| Total search result: 301 (15 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| New Year     | 
		سال جدید   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
					
					
						| Search result with all words | 
					
					
						 | 
					
		
		| bridge     | 
		سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد   | 
		
	
		
		| bridged     | 
		سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد   | 
		
	
		
		| bridges     | 
		سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد   | 
		
	
		
		| New World     | 
		نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا   | 
		
	
		
		| exchange     | 
		دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید   | 
		
	
		
		| exchanged     | 
		دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید   | 
		
	
		
		| exchanges     | 
		دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید   | 
		
	
		
		| exchanging     | 
		دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید   | 
		
	
		
		| change     | 
		رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است   | 
		
	
		
		| changed     | 
		رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است   | 
		
	
		
		| changes     | 
		رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است   | 
		
	
		
		| changing     | 
		رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است   | 
		
	
		
		| research     | 
		توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری   | 
		
	
		
		| research     | 
		توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی   | 
		
	
		
		| researched     | 
		توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری   | 
		
	
		
		| researched     | 
		توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی   | 
		
	
		
		| researches     | 
		توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری   | 
		
	
		
		| researches     | 
		توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی   | 
		
	
		
		| researching     | 
		توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری   | 
		
	
		
		| researching     | 
		توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی   | 
		
	
		
		| message     | 
		نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .   | 
		
	
		
		| messages     | 
		نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .   | 
		
	
		
		join       | 
		دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید   | 
		
	
		
		| joined     | 
		دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید   | 
		
	
		
		| joins     | 
		دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید   | 
		
	
		
		| list     | 
		لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد   | 
		
	
		
		| relative     | 
		دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد   | 
		
	
		
		| merge     | 
		برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند   | 
		
	
		
		| merges     | 
		برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند   | 
		
	
		
		| test     | 
		داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند   | 
		
	
		
		| tested     | 
		داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند   | 
		
	
		
		| tests     | 
		داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند   | 
		
	
		
		| installation     | 
		تنظیم سیستم کامپیوتر جدید   | 
		
	
		
		| installations     | 
		تنظیم سیستم کامپیوتر جدید   | 
		
	
		
		| launch     | 
		جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار   | 
		
	
		
		| launch     | 
		قرار دادن محصول جدید در بازار   | 
		
	
		
		| launched     | 
		جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار   | 
		
	
		
		| launched     | 
		قرار دادن محصول جدید در بازار   | 
		
	
		
		| launches     | 
		جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار   | 
		
	
		
		| launches     | 
		قرار دادن محصول جدید در بازار   | 
		
	
		
		| launching     | 
		جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار   | 
		
	
		
		| launching     | 
		قرار دادن محصول جدید در بازار   | 
		
	
		
		| update     | 
		بصورت امروزی در اوردن جدید کردن   | 
		
	
		
		| update     | 
		1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود   | 
		
	
		
		| updated     | 
		بصورت امروزی در اوردن جدید کردن   | 
		
	
		
		| updated     | 
		1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود   | 
		
	
		
		| updates     | 
		بصورت امروزی در اوردن جدید کردن   | 
		
	
		
		| updates     | 
		1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود   | 
		
	
		
		| generator     | 
		ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند   | 
		
	
		
		| generators     | 
		ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند   | 
		
	
		
		| technologies     | 
		قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت   | 
		
	
		
		| technology     | 
		قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت   | 
		
	
		
		| revision     | 
		چاپ جدید   | 
		
	
		
		| revisions     | 
		چاپ جدید   | 
		
	
		
		| model     | 
		ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..   | 
		
	
		
		| modeled     | 
		ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..   | 
		
	
		
		| modelled     | 
		ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..   | 
		
	
		
		| models     | 
		ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..   | 
		
	
		
		| linear     | 
		لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد   | 
		
	
		
		| background     | 
		امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند   | 
		
	
		
		| backgrounds     | 
		امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند   | 
		
	
		
		| avalanche     | 
		هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد   | 
		
	
		
		| avalanches     | 
		هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد   | 
		
	
		
		structure       | 
		با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است   | 
		
	
		
		| structures     | 
		با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است   | 
		
	
		
		| structuring     | 
		با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است   | 
		
	
		
		| document     | 
		ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل   | 
		
	
		
		| documented     | 
		ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل   | 
		
	
		
		| documenting     | 
		ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل   | 
		
	
		
		used       | 
		آنچه جدید نیست   | 
		
	
		
		| release     | 
		قراردادن محصول جدید دربازار   | 
		
	
		
		| released     | 
		قراردادن محصول جدید دربازار   | 
		
	
		
		| releases     | 
		قراردادن محصول جدید دربازار   | 
		
	
		
		| primer     | 
		کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| primers     | 
		کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| recycle     | 
		برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید   | 
		
	
		
		| recycles     | 
		برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید   | 
		
	
		
		| recycling     | 
		برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید   | 
		
	
		
		draft       | 
		بازیگر جدید تیم   | 
		
	
		
		| drafted     | 
		بازیگر جدید تیم   | 
		
	
		
		| drafts     | 
		بازیگر جدید تیم   | 
		
	
		
		| read     | 
		بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود   | 
		
	
		
		| reads     | 
		بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود   | 
		
	
		
		| fallout     | 
		خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد   | 
		
	
		
		| mock-up     | 
		مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود   | 
		
	
		
		| mock-ups     | 
		مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود   | 
		
	
		
		| default     | 
		مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد   | 
		
	
		
		| defaulted     | 
		مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد   | 
		
	
		
		| defaulting     | 
		مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد   | 
		
	
		
		| defaults     | 
		مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد   | 
		
	
		
		| edit     | 
		فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود   | 
		
	
		
		| edited     | 
		فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود   | 
		
	
		
		| self-     | 
		که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود   | 
		
	
		
		| modernism     | 
		نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید   | 
		
	
		
		| constitute     | 
		تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید   | 
		
	
		
		| constituted     | 
		تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید   | 
		
	
		
		| constitutes     | 
		تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید   | 
		
	
		
		| constituting     | 
		تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید   | 
		
	
		
		| neo     | 
		پیشوند بمعنی جدید   | 
		
	
		
		| neo-     | 
		پیشوند بمعنی جدید   | 
		
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| rehyphenation     | 
		تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید   | 
		
	
		
		| imagism     | 
		مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است   | 
		
	
		
		| installs     | 
		تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم   | 
		
	
		
		| installing     | 
		تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم   | 
		
	
		
		| install     | 
		تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم   | 
		
	
		
		| map compilation     | 
		تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه   | 
		
	
		
		| novels     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| new-     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| new     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| novel     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| newest     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| unprecedentedly     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| unprecedented     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| up to date     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| recent     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| modern     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| up-to-date     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| newer     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| maiden     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| maidens     | 
		جدید   | 
		
	
		
		| probe     | 
		اکتشاف جدید   | 
		
	
		
		| proselyte     | 
		جدید الایمان   | 
		
	
		
		| new deal     | 
		قرار جدید   | 
		
	
		
		| probes     | 
		اکتشاف جدید   | 
		
	
		
		| probed     | 
		اکتشاف جدید   | 
		
	
		
		| postulancy     | 
		جدید الورودی   | 
		
	
		
		| new deal     | 
		سیاست جدید   | 
		
	
		
		| It's not new.     | 
		جدید نیست.   | 
		
	
		
		| postulant     | 
		جدید الورود   | 
		
	
		
		| reorganization     | 
		صورت جدید   | 
		
	
		
		| newfound     | 
		جدید الاکتشاف   | 
		
	
		
		| neoteric     | 
		جدید تازه   | 
		
	
		
		| reprints     | 
		چاپ جدید   | 
		
	
		
		| freshmen     | 
		جدید الورود   | 
		
	
		
		| freshman     | 
		جدید الورود   | 
		
	
		
		| neologism     | 
		واژه جدید   | 
		
	
		
		| the new testament     | 
		عهد جدید   | 
		
	
		
		| fresh target     | 
		هدف جدید   | 
		
	
		
		| neologisms     | 
		واژه جدید   | 
		
	
		
		| modern sector     | 
		بخش جدید   | 
		
	
		
		| modern     | 
		جدید مدرن   | 
		
	
		
		| reprint     | 
		چاپ جدید   | 
		
	
		
		| reprinted     | 
		چاپ جدید   | 
		
	
		
		| innovations     | 
		حرکت جدید   | 
		
	
		
		| innovation     | 
		حرکت جدید   | 
		
	
		
		| neogenesis     | 
		تولید جدید   | 
		
	
		
		| modern system     | 
		نظام جدید   | 
		
	
		
		| neophyte     | 
		جدید الایمان   | 
		
	
		
		| neophytes     | 
		جدید الایمان   | 
		
	
		
		| recent development     | 
		بسط جدید   | 
		
	
		
		| modern physics     | 
		فیزیک جدید   | 
		
	
		
		| reprinting     | 
		چاپ جدید   | 
		
	
		
		| rehouses     | 
		بخانه جدید رفتن   | 
		
	
		
		acclimate       | 
		به آب و هوای جدید خو گرفتن   | 
		
	
		
		| rehousing     | 
		بخانه جدید رفتن   | 
		
	
		
		| rehoused     | 
		بخانه جدید رفتن   | 
		
	
		
		| resurface     | 
		لایهی جدید افزودن   | 
		
	
		
		| resurfaced     | 
		لایهی جدید افزودن   | 
		
	
		
		| rehouse     | 
		بخانه جدید رفتن   | 
		
	
		
		| reseat     | 
		صندلی جدید دادن   | 
		
	
		
		| restoring     | 
		برگرداندن به وضعیت جدید   | 
		
	
		
		| currency     | 
		جدید بودن نقشه   | 
		
	
		
		| reseated     | 
		صندلی جدید دادن   | 
		
	
		
		| reseating     | 
		صندلی جدید دادن   | 
		
	
		
		| reseats     | 
		صندلی جدید دادن   | 
		
	
		
		| currencies     | 
		جدید بودن نقشه   | 
		
	
		
		| resurfaces     | 
		لایهی جدید افزودن   | 
		
	
		
		| restored     | 
		برگرداندن به وضعیت جدید   | 
		
	
		
		| restores     | 
		برگرداندن به وضعیت جدید   | 
		
	
		
		| neoplatonism     | 
		مکتب افلاطونیون جدید   | 
		
	
		
		| neoanthropic     | 
		شبیه انسان جدید   | 
		
	
		
		| neoanthropic     | 
		وابسته به انسان جدید   | 
		
	
		
		| ultramodern     | 
		خیلی جدید متجدد   | 
		
	
		
		| kakapo     | 
		طوطی زلاند جدید   | 
		
	
		
		| involucrum     | 
		تشکیل استخوان جدید   | 
		
	
		
		| imagism     | 
		مکتب شعر جدید   | 
		
	
		
		| restore     | 
		برگرداندن به وضعیت جدید   | 
		
	
		
		| on the bandwagon <idiom>     | 
		مشهوریت گروه جدید   | 
		
	
		
		| acclimated     | 
		به اب و هوای جدید خو گرفتن   | 
		
	
		
		| acclimates     | 
		به اب و هوای جدید خو گرفتن   | 
		
	
		
		| acclimating     | 
		به اب و هوای جدید خو گرفتن   | 
		
	
		
		forwarding address       | 
		آدرس پستی جدید   | 
		
	
		
		| one nails drives another     | 
		غم جدید غم کهنه را بر از یاد   | 
		
	
		
		| bring some new facts to light <idiom>     | 
		کشف حقایق جدید   | 
		
	
		
		| newfound     | 
		جدید الاختراع تازه پیداشده   | 
		
	
		
		| precursor     | 
		ماده متشکله جسم جدید   | 
		
	
		
		analysis       | 
		یات هزینههای محصول جدید   | 
		
	
		
		| precursors     | 
		ماده متشکله جسم جدید   | 
		
	
		
		| acclimation     | 
		اعتیاد به اب و هوای جدید سازش   | 
		
	
		
		| maori     | 
		قبایل مائوری زلاند جدید   | 
		
	
		
		| cenogenesis     | 
		ایجاد میشود نسل جدید   | 
		
	
		
		| natality     | 
		تعداد زایش وموالید جدید   | 
		
	
		
		| epochs     | 
		اغاز فصل جدید عصر   | 
		
	
		
		| New Testament     | 
		کتب عهد جدید مسیحیان   | 
		
	
		
		| neoplatonic     | 
		وابسته به فلسفه افلاطونی جدید   | 
		
	
		
		| neology     | 
		استعمال واژه یااصطلاح جدید   | 
		
	
		
		| kiwi     | 
		نوعی مرغ زلاند جدید   | 
		
	
		
		| kiwis     | 
		نوعی مرغ زلاند جدید   | 
		
	
		
		| renaming     | 
		دادن نام جدید به فایل   | 
		
	
		
		| renames     | 
		دادن نام جدید به فایل   | 
		
	
		
		| granfather file     | 
		یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید   | 
		
	
		
		| rename     | 
		دادن نام جدید به فایل   | 
		
	
		
		| epoch     | 
		اغاز فصل جدید عصر   | 
		
	
		
		| renamed     | 
		دادن نام جدید به فایل   | 
		
	
		
		| developments     | 
		توسعه محصولات جدید و فن آوری ها   | 
		
	
		
		| get in the swing of things <idiom>     | 
		به شرایط جدید عادت کردن   | 
		
	
		
		| development     | 
		توسعه محصولات جدید و فن آوری ها   | 
		
	
		
		| The new bI'll was ratified.  Unanimously.      | 
		لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد    | 
		
	
		
		| infanticide     | 
		قاتل بچه جدید الولاده   | 
		
	
		
		| demotic     | 
		وابسته بحروف جدید هیروگلیفی   | 
		
	
		
		| zelanian     | 
		Zeland New وابسته به زلاند جدید   | 
		
	
		
		| acclimates     | 
		به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن   | 
		
	
		
		| The new road is 40 miles long .     | 
		جاده جدید 40 میل طول دارد   | 
		
	
		
		| acclimating     | 
		به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن   | 
		
	
		
		| icot     | 
		موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید   | 
		
	
		
		| prescientific     | 
		مربوط بدوره قبل از علوم جدید   | 
		
	
		
		| neolithic     | 
		وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی   | 
		
	
		
		| acclimated     | 
		به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن   | 
		
	
		
		| neolith     | 
		الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید   | 
		
	
		
		| This is the site for a new scool .      | 
		اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است   | 
		
	
		
		| technological     | 
		تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید   | 
		
	
		
		| technologically     | 
		تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید   | 
		
	
		
		| upgrade     | 
		قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید   | 
		
	
		
		| development     | 
		برنامه ریزی تولید محصول جدید   | 
		
	
		
		| receptee     | 
		افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان   | 
		
	
		
		| developments     | 
		برنامه ریزی تولید محصول جدید   | 
		
	
		
		| capital budget     | 
		بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید   | 
		
	
		
		| upgraded     | 
		قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید   | 
		
	
		
		| upgrades     | 
		قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید   | 
		
	
		
		| upgrading     | 
		قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید   | 
		
	
		
		| up to d.     | 
		تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید   | 
		
	
		
		| development     | 
		زمان لازم برای توسعه محصول جدید   | 
		
	
		
		| developments     | 
		زمان لازم برای توسعه محصول جدید   | 
		
	
		
		| I'm saving up for a new bike.     | 
		من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.   | 
		
	
		
		abstract representation       | 
		[ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]   | 
		
	
		
		| force     | 
		کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| forces     | 
		کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| kaka     | 
		طوطی سبز زیتونی رنگ زلاند جدید   | 
		
	
		
		| forcing     | 
		کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| recombinant     | 
		موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید   | 
		
	
		
		insert       | 
		افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله   | 
		
	
		
		| inserting     | 
		افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله   | 
		
	
		
		| inserts     | 
		افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله   | 
		
	
		
		| to acclimate [American E] to new circumstances     | 
		[به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]   | 
		
	
		
		| to become acclimatized     | 
		[به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]   | 
		
	
		
		| proceed time     | 
		زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید   | 
		
	
		
		| application study     | 
		بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد   | 
		
	
		
		| to acclimatize/acclimatise [British E] yourself     | 
		[به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]   | 
		
	
		
		| to acclimatize/acclimatise [British E]     | 
		[به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]   | 
		
	
		
		| to reprogram     | 
		دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]   | 
		
	
		
		| ceding parry     | 
		کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید   | 
		
	
		
		| new-     | 
		فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید   | 
		
	
		
		| dense index     | 
		لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد   | 
		
	
		
		| newer     | 
		فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید   | 
		
	
		
		| cum  dividened     | 
		سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد   | 
		
	
		
		| staged     | 
		تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات   | 
		
	
		
		| vector     | 
		آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند   | 
		
	
		
		| vectors     | 
		آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند   | 
		
	
		
		| newest     | 
		فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید   | 
		
	
		
		| new     | 
		فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید   | 
		
	
		
		| MDs     | 
		دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک   | 
		
	
		
		| developments     | 
		کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد   | 
		
	
		
		| development     | 
		کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد   | 
		
	
		
		| How much new machinery has been installed ?     | 
		چه اندازه ماشین آلات جدید نصب شده است ؟   | 
		
	
		
		| This new dance at the discotheques is all the rage .      | 
		این رقص جدید دردیسکو تک ها مد روز شده است   | 
		
	
		
		| MD     | 
		دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک   | 
		
	
		
		| reception station     | 
		پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام   | 
		
	
		
		| The minister cut the tape to open a new motory( highway , freeway ) .       | 
		وزیر با قطع نوار سه رنگ بزرگراه جدید را افتتاح کرد    | 
		
	
		
		| This new frontier incident probably means war.      | 
		این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است   | 
		
	
		
		| mkdir     | 
		دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		femme-fleur       | 
		[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]   | 
		
	
		
		| directory     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| directories     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| R & D     | 
		سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد   | 
		
	
		
		| deque     | 
		صفی که در آن موضوعات جدید قابل اضافه شدن حتی در انتها هستند   | 
		
	
		
		| kaury     | 
		کاج بلند زلاند جدید که صمغ ان برای روغن جلاوبجای کهربابکارمیرود   | 
		
	
		
		| partial RAM     | 
		قطعه RAM که فقط یک بخش آن به درستی کار میکند در قط عات جدید   | 
		
	
		
		| directory     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| doubled     | 
		صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها   | 
		
	
		
		double       | 
		صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها   | 
		
	
		
		| break-dancing     | 
		گونهای رقص جدید که همراه است با عملیات آکروباتیک و چرخشهای تند   | 
		
	
		
		| dynamic     | 
		تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید   | 
		
	
		
		| dynamically     | 
		تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید   | 
		
	
		
		| nunc pro tunc     | 
		حکم یا سند جدید الصدور که نسبت به گذشته تاثیر داشته باشد   | 
		
	
		
		| directories     | 
		در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک   | 
		
	
		
		| doubled up     | 
		صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها   | 
		
	
		
		| Windows .     | 
		اولین نسل جدید ویندوز که حاوی امکانات OLE و کشیدن و قراردادن بود   | 
		
	
		
		| adjusts     | 
		تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند   | 
		
	
		
		| page     | 
		2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید   | 
		
	
		
		| adjusting     | 
		تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند   | 
		
	
		
		| paged     | 
		2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید   | 
		
	
		
		| deletion record     | 
		یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی   | 
		
	
		
		| pages     | 
		2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید   | 
		
	
		
		| feasibility     | 
		امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود   | 
		
	
		
		adjust       | 
		تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند   | 
		
	
		
		| Pronoia     | 
		واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد   | 
		
	
		
		| push down list     | 
		لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد   | 
		
	
		
		| refinance     | 
		تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن   | 
		
	
		
		| refinanced     | 
		تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن   | 
		
	
		
		| refinances     | 
		تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن   |