English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (2 milliseconds)
English Persian
showroom سالن نمایشگاه
showrooms سالن نمایشگاه
Other Matches
show room نمایشگاه
exhibitions نمایشگاه
fairer نمایشگاه
showplaces نمایشگاه
playhouse نمایشگاه
fair نمایشگاه
playhouses نمایشگاه
exhibition نمایشگاه
fairest نمایشگاه
showplace نمایشگاه
fairs نمایشگاه
trade fair نمایشگاه تجاری
trade fair نمایشگاه بازرگانی
menagerie نمایشگاه جانوران
pavilions غرفه نمایشگاه
showroom نمایشگاه کالا
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
trade fairs نمایشگاه تجاری
showrooms نمایشگاه کالا
fairs نمایشگاه کالا
fairest نمایشگاه کالا
fairer نمایشگاه کالا
fair نمایشگاه کالا
exposition عرضه نمایشگاه
expositions عرضه نمایشگاه
menageries نمایشگاه جانوران
festival of rug نمایشگاه فرش
stagy درخور نمایشگاه
public amnsement نمایشگاه عمومی
penny gaff نمایشگاه ارزان
odeum نوازشگاه یا نمایشگاه
pavilion غرفه نمایشگاه
exhibition building ساختمان نمایشگاه
amphitheater سالن
coliseum سالن
exhibition نمایشگاه حقوق تقاعد
operating theatre نمایشگاه عمل جراحی
exhibitions نمایشگاه حقوق تقاعد
operating theatres نمایشگاه عمل جراحی
terrarium نمایشگاه جانوران خشکی
carpet showroom نمایشگاه و غرفه فرش
lobbied سالن انتظار
colosseum سالن بزرگ
music halls سالن موسیقی
lyceum سالن بحث
mass hall سالن نهارخوری
mass hall سالن غذاخوری
arrival hall سالن ورود
concourse سالن اصلی
beauty salon سالن زیبایی
arrival hall سالن ورود
music hall سالن موسیقی
drawing rooms سالن پذیرایی
lobby سالن انتظار
gyms سالن ژیمناستیک
basilica سالن درازومستطیل
basilicas سالن درازومستطیل
living rooms سالن نشیمن
living room سالن نشیمن
ballroom سالن رقص
ballrooms سالن رقص
gym سالن ژیمناستیک
galleries سرسرا سالن
lobbies سالن انتظار
mess سالن غذاخوری
messes سالن غذاخوری
salons سالن زیبایی
salon سالن زیبایی
drawing room سالن پذیرایی
gallery سرسرا سالن
amphitheatres تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
aquaria نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
amphitheatre تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
aquarium نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquariums نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
gallery نقب اصلی نمایشگاه هنری
galleries نقب اصلی نمایشگاه هنری
officer's mess سالن غذاخوری افسران
saloon car واگن سالن دار
lobbied سالن هتل و مهمانخانه
wardroom سالن بیماران بیمارستان
amusement arcade سالن بازیهای الکترونیکی
departure hall سالن ترک کردن
lobbies سالن هتل و مهمانخانه
refectory سالن ناهار خوری
refectories سالن ناهار خوری
lobby سالن هتل و مهمانخانه
astrodome سالن رسد خانه
court tennis تنیس داخل سالن
beauty shop سالن ارایش وزیبایی
indoor soccer فوتبال داخل سالن
dojang سالن تمرین تکواندو
saloon سالن زیبایی رستوران
parlor car سالن استراحت قطار
saloons سالن زیبایی رستوران
dramshop سالن مشروب فروشی
lyceum سالن سخنرانی عمومی
There was no end of visitors at the fair. تا دلت بخواهد در نمایشگاه آدم بود
basilica کلیساهایی که سالن دراز دارند
basilicas کلیساهایی که سالن دراز دارند
valhalla سالن پذیرایی خدای اودین
The hall has three exits. سالن دارای سه خروجی است.
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
stallage حق نصب غرفه و کیوسک دربازار یا نمایشگاه کالا
naves سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
lounge car قطار دارای سالن استراحت وتفریح
nave سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
Is there a beauty salon in the hotel? آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
mess hall سالن غذا خوری سرباز خانه
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
pullman car واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
plateform بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
panopticon نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
west coast computer faire یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
gatecrasher کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
comdex نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
lounge اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
dining facility ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
fine art آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com