Dictiornary-Farsi | ساعت عبور ازاد خودروها | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
traffic release	ساعت عبور ازاد خودروها


Other Matches

regulating station	پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
cone penetrometer	وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
flow	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
helicopter lane	کریدور پرواز هلیکوپتر کریدور ازاد عبور هلیکوپترها
sundial	ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials	ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch.	نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine.	طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time	وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11.	من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
wallow course	خندق ضدعفونی خودروها
servicing	سرویس کردن خودروها
mutilation table	جدول راهنمای بارگیری خودروها
light line	خط خاموش کردن چراغ خودروها
glide path	مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
spindle	دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.	او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindles	دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time	ساعت بین المللی ساعت استاندارد
alighting area	نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
truck head	سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
wading crossing	عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
hard stand	بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
energy transition	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
synchronous	ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise	مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock	ساعت از روی ساعت
vehicle summary	فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
rallying points	محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point	محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
free gyroscope	نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
following distance	فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
transmissions	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
switching	مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
holdees	پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
high sea	دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
traffic post	پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
dispersal lays	محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
free enterprise	اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
right of way	حق عبور
tolls	حق عبور
transit	عبور
road haulage	حق عبور
cross-Channel	عبور
tolling	حق عبور
toll	حق عبور
passage of lines	عبور از خط
transmissions	عبور
right of passage	حق عبور
transmission	عبور
rights of way	حق عبور
crossing	عبور
alpha canis majoris	عبور
passage	عبور
passages	حق عبور
passages	عبور
fording	عبور از اب
transmittal	عبور
transmittance	عبور
passage	حق عبور
transmittancy	عبور
timepiece	ساعت
watches	ساعت
watched	ساعت
Every so often . Every hour on the hour.	دم به ساعت
hours	ساعت
watch	ساعت
time-piece	ساعت
ticker [colloquial] [watch]	ساعت
clock	ساعت
watching	ساعت
hourly	ساعت به ساعت
clocks	ساعت
by my watch	ساعت من
clk	ساعت
clock generator	ساعت زا
hour	ساعت
in hour's time	دو ساعت
maypop	گل ساعت
oclock	ساعت
timŠepiece	ساعت
zero hour	ساعت س
passion flower	گل ساعت
passionflower	گل ساعت
clocks	ساعت ها
clock	ساعت
hour ly	ساعت به ساعت
horologium	ساعت
self-esteem	ساعت
horologe	ساعت
horologii	ساعت
h hour	ساعت س
ticker	ساعت
timepiece	ساعت
timepieces	ساعت
cruising	عبور کردن
fords	محل عبور
pass	اجازه عبور
cruises	عبور کردن
pass	کلمه عبور
cruised	عبور کردن
password	اسم عبور
passwords	اسم عبور
pass	عبور کردن
cruise	عبور کردن
thoroughfare	راه عبور
communication	عبور اطلاعات
pass	گذر عبور
passed	عبور کردن
thoroughfares	راه عبور
forded	محل عبور
ford	محل عبور
tolling	عوارض عبور
tolls	عوارض عبور
transit	راه عبور
transit	عبور کردن
passageway	محل عبور
passes	اجازه عبور
passageways	محل عبور
passes	کلمه عبور
passes	گذر عبور
passes	عبور کردن
passed	اجازه عبور
passed	کلمه عبور
passed	گذر عبور
toll	عوارض عبور
cross	عبور کردن
through traffic	عبور یکسره
transit traffic	عبور ترانزیتی
light passing	عبور نور
transmission factor	ضریب عبور
laissez passer	پروانه عبور
transmission grating	شبکه عبور
transmittance	مقدار عبور
overfly	عبور کردن
transoceanic	عبور از اقیانوس
traversable	قابل عبور
girdle traverse	عبور کمربندی
wading crossing	عبور از پایاب
fordless	غیرقابل عبور
oil passage	عبور روغن
transit time	زمان عبور
tessera	کلمه عبور
trafficability	قابلیت عبور
traject	عبور گذرگاه
shallow fording	عبور از اب کم عمق
transduction	انقال عبور
transit bill	اجازه عبور
transit bill	پروانه عبور
transit error	خطای عبور
transit time	مدت عبور
practicableness	قابلیت عبور
penstock	مجرای عبور اب
passavani	سند عبور
fordable	قابل عبور
fordability	قابلیت عبور
electron transition	عبور الکترون
traverse	عبور کردن
crossing area	منطقه عبور
fleets	عبور سریع
fleet	عبور سریع
faring	هزینه عبور
fares	هزینه عبور
fared	هزینه عبور
fare	هزینه عبور
crossest	عبور کردن
crosses	عبور کردن
traversed	عبور کردن
traverses	عبور کردن
deep fording	عبور از اب عمیق
passable	قابل عبور
current passage	عبور جریان
crossing the line	عبور از خط استوا
crossing the line	عبور از استوا
counter sign	اسم عبور
conge	اجازه عبور
band pass	نوار عبور
highway user tax	مالیات حق عبور
traversing	عبور کردن
crosser	عبور کردن
safe-conducts	رخصت عبور
traffic	عبور و مرور
passage	عبور سفر
passages	اجازه عبور
passages	راه عبور
safe conducts	رخصت عبور
safe conduct	رخصت عبور
passages	عبور سفر
traffics	عبور و مرور
passage	راه عبور
passage	اجازه عبور
trafficking	عبور و مرور
trafficked	عبور و مرور
watchcase	جعبه ساعت
watt hour	وات ساعت
alarm clock	ساعت شماطهای
watch case	قاب ساعت