
atomic clock ساعت اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com