Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 111 (5 milliseconds)
English	Persian
sockets	ساکت
sh	ساکت
shush	ساکت
serene	ساکت
whist	ساکت
dormant	ساکت
acquiescent	ساکت
at pause	ساکت
lown	ساکت
soundless	ساکت
tace	ساکت
tacet	ساکت
Other Matches
cut it out <idiom>	ساکت شو
quieter	ساکت تر
tace	ساکت باش
tacet	ساکت باش
Keep your trap shut!	ساکت باش !
mutely	بطور ساکت
lull	ساکت شدن
lulled	ساکت شدن
keep still	ساکت باش
input socket	ساکت ورودی
assuasive	ساکت کننده
lulling	ساکت شدن
h!	ساکت باش
dead spot	منطقه ساکت
lulls	ساکت شدن
hush	ساکت ارام
he stood still	ساکت ایستاد
talk down	ساکت کردن
the sea was lulled	دریا ساکت شد
to put down	ساکت کردن
Silence! <idiom>	ساکت باش!
Be quiet!Hold your tongue! <idiom>	ساکت باش!
Hush up! <idiom>	ساکت باش!
Hush! <idiom>	ساکت باش!
Keep quiet! <idiom>	ساکت باش!
Shush! <idiom>	ساکت باش!
Stop talking! <idiom>	ساکت باش!
pipe down ! <idiom>	ساکت باش!
whish	ساکت باش
Quiet!silence!	خاموش ( ساکت ) !
keep quiet <idiom>	ساکت ماندن
to lie dormant	ساکت بودن
Dry up!	ساکت باش!
quietens	ساکت کردن
calmed	ساکت ساکن
stills	خاموش ساکت
quietening	ساکت کردن
calm	ساکت ساکن
conciliating	ساکت کردن
conciliates	ساکت کردن
conciliated	ساکت کردن
conciliate	ساکت کردن
silent	ساکت بیصدا
quietened	ساکت کردن
stillest	خاموش ساکت
shush	ساکت کردن
mum	ساکت بودن
mums	ساکت بودن
quieten	ساکت کردن
stiller	خاموش ساکت
silence	ساکت کردن
calms	ساکت ساکن
imperturbable	خونسرد ساکت
quiet	ساکت کردن
calming	ساکت ساکن
quietest	ساکت کردن
calmest	ساکت ساکن
still	خاموش ساکت
calmer	ساکت ساکن
silenced	ساکت کردن
silencing	ساکت کردن
whist	ساکت کردن
silences	ساکت کردن
silencers	فرونشاننده ساکت کننده
to hush up	ساکت نگاه داشتن
silencer	فرونشاننده ساکت کننده
unsettled	ساکت نشده فروننشسته
mome	ادم ساکت وگیج
still	ساکت کردن خاموش شدن
appeasing	ساکت کردن تسکین دادن
appease	ساکت کردن تسکین دادن
stills	ساکت کردن خاموش شدن
stillest	ساکت کردن خاموش شدن
stiller	ساکت کردن خاموش شدن
appeased	ساکت کردن تسکین دادن
appeases	ساکت کردن تسکین دادن
save one's breath <idiom>	به صرفت است که ساکت باشی
stanch	خاموش کردن ساکت شدن
It must be quiet.	باید ساکت و آرام باشد.
Do you have anything quieter?	آیا چیزی ساکت تر دارید؟
Be quiet so as not to wake the others.	ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
to hold one's tongue	ساکت ماندن زبان خودرانگاه داشتن
pipe down	راحت باش دادن ساکت شدن
hold one's tongue <idiom>	جلوی زبان خود را گرفتن،ساکت ماندن
I'm sick of that jike, cut it out, can't you?	حالم از این جوک به هم می خورد، ساکت شو. نمیتونی؟
Be quiet, will you!	ساکت باش! [صدایت خیلی بلند است]
calms	: ارام کردن ساکت کردن
calming	: ارام کردن ساکت کردن
calmest	: ارام کردن ساکت کردن
calmer	: ارام کردن ساکت کردن
calmed	: ارام کردن ساکت کردن
muffle	خاموش کردن ساکت کردن
muffles	خاموش کردن ساکت کردن
muffling	خاموش کردن ساکت کردن
still brith	خاموش کردن ساکت کردن
calm	: ارام کردن ساکت کردن
extinguish	ساکت کردن ملغی کردن
extinguishing	ساکت کردن ملغی کردن
extinguishes	ساکت کردن ملغی کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com