English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
English Persian
cerebral peduncles ساعدین مبدا نخاع
Other Matches
cerebellar peduncles فخذین مبدا نخاع
tabetic دچارت ب دق یاسل نخاع بیماری تب یادق یاسل نخاع
spinal cord نخاع
spinal cords نخاع
dorsal tabes سل نخاع
medulla spinalis نخاع
spinal marrow نخاع
the spinal cord نخاع
myelitis ورم نخاع
spinal cords نخاع شوکی
spinal cord نخاع شوکی
foramen magnum مجرای نخاع
neural cannal مجرای نخاع
afterbrain مبداء نخاع
medullar شبیه نخاع مغزینهای
medullary شبیه نخاع مغزینهای
tabescence ضعف درنتیجه تب دق یا سل نخاع
spinal cords مغز حرام نخاع شوکی
spinal cord مغز حرام نخاع شوکی
cerebrospinal مربوط به نخاع ومغز مغزی نخاعی
refrence مبدا
datum مبدا
provenience مبدا
proveance مبدا
eras مبدا
era مبدا
origin مبدا
origins مبدا
of از مبدا
proximal نزدیک مبدا
offspring مبدا منشا
time base مبدا زمانی
source file فایل مبدا
home record رکورد مبدا
epochs مبدا تاریخ
epoch مبدا تاریخ
origins منشا مبدا
certificate of origin گواهی مبدا
origin منشا مبدا
it is of doubtful proveance مبدا ان مشکوک است
polygenetic دارای چندین مبدا
polygeny تعد د مبدا بشر
prime meridian دایره نیمروز مبدا
prime meridian نصف النهار مبدا
the christian era مبدا تاریخ میلادی
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
machine address محل یک شی در رابط ه با مبدا
port مامن مبدا مسافرت
offsetting مبدا نقطه شروع مسابقه
offset مبدا نقطه شروع مسابقه
basing point نقطه مبدا برای قیمت
polar سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
messages انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
message انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
free docks نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند
references آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
switching بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
vectors سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
semicompiled برنامه تبدیل شده از برنامه کد اصلی که حاوی توابع کتابخانهای و... نیست که در کد مبدا استفاده می شوند
propagation delay 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
ABC پایه کار مبدا کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com