Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 106 (6 milliseconds)
English	Persian
competition	سبقت جوئی
competitions	سبقت جوئی
Other Matches
isolead curve	خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
linear speed	روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
lead curve	خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
quarelsomeness	ستیزه جوئی
vindictiveness	کینه جوئی
maliciousness	کینه جوئی
factiousness	فتنه جوئی
economization	صرفه جوئی
thrift	صرفه جوئی
quarrelsomeness	ستیزه جوئی
riotousness	فتنه جوئی
chariness	صرفه جوئی
vengeanee	کینه جوئی
revengefulness	کینه جوئی
frugally	با صرفه جوئی
peacefulness	راحتی صلح جوئی
economizing	صرفه جوئی کردن
thriftily	از روی صرفه جوئی
vengefully	از روی کینه جوئی
quarrelsomely	از روی ستیزه جوئی
captiously	از روی عیب جوئی
To save . To economize.	صرفه جوئی کردن
censoriously	از روی عیب جوئی
quarelsomeness	نزاع طلبی فتنه جوئی
diseconomies of scale	عدم صرفه جوئی به مقیاس
housewifely	از روی خانه داری یا صرفه جوئی
Adventurism is the salt of life .	ماجرا جوئی شور ونمک زندگه است
competitiveness	سبقت جو
competitive	سبقت جو
antecedence	سبقت
transcendence or cy	سبقت
overtaking	سبقت
antedate	سبقت
precedence	سبقت
antedated	سبقت
antedates	سبقت
precession	سبقت
overtaking lane	خط سبقت
lateral tell	سبقت عرضی
stadia line	خط انحراف سبقت
GIVE WAY	سبقت آزاد
to get the better of	سبقت گرفتن بر
GIVE WAY	محل سبقت
outdistancing	سبقت گرفتن بر
prediction angle	زاویه سبقت
leads and lags	سبقت ها و تاخیرها
lead angle	زاویه سبقت
get the start of	سبقت جستن بر
lead lag relation	رابطه سبقت
lead pursuit	مسیر سبقت
outguess	سبقت جستن
outmaneuver	سبقت گرفتن بر
precess	سبقت گرفتن
forereach	سبقت گرفتن از
transcending	سبقت جستن
passant	سبقت گیر
best	سبقت گرفتن
exceeding	سبقت و پیشی
overtake	سبقت گرفتن
lead	زاویه سبقت
overtaken	سبقت گرفتن
outdistances	سبقت گرفتن بر
outdistanced	سبقت گرفتن بر
overtakes	سبقت گرفتن
grab	سبقت گرفتن
grabbed	سبقت گرفتن
leads	سبقت هادی
one-upmanship	یک قدم سبقت
lead	سبقت هادی
one upmanship	یک قدم سبقت
leads	زاویه سبقت
transcends	سبقت جستن
transcended	سبقت جستن
transcend	سبقت جستن
grabs	سبقت گرفتن
grabbing	سبقت گرفتن
outdistance	سبقت گرفتن بر
overtaken	سبقت گرفتن بر رد شدن از
competition	هم چشمی سبقت جویی
overtakes	سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtaking vessel	ناو درحال سبقت
competitions	هم چشمی سبقت جویی
overtaking vessel	شناوه سبقت گیرنده
overtake	سبقت گرفتن بر رد شدن از
anticipating	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
passed	سبقت گرفتن از خطور کردن
leading line	خط بستن زاویه سبقت به توپ
anticipated	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipate	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
pass	سبقت گرفتن از خطور کردن
passes	سبقت گرفتن از خطور کردن
one upmanship	سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
kinetic lead	سبقت مربوط به شتاب یاانرژی سینتیک
one-upmanship	سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
toget the start of one's rival	بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
outfoot	در سرعت سبقت گرفتن بر جلو افتادن از
prediction mechanism	دستگاه مدبر یا محاسب سبقت هدف
overtaking sight distance	مسافت دید برای سبقت گرفتن
to cut brake or beat a r	گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
anticipation	سبقت وقوع قبل از موعد مقرر پیشدستی
outpoint	سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
seen fire	اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
predicting interval	فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com