English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English Persian
wind corrosion ساییدگی بادی
Other Matches
air bedding لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
ablation ساییدگی
precession ساییدگی
frazzle ساییدگی
detrition ساییدگی
chafe ساییدگی
chafes ساییدگی
chafing ساییدگی
attrition ساییدگی
erosion ساییدگی
abrasion ساییدگی
abrasions ساییدگی
chaffing gear وسایل ضد ساییدگی
abrasions ساییدگی خراشیدگی
chafe of hands ساییدگی پوست دست ها
galls زخم پوست رفتگی ساییدگی
gall زخم پوست رفتگی ساییدگی
flatuous بادی
body shirt بادی
blowy بادی
pneumatic بادی
air blast transformer مبدل بادی
fly ash خاکستر بادی
air gun تفنگ بادی
air hammer چکش بادی
air operated horn شیپور بادی
air pump تلمبهء بادی
pneumatic hammer چکش بادی
blow gun تفنگ بادی
blow pipe تفنگ بادی
at first blush در بادی امر
blowgun تفنگ بادی
airguns سلاح بادی
airguns تفنگ بادی
airgun سلاح بادی
running sand ماسه بادی
airgun تفنگ بادی
wind erosion فرسایش بادی
wind generator مولد بادی
air rifles تفنگ بادی
pop gun تفنگ بادی
pneumatic tools اسبابهای بادی
wind current جریان بادی
blowtube تفنگ بادی
dune sand ماسه بادی
marine sand ماسه بادی
pneumatic fender دفرای بادی
pneumatic press پرس بادی
pneumatic riveting پرچکاری بادی
pneumatic tire لاستیک بادی
air rifle تفنگ بادی
air bed تشک بادی
aeromotor موتور بادی
pneumatic لاستیک بادی
lantern چراغ بادی
windmill اسیاب بادی
lanterns چراغ بادی
sailboats قایق بادی
windmills اسیاب بادی
quicksand ماسه بادی
sailboat قایق بادی
air brakes ترمز بادی
hurricane lamp چراغ بادی
air brake ترمز بادی
hurricane lamps چراغ بادی
sailings مسافرت با قایق بادی
sail مسافرت با قایق بادی
sailed شراع کشتی بادی
schooners نوعی قایق بادی
schooner نوعی قایق بادی
sailing قایقرانی با قایق بادی
sailings شراع کشتی بادی
sailed مسافرت با قایق بادی
sail arm پره اسیاب بادی
self moved دارای حرکت بادی
square rigger نوعی کشتی بادی
vane of windmill پره اسیاب بادی
popgun تفنگ بادی بچگانه
riveting hammer چکش بادی پرچ
fresh breeze بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
air operated press پرس بادی پنوماتیکی
reed الت موسیقی بادی
air operated pendulum type screen wiper بادامک پاندولی بادی
chipping hammer چکش بادی اهنبر
chipping hammer چکش بادی اهن بر
sail شراع کشتی بادی
eolation سنگ فرسایی بادی
euphonium یکجورالت موسیقی بادی
wind instrument الات موسیقی بادی
wind instruments الات موسیقی بادی
auxiliary sailing vessel کشتی بادی موتوردار
windmills هر چیزی شبیه اسیاب بادی
windmill هر چیزی شبیه اسیاب بادی
yaghtman's anchor لنگر قایقهای بادی کوچک
to go for a sail با کشتی بادی سفریاگردش کردن
saxophone نوعی الت موسیقی بادی
saxophones نوعی الت موسیقی بادی
balloon tire لاستیک بادی عاج دار
an off shore wind بادی که از سوی دریا بوزد
fugue نوعی الت بادی موسیقی
peabody picture vocabulary test ازمون واژگان مصور پی بادی
fugues نوعی الت بادی موسیقی
ophicleide یکجور ساز بادی برنجین
primafacie در بادی امر قابل قبول
quartering بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
reed organ یکنوع الت موسیقی بادی
yachts کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
reed stop کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
to sail [for] با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
aeolian harp آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
woodwind موسیقی برای سازهای بادی چوبی
meter rule مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
yacht کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
fresh gale بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
fishtail wind بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
english horn نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
open jet tunnel تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
closed jet tunnel تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
the wind drowned the strigs سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com