Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
shading
سایه اندازی
Other Matches
shade
سایه دار کردن سایه افکندن
shadings
سایه دار کردن سایه افکندن
shades
سایه دار کردن سایه افکندن
silhouette
طرح سایه سایه انداختن
silhouettes
طرح سایه سایه انداختن
half tone screen
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
He fight with his shadow.
<proverb>
او با سایه خود مى جنگد (از سایه خود مى ترسد).
diving
اب اندازی
wrist wrestling
مچ اندازی
exspuition
تف اندازی
expectoration
تف اندازی
fillings
اب اندازی
arm wrestling
مچ اندازی
filling
اب اندازی
abortions
بچه اندازی
snash
دست اندازی
sortition
قرعه اندازی
sortition
پشک اندازی
leg pull
دست اندازی
firing
توپ اندازی
start up
راه اندازی
extrajection
برون اندازی
lead work
شیشه اندازی
lead work
جام اندازی
triggered
راه اندازی
ejection
بیرون اندازی
ecdysis
پوست اندازی
supersedure
تعویق اندازی
launghing
براه اندازی
glaziery
جام اندازی
moulting
پوست اندازی
abortion
بچه اندازی
gunfire
تیر اندازی
sputtering
بیرون اندازی
inbreak
دست اندازی
trap
در تله اندازی
postponement
تاخیر اندازی
starting
راه اندازی
postponements
تاخیر اندازی
dockage
حق بار اندازی
molt
پوست اندازی
moulting
شاخ اندازی
trigger
راه اندازی
triggers
راه اندازی
boot
راه اندازی
triggering
راه اندازی
encroachment
دست اندازی
contortion
ازشکل اندازی
encroachments
دست اندازی
gunshot
تیر اندازی
gunshots
تیر اندازی
trapping
در تله اندازی
contortions
ازشکل اندازی
basket dam
بندسله اندازی
bootstrap
خودراه اندازی
cannonade
توپ اندازی
actuation
بکار اندازی
cannonry
توپ اندازی
chrematistics
علم پس اندازی
trapping
بدام اندازی
umbrage
سایه
shadows
سایه
shading
سایه
shadowless
بی سایه
auspices
سایه
umber
سایه
sunshade
سایه
sunshades
سایه
shadowing
سایه
thanks to.....
در سایه
shades
سایه
umbra
سایه
shadings
سایه
shade
سایه
shadowed
سایه
shadiness
سایه
shadow
سایه
cleek
سایه
boot record
رکورد راه اندازی
ectuating switch
سوئیچ راه اندازی
casting
روش قلاب اندازی
attemptable
قابل دست اندازی
igniter switch
کلید راه اندازی
cold boot
راه اندازی سرد
drivers
برنامه راه اندازی
gabion
سله اندازی گابیون
drainage
خشک اندازی فاضلاب
driver
برنامه راه اندازی
cockfight
جنگ اندازی خروس ها
starting position
وضعیت راه اندازی
starting motor
موتور راه اندازی
starting lever
اهرم راه اندازی
starting current
جریان راه اندازی
start up disk
دیسک راه اندازی
start button
تکمه راه اندازی
soft start
راه اندازی نرم
tournament casting
مسابقه قلاب اندازی
skish
مسابقه قلاب اندازی
starting power
توانایی راه اندازی
starting power
قدرت راه اندازی
starting procese
فرایند راه اندازی
cockfights
جنگ اندازی خروس ها
impinge
دست اندازی کردن
upcast
بالا اندازی تاه کش
to set intrigues on foot
پشت سر هم اندازی کردن
to load off
بار اندازی کردن
to lay a wager
دست اندازی کردن
boot
خود راه اندازی
starting time
زمان راه اندازی
starting torque
کشتاور راه اندازی
encroaches
دست اندازی کردن
encroached
دست اندازی کردن
operating handle
دستگیره راه اندازی
encroach
دست اندازی کردن
reboot
راه اندازی مجدد
encroach
دست اندازی کردن
releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی
self assertion
خودرا جلو اندازی
resets
راه اندازی مجدد
reset
راه اندازی مجدد
shadow ball
تمرین گوی اندازی
umbrageous
[literary]
<adj.>
سایه دار
To cast a shadow.
سایه انداختن
To cast a shadow .
سایه انداختن
obtenebrate
سایه افکندن بر
tone
سایه رنگ
light and shade
سایه روشن
kinephantoscope
سایه نما
bowery
سایه دار
boxed cornice
سایه بان
shady
[place]
<adj.>
سایه دار
half tone
سایه روشن
umbrageous
سایه دار
shadowlike
سایه مانند
half shadow
نیم سایه
shadow play
نمایش سایه ها
somber
سایه دار
shader
سایه رنگ زن
shadeless
بدون سایه
sciamachy
جنگ با سایه
ski graphŠetc
سایه نگاری
sciagraphy
سایه نگاری
penumbra
سایه روشن
penumbra
نیم سایه
drop shadow
سایه برجسته
kinema or cin
سایه نما
to go to the shades
سایه افکندن در
silhouette target
سایه هدف
halation
نیم سایه
tinges
سایه رنگ
shadow
شدو سایه
shadow
شبح سایه
canopy
سایه بان
shady
سایه دار
canopies
سایه بان
umber
سایه انداختن
shades
سایه بان
bowers
سایه بان
bower
سایه بان
halftones
سایه رنگ
shade
سایه بان
shadowed
شبح سایه
shadowed
شدو سایه
tinge
سایه رنگ
shadows
شدو سایه
sombre
سایه دار
shadowing
شدو سایه
shadowing
شبح سایه
shading
سایه زنی
shadows
شبح سایه
shadowy
<adj.>
سایه دار
shadowy
سایه افکن
shadowy
سایه مانند
lighting
سایه روشن
shades
سایه انداختن
halftone
سایه رنگ
shadings
سایه انداختن
hatching
سایه زنی
shade
سایه انداختن
overcast
سایه انداختن
adumbral
سایه افکن
umbriferous
سایه افکن
adumbration
سایه افکنی
tone
سایه روشن
shadings
سایه بان
tones
سایه روشن
overshadowed
سایه افکندن بر
shaded
<adj.>
سایه دار
overshadowing
سایه افکندن بر
overshadow
سایه افکندن بر
overshadows
سایه افکندن بر
system reset
راه اندازی مجدد سیستم
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
sagittary
سهمی وابسته به تیر اندازی
glazing
شیشه بری جام اندازی
surf cast
قلاب اندازی از ساحل در موج
master boot record
رکورد راه اندازی اصلی
offhand position
حالت ایستاده در تیر اندازی
innate releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی فطری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com