Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English
Persian
green vegetable
سبزی خوراکی
Other Matches
vegetable
سبزی
greenness
سبزی
greenery
سبزی
greenless
بی سبزی
viridity
سبزی
green stuff
سبزی
green meat
سبزی
green jaundice
سبزی
veg
سبزی
greenstuff
سبزی
greenth
سبزی
legume
سبزی
virescence
سبزی
vegetably
سبزی وار
vegetably
بشکل سبزی
coster
سبزی فروش
greengrocers
سبزی فروش
greengrocer
سبزی فروش
fawner
سبزی پاک کن
vegetable soup
سوپ سبزی
obsequious
سبزی پاک کن
verdancy
حالت سبزی
greengrocery
سبزی فروشی
pot herb
سبزی پختنی
viridescence
میل به سبزی
wrack
اشغال سبزی
vegetable diet
خوراک سبزی دار
What vegetables do you have?
چه سبزی هایی دارید؟
pickler
پیازترشی سبزی ترشی
virescence
سبزی غیرعادی دربرگهای گل
verdure
تازگی سبزیجات سبزی
maket garden
باغ سبزی کاری
buble and squeak
قیمه با سبزی یا کلم
cates
خوراکی
eating
خوراکی
chows
خوراکی
viands
خوراکی
comestible
خوراکی
edible
خوراکی
meals
خوراکی
meal
خوراکی
chow
خوراکی
olla
یکجور اش سبزی دار دراسپانی
costermonger
سبزی فروش دوره گرد
fawningly
ازروی سبزی پاک کنی
fawning
دم لابه سبزی پاک کنی
garden stuff
حاصل باغ :سبزی ومیوه
minestrone
سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
trophic level
تراز خوراکی
oysters
صدف خوراکی
mussles
صدف خوراکی
articles of food
موادغذایی یا خوراکی
oyster
صدف خوراکی
strawberries
چلیک خوراکی
green meat
گیاه خوراکی
strawberry
چلیک خوراکی
Cooked vegetables digest easily.
سبزی پخته زود هضم است.
the greenish hue of blue
حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
olericulture
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
borscht
نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
borsch
نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
flatteringly
متملقانه ازروی سبزی پاک کنی
sego
پیاز خوراکی زنبق
salmonberry
تمشک سرخ خوراکی
pinon
تخم خوراکی کاج
morelle
قارچ مورکلای خوراکی
cero
نوعی ماهی خوراکی
periwig
نوعی صدف خوراکی
meadow mushroom
قارچ خوراکی معمولی
pinyon
تخم خوراکی کاج
turbot
ماهی پهن خوراکی
roughage
مواد خوراکی زبر
champignon
نوعی قارچ خوراکی
larders
گنجه خوراک خوراکی
larder
گنجه خوراک خوراکی
truffles
قارچ خوراکی دنبلان
truffle
قارچ خوراکی دنبلان
potherb
سبزیهای معطر خوراکی
morel
قارچ مورکلای خوراکی
gallows bird
کسی که سرش بوی قرمه سبزی میدهد
gemma
نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
cantarellus
نوعی قارچ کوهی خوراکی
winkles
جابجا کردن حلزون خوراکی
winkle
جابجا کردن حلزون خوراکی
spat
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
root crop
محصولات دارای ریشههای خوراکی
root crops
محصولات دارای ریشههای خوراکی
greenling
نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
short order
خوراکی که زود مهیا میشود
porgy
ماهی خوراکی دندان دار
porgee
ماهی خوراکی دندان دار
shell bean
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
sockeye
ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
green bice
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
terrapins
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
terrapin
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
snapping turtle
لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
geoduck
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
burnt offerings
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
whiting
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
giblet
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
To decay . To go bad .
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
burnt offering
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
white crappie
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
shad
شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
littleneck clam
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
timbale
خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
green turtle
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
pitting corrosion
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
pearlies
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
clam
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clams
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
pomfret
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
To go bad . To rot . To spoilt .
خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com