Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
greengrocery
سبزی فروشی
Search result with all words
olericulture
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
Other Matches
bistro
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
virescence
سبزی
greenness
سبزی
legume
سبزی
viridity
سبزی
greenth
سبزی
greenless
بی سبزی
greenstuff
سبزی
vegetable
سبزی
greenery
سبزی
green meat
سبزی
green stuff
سبزی
veg
سبزی
green jaundice
سبزی
coster
سبزی فروش
vegetable soup
سوپ سبزی
wrack
اشغال سبزی
greengrocer
سبزی فروش
pot herb
سبزی پختنی
vegetably
سبزی وار
vegetably
بشکل سبزی
verdancy
حالت سبزی
greengrocers
سبزی فروش
viridescence
میل به سبزی
green vegetable
سبزی خوراکی
obsequious
سبزی پاک کن
fawner
سبزی پاک کن
What vegetables do you have?
چه سبزی هایی دارید؟
vegetable diet
خوراک سبزی دار
virescence
سبزی غیرعادی دربرگهای گل
pickler
پیازترشی سبزی ترشی
verdure
تازگی سبزیجات سبزی
maket garden
باغ سبزی کاری
buble and squeak
قیمه با سبزی یا کلم
garden stuff
حاصل باغ :سبزی ومیوه
fawningly
ازروی سبزی پاک کنی
costermonger
سبزی فروش دوره گرد
olla
یکجور اش سبزی دار دراسپانی
minestrone
سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
fawning
دم لابه سبزی پاک کنی
borscht
نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
Cooked vegetables digest easily.
سبزی پخته زود هضم است.
the greenish hue of blue
حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
flatteringly
متملقانه ازروی سبزی پاک کنی
borsch
نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
gallows bird
کسی که سرش بوی قرمه سبزی میدهد
green bice
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
disposability
فروشی
for sale
فروشی
on offer
فروشی
on sale
فروشی
sales
فروشی
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
food shop
خواربار فروشی
jewelry
جواهر فروشی
whole sale dealer
عمده فروشی
snobbery
افاده فروشی
snack bars
ساندویچ فروشی
grocery store
[American E]
خواربار فروشی
grocery
خواربار فروشی
grocer's
خواربار فروشی
grocer's shop
خواربار فروشی
toploftiness
خود فروشی
priggery
علم فروشی
priggishness
علم فروشی
prudishness
عفت فروشی
retail sales
خرده فروشی
retail trade
خرده فروشی
salter
نمک فروشی
short sale
پیش فروشی
short sale
سلم فروشی
slopwork
دوخته فروشی
toggery
لباس فروشی
perfumery
عطر فروشی
newsstand
روزنامه فروشی
snack bar
ساندویچ فروشی
cash crop
محصول فروشی
cash crop
فرآورد فروشی
optometry
عینک فروشی
wineshop
باده فروشی
whole sale trade
عمده فروشی
peacockery
خود فروشی
pedlary
دست فروشی
taproom
بارمشروب فروشی
slave trade
برده فروشی
stapling
مرکزعمده فروشی
retail
خرده فروشی
haberdashery
خرازی فروشی
drapery
ماهوت فروشی
drapery
پارچه فروشی
draperies
ماهوت فروشی
draperies
پارچه فروشی
barroom
نوشابه فروشی
stapled
مرکزعمده فروشی
staple
مرکزعمده فروشی
upholstery
پرده فروشی
ironmongery
اهن فروشی
drugstore
دوا فروشی
retail
جزئی فروشی
pedantry
فضل فروشی
upholstery
مبل فروشی
smithy
اهن فروشی
drugstores
دوا فروشی
retail dealing
خرده فروشی
chandlery
شمع فروشی
glassman
شیشه فروشی
butchery business
گوشت فروشی
smithies
اهن فروشی
dealing in slaves
برده فروشی
bijouterie
جواهر فروشی
wholesale
عمده فروشی
pearlies
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
cutlery
کارد وچنگال فروشی
sales
جنس فروشی فروش
vintnery
عمده فروشی شراب
ostentation
خود فروشی تظاهر
box office
باجه بلیط فروشی
box offices
باجه بلیط فروشی
delicatessens
مغازه اغذیه فروشی
delicatessen
مغازه اغذیه فروشی
trade price
قیمت عمده فروشی
bar
میکده بارمشروب فروشی
mercery
مغازه پارچه فروشی
bars
میکده بارمشروب فروشی
oversells
فزون فروشی کردن
bookshops
مغازه کتاب فروشی
wholesale price
قیمت عمده فروشی
overselling
فزون فروشی کردن
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
oversold
فزون فروشی کردن
soda fountain
مغازه لیموناد فروشی
soda fountains
مغازه لیموناد فروشی
ticket office
باجه بلیت فروشی
smithies
فلز فروشی اهنگری
smithy
فلز فروشی اهنگری
oversell
فزون فروشی کردن
convenience stores
خواربار فروشی کوچک
wineshop
مغازه شراب فروشی
bookshops
دکان کتاب فروشی
bookshop
مغازه کتاب فروشی
bookshop
دکان کتاب فروشی
convenience store
خواربار فروشی کوچک
to prank out oneself
خود فروشی کردن
to peacock oneself vref
خود فروشی کردن
quantity rebate
تخفیف عمده فروشی
quantity discount
تخفیف عمده فروشی
proslavery
طرفداری از برده فروشی
pot house
ابجو فروشی خرابات
swagger
کبر فروشی خودستایی
porterhouse
ابجو واغذیه فروشی
swaggered
کبر فروشی خودستایی
swaggering
کبر فروشی خودستایی
peltry
پوست خام فروشی
swaggers
کبر فروشی خودستایی
pedantry or pedantism
علم فروشی خام
newsstand
دکه روزنامه فروشی
barroom
بار یا پیاله فروشی
resale price
بهای خرده فروشی
grogshop
دکان مشروب فروشی
groggery
نوشابه فروشی میخانه
gaudiness
خودنمائی جلوه فروشی
taproom
محل پیاله فروشی
tap room
محل پیاله فروشی
at the but cher's
در دکان گوشت فروشی
sweetshop
شیرینی فروشی قنادی
retail
خرده فروشی کردن
dramshop
بار مشروب فروشی
dramshop
سالن مشروب فروشی
retail price
قیمت خرده فروشی
retail price
بهای خرده فروشی
newsstand
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
cantina
مغازه خواربار یامشروب فروشی
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
index of retail prices
شاخص قیمتهای خرده فروشی
index of wholesale prices
شاخص قیمتهای عمده فروشی
wares
کالای فروشی پرهیز کردن از
ware
کالای فروشی پرهیز کردن از
milk floats
عرابه یا چرخ شیر فروشی
milk float
عرابه یا چرخ شیر فروشی
wholesale price index
شاخص قیمت عمده فروشی
short sale
بیع سلف پیش فروشی
Where is the booking office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the ticket office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
profit cannibalism
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
snuffled
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffle
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
wholesale
بطور یکجا عمده فروشی کردن
floorwalker
بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
snuffles
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
milk maid
زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
snuffling
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
pedantize
از روی خامی علم فروشی کردن
pedantic
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
ink hard terms
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
licensed victualler
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
mail order house
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com