Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (10 milliseconds)
English
Persian
saloon
سالن زیبایی رستوران
saloons
سالن زیبایی رستوران
Other Matches
salon
سالن زیبایی
salons
سالن زیبایی
beauty salon
سالن زیبایی
Is there a beauty salon in the hotel?
آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
She declined several restaurants before we could agree on one.
او
[زن]
چند رستوران را رد کرد قبل از اینکه ما توانستیم به توافق یک رستوران برسیم.
buffeted
رستوران
chop house
رستوران
eatinghouse
رستوران
eating house
رستوران
coffee shop
رستوران
buffets
رستوران
restaurants
رستوران
tea shop
رستوران
tea shops
رستوران
cafe
رستوران
restaurant
رستوران
buffet
رستوران
buffeting
رستوران
tea-rooms
رستوران
snack bar
رستوران
snack bars
رستوران
tea-room
رستوران
trimness
زیبایی
kalon
زیبایی
inelegance
نا زیبایی
beauties
زیبایی
good looks
زیبایی
sheen
زیبایی
pulchritude
زیبایی
beauty
زیبایی
concinnity
زیبایی
dumb waiters
رستوران سیار
dumb waiter
رستوران سیار
dance floor
محلمخصوصرقصدر رستوران
restauranteur
صاحب رستوران
salon
رستوران مشروبفروشی
diners
واگن رستوران
diner
واگن رستوران
restaurateurs
صاحب رستوران
restaurateur
صاحب رستوران
salons
رستوران مشروبفروشی
coliseum
سالن
amphitheater
سالن
there is no style about her
سرووضعش زیبایی
gracing
زیبایی خوبی
esthetics
زیبایی شناسی
esthetic
زیبایی شناختی
esthete
زیبایی گرا
picturesqueness
زیبایی روشنی
beauty spots
خال زیبایی
aesthetician
زیبایی شناس
esthetician
زیبایی شناس
aestheticism
زیبایی گرایی
beauty spot
خال زیبایی
aesthetically
زیبایی شناختی
aesthete
زیبایی گرا
aesthetes
زیبایی گرا
grace
زیبایی خوبی
constructivism
ضد زیبایی شناسی
prettiness
زیبایی عاریتی
graced
زیبایی خوبی
elegance
زیبایی وقار
aesthetically
وابسته به زیبایی
aesthetic
زیبایی شناختی
aesthetic
وابسته به زیبایی
glee
زیبایی کامیابی
graces
زیبایی خوبی
aesthetics
زیبایی شناسی
dining car
واگن رستوران قطار
dining cars
واگن رستوران قطار
canteens
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
canteen
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
lobbied
سالن انتظار
arrival hall
سالن ورود
ballrooms
سالن رقص
mass hall
سالن غذاخوری
gym
سالن ژیمناستیک
gyms
سالن ژیمناستیک
lobbies
سالن انتظار
lobby
سالن انتظار
mass hall
سالن نهارخوری
lyceum
سالن بحث
basilicas
سالن درازومستطیل
arrival hall
سالن ورود
ballroom
سالن رقص
showrooms
سالن نمایشگاه
music halls
سالن موسیقی
music hall
سالن موسیقی
messes
سالن غذاخوری
drawing rooms
سالن پذیرایی
drawing room
سالن پذیرایی
gallery
سرسرا سالن
galleries
سرسرا سالن
showroom
سالن نمایشگاه
concourse
سالن اصلی
basilica
سالن درازومستطیل
living room
سالن نشیمن
colosseum
سالن بزرگ
living rooms
سالن نشیمن
mess
سالن غذاخوری
plastic surgery
جراحی ترمیمی و زیبایی
aphrodite
الههء عشق و زیبایی
body-building
ورزش زیبایی اندام
venus
الهه عشق و زیبایی
unprompted
دارای زیبایی طبیعی
she was a model of besuty
نمونه زیبایی بود
psyche
شاهزاده زیبایی که " کوپید"
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
body building
ورزش زیبایی اندام
a beauty and an elegance beyond
[ without]
compare
زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
seeming
فاهر نما زیبایی
aesthetics
زیبایی گرایی مبحث
Our office is facing (opposite)the restaurant.
دفتر ما روبروی رستوران است
station bar
رستوران ایستگاه راه آهن
wardroom
سالن بیماران بیمارستان
amusement arcade
سالن بازیهای الکترونیکی
departure hall
سالن ترک کردن
lobbies
سالن هتل و مهمانخانه
parlor car
سالن استراحت قطار
dojang
سالن تمرین تکواندو
court tennis
تنیس داخل سالن
beauty shop
سالن ارایش وزیبایی
dramshop
سالن مشروب فروشی
refectory
سالن ناهار خوری
refectories
سالن ناهار خوری
lobby
سالن هتل و مهمانخانه
lyceum
سالن سخنرانی عمومی
indoor soccer
فوتبال داخل سالن
saloon car
واگن سالن دار
lobbied
سالن هتل و مهمانخانه
astrodome
سالن رسد خانه
officer's mess
سالن غذاخوری افسران
queen of love
زهره نام الهه زیبایی
To order a meal.
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
No vacancies.
جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
tearoom
رستوران کوچک ودنج مخصوص نسوان
basilicas
کلیساهایی که سالن دراز دارند
parlormaid
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
The hall has three exits.
سالن دارای سه خروجی است.
valhalla
سالن پذیرایی خدای اودین
basilica
کلیساهایی که سالن دراز دارند
ripe beauty
زیبایی زنی که رشد کرده است
aestheticism
زیبایی پرستی علاقمندی به هنرهای زیبا
passe
دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
adonic
جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
maenad
حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
menad
حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
The jewels were laid out beautifully.
جواهرات رابطرز زیبایی چیده بودند
Can you recommend a good restaurant?
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
luncheonette
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
luncheonettes
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
lounge car
قطار دارای سالن استراحت وتفریح
nave
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
mess hall
سالن غذا خوری سرباز خانه
naves
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
adonis
جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
Industrial Aesthetic
[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
pinup girl
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
Is there an inexpensive restaurant around here?
آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here?
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
lounger
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
grace note
نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
barman
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barmen
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
pullman car
واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
plateform
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
City Beautiful
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
gatecrashers
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrasher
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
to ask somebody out for dinner
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
wampum
صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
juke joint
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
Japonaiserie
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
lounged
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
dining facility
ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
room-sized rug
فرش های ایرانی
[فرش های درباری]
[بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com