Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (7 milliseconds)
English	Persian
mean time	ساعت متوسط
Other Matches
sundial	ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials	ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch.	نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
zone time	وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine.	طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
My curfew is at 11.	من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
spindles	دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle	دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time	ساعت بین المللی ساعت استاندارد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.	او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
synchronous	ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise	مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock	ساعت از روی ساعت
transmissions	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
mean sea level	ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
moderated	متوسط
mediums	متوسط
medium gravle	شن متوسط
averaging	متوسط
averaging	حد متوسط
moderates	متوسط
moderating	متوسط
medium	متوسط
mediocre	متوسط
intermediate	متوسط
tolerable	متوسط
modal	متوسط
modals	متوسط
mesne	متوسط
osculant	متوسط
meant	متوسط
meaner	متوسط
average limit of ice	حد متوسط یخ
mean	متوسط
moderate	متوسط
life expectancy	سن متوسط
averaged	حد متوسط
average	متوسط
meanest	متوسط
averaged	متوسط
intermedial	متوسط
average	حد متوسط
averages	حد متوسط
averages	متوسط
life expectancies	سن متوسط
mean life	عمر متوسط
medium scale	در مقیاس متوسط
halftone	رنگ متوسط
medium voltage	ولتاژ متوسط
duffers	بازیگر متوسط
mean price	قیمت متوسط
girder bridge	پل بیلی متوسط
duffer	بازیگر متوسط
medium wave	موج متوسط
sort of	بمقدار متوسط
mean deviation	انحراف متوسط
life expectancy	عمر متوسط
subaverage	زیر حد متوسط
mean chord	وتر متوسط
sort of	بمیزان متوسط
secondarily	بطور متوسط
average cost	هزینه متوسط
average conditions	شرایط متوسط
on the a	بطور متوسط
monthly average	متوسط ماهیانه
moderate speed	سرعت متوسط
averagely	بطور متوسط
averagly	بطور متوسط
mean daily	متوسط روزانه
middle price	قیمت متوسط
middlingly	بطور متوسط
mean depth	عمق متوسط
mid range	برد متوسط
halftones	رنگ متوسط
m.f.	فرکانس متوسط
mean value	مقدار متوسط
medium frequency	بسامد متوسط
intermediate contrast	تغایر متوسط
normal	میانه متوسط
life expectancies	عمر متوسط
mediums	مقدار متوسط
intermediate high voltage line	خط فشار متوسط
mean time	زمان متوسط
medium cloud	ابرهای متوسط
medium carbon steel	فولادباکربن متوسط
medial	میانه متوسط
medially	بطورمیانه یا متوسط
median gray	خاکستری متوسط
median income	درامد متوسط
mean variation	تغییر متوسط
mediterranean sea	بحر متوسط
medium artillery	توپخانه متوسط
midway	متوسط میانجی
medium	مقدار متوسط
intermediate hurdle	مانع متوسط
middle class	طبقه متوسط
intermediately	بطور متوسط
intermediate pressure	فشار متوسط
m.f.	بسامد متوسط
mean income	درامد متوسط
par	میزان متوسط
mediums	متوسط معتدل
middle classes	طبقه متوسط
mean stress	خستگی متوسط
medium	متوسط معتدل
intermediate lampholder	سر پیچ متوسط
mediocrity	اندازه متوسط
average voltage	ولتاژ متوسط
mean speed	سرعت متوسط
mean velocity	سرعت متوسط
average productivity	بازدهی متوسط
averaging	میانه متوسط
above average <adj.>	بیش از حد متوسط
above-average <adj.>	بیش از حد متوسط
over-average <adj.>	بیش از حد متوسط
averages	مقدار متوسط
average value	مقدار متوسط
averages	میانه متوسط
averaging	مقدار متوسط
thins	تیم متوسط
thinnest	تیم متوسط
thinners	تیم متوسط
thinned	تیم متوسط
thin	تیم متوسط
over-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
above average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
over-average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
averaged	مقدار متوسط
meanest	میانه متوسط
average return	بازده متوسط
average yield	بازده متوسط
average revenue	درامد متوسط
meaner	میانه متوسط
average speed	سرعت متوسط
mean	میانه متوسط
averaged	میانه متوسط
above-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
average	مقدار متوسط
average	میانه متوسط
average total cost	هزینه متوسط کل
average latency	تاخیر متوسط
average latency	رکود متوسط
average expense	هزینه متوسط
a modest income	درآمدی متوسط
average input	نهاده متوسط
average flow	جریان متوسط
a medium sized car	یک اتومبیل متوسط
every Tom, Dick and Harry <idiom>	طبقه متوسط
average efficiency	بازده متوسط
average discharge	بده متوسط
average deviation	انحراف متوسط
average depth	عمق متوسط
weighted average	متوسط وزنی
true power	توان متوسط
average variable cost	هزینه متوسط
average life	عمر متوسط
average product	محصول متوسط
average product	تولید متوسط
average price	قیمت متوسط
average payment	پرداخت متوسط
average output	محصول متوسط
above average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
average annual precipitation	متوسط بارندگی سالینه
average tax rate	نزخ متوسط مالیات
average reaction rate	سرعت متوسط واکنش
average available discharge	بده متوسط مفید
average productivity	بهره دهی متوسط
average speed	سرعت متوسط حرکت
average revenue product	درامد متوسط محصول
king's blue	رنگ ابی متوسط
average seek time	مدت متوسط جستجو
average degree of polymerization	درجه متوسط بسپارش
mean aerodynamic chord	وتر ایرودینامیکی متوسط
intermediate scale	نقشه مقیاس متوسط
average molecular speed	سرعت مولکولی متوسط
average kinetic energy	انرژی متوسط جنبشی
average intensity	شدت جریان متوسط
average net return	بازده خالص متوسط
average purchase rate	نرخ متوسط خرید
average heading	جهت متوسط هواپیما
average heading	جهت متوسط مسیر
fair average quality	کیفیت متوسط مناسب
intermediate power transistor	ترانزیستور با قدرت متوسط
average fixed cost	هزینه ثابت متوسط
average reaction rate	مقدار متوسط واکنش
intermediate range	سلاح برد متوسط
franklin	طبقه متوسط اجتماع
intermediate range	با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
aerodynamic mean chord	وتر متوسط ایرودینامیکی
average evoked potential	پتانسیل فراخوانده متوسط
average variable cost	هزینه متوسط متغیر
man in the street <idiom>	مردم عادی یا متوسط
intermediate temperature	درجه حرارت متوسط
medium scale	نقشه مقیاس متوسط
averages	متوسط خسارت در بیمه
averaged	متوسط خسارت در بیمه
medium range	با شعاع عمل متوسط
meanest	متوسط میانه روی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com