Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5 milliseconds)
English
Persian
salutary
سالم ومغذی
Other Matches
levy in mess
نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
Sound mind in a sound body.
<proverb>
عقل سالم در بدن سالم.
micronutrient
ترکیبات اصلی ومغذی که بمقدار خیلی کمی برای زندگی لازمست
pert
سالم
lucid
سالم
scot-free
سالم
scot free
سالم
safest
سالم
whole
سالم
hale
سالم
safe
سالم
in a good state of health
سالم
healthful
سالم
out of the wood
سالم
soundable
سالم
safes
سالم
safer
سالم
intact
سالم
well
سالم
sicker
سالم
sounds
سالم
soundest
سالم
sounded
سالم
sound
سالم
wells
سالم
healthier
سالم
healthiest
سالم
healthy
سالم
valid
سالم
salubrious
سالم
ablebodied
<adj.>
سالم و تندرست
sound money
پول سالم
wholesomeness
سالم و بی خطر
with a whole skin
پی گزند سالم
health food
غذای سالم
health foods
غذای سالم
All right?
سالم هستی؟
Is everything all right?
سالم هستی؟
A healthy recreation . Good clean fun.
تفریحات سالم
clear timber
چوب سالم
intact
سالم کامل
sanest
سالم معقول
sane
سالم معقول
wholesome
سالم و بی خطر
saner
سالم معقول
halely
بطور سالم
syntropy
پیوند سالم
unclean
غیر سالم
healthily
بطور سالم
unsullied
مسموم نشده-سالم
In good condition (health).
سالم وبی عیب
compos mentis
دارای عقل سالم
Good wholesome food .
غذای سالم وکامل
survived
<past-p.>
جان سالم به در بردن
unhealthy
غیر سالم بیمار
soundly
بطور صحیح و سالم
bonnily
بطور سالم وخوشحال
peart
سالم وبا روح
wooden round
گلوله سالم و بادوام
wooden bomb
بمب سالم و بادوام
incorrupt
سالم کردن درستکارکردن
to ride out
سالم بیرون رفتن از
wholesore
گوارا سالم سودمند
embonpoint
دارای مزاج سالم و خوب
well balanced
سالم سلیم موزون باقرینه
To be sound in wind and limb.
جسما" سالم وقوی بودن
well-balanced
سالم سلیم موزون باقرینه
duration
مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
It remained intact.
سالم ودست نخورده باقی مانده
sound
[arguments, data, figures]
<adj.>
درست
[بی عیب ]
[سالم ]
[استدلال . داده ها . اعداد]
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
you do not seem well
گویا حالتان خوش نیست سالم بنظر نمیایید
demands of providing healthy living and working conditions
خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
homeopathy
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
Sophrosyne
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com