Dictiornary-Farsi | سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
one upmanship	سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship	سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب


Other Matches

isolead curve	خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
linear speed	روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
lead curve	خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
fire	حریق
fires	حریق
fired	حریق
fire control	اطفاء حریق
incendiarism	تولید حریق
conflagration	حریق مدهش
conflagrations	حریق مدهش
fire insurance	بیمه حریق
fire drills	تمرین اطفاء حریق
fire drill	تمرین اطفاء حریق
arson	ایجاد حریق عمدی
fire and rescue	نجات و اطفای حریق
fire detection system	سیستم اشکارساز حریق
fire extinguishing system	سیستم اطفاء حریق
fire party	تیم اطفای حریق
pyromania	جنون ایجاد حریق
fire and rescue	عملیات نجات و اطفای حریق
arson	تولید حریق عمدی در مال غیر
vault storage	محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
arsonist	کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
fire sale	فروش مال التجاره حریق زده
fire escapes	پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
fire escape	پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
rivalled	رقیب
rivaled	رقیب
rival	رقیب
adversary	رقیب
adversaries	رقیب
rivalling	رقیب
vier	رقیب
unrivaled	بی رقیب
unapproachable	بی رقیب
emulative	رقیب
rivaling	رقیب
opponents	رقیب
opponent	رقیب
competitress	رقیب
corrival	رقیب
rivals	رقیب
adversarial	رقیب
incomparable	بی رقیب
competitor	رقیب
competitors	رقیب
inimitable	بی رقیب
vied	رقیب شدن
vies	رقیب شدن
outfoot	سریعتر از رقیب
corrival	رقیب شدن
antagonist	رقیب دشمن
antagonists	رقیب دشمن
vie	رقیب شدن
overtaking	سبقت
precession	سبقت
precedence	سبقت
overtaking lane	خط سبقت
antedates	سبقت
transcendence or cy	سبقت
antecedence	سبقت
antedate	سبقت
competitive	سبقت جو
competitiveness	سبقت جو
antedated	سبقت
languor	از پا افتادگی
self effacement	افتادگی
retardation	پس افتادگی
arrearage	پس افتادگی
enthralment	افتادگی
lagged	پس افتادگی
lag	پس افتادگی
lags	پس افتادگی
humility	افتادگی
contains	جلو رقیب را گرفتن
outkick	تندتر از رقیب دویدن
contained	جلو رقیب را گرفتن
contain	جلو رقیب را گرفتن
upsetting	باخت رقیب محبوب
underprice	قیمت کمتر از رقیب
upset	باخت رقیب محبوب
upsets	باخت رقیب محبوب
get the start of	سبقت جستن بر
stadia line	خط انحراف سبقت
to get the better of	سبقت گرفتن بر
lateral tell	سبقت عرضی
leads and lags	سبقت ها و تاخیرها
lead pursuit	مسیر سبقت
lead lag relation	رابطه سبقت
competitions	سبقت جوئی
precess	سبقت گرفتن
lead angle	زاویه سبقت
prediction angle	زاویه سبقت
forereach	سبقت گرفتن از
outguess	سبقت جستن
exceeding	سبقت و پیشی
outmaneuver	سبقت گرفتن بر
overtake	سبقت گرفتن
competition	سبقت جوئی
passant	سبقت گیر
outdistance	سبقت گرفتن بر
outdistanced	سبقت گرفتن بر
outdistances	سبقت گرفتن بر
outdistancing	سبقت گرفتن بر
lead	زاویه سبقت
one-upmanship	یک قدم سبقت
transcends	سبقت جستن
transcending	سبقت جستن
transcended	سبقت جستن
transcend	سبقت جستن
grabbing	سبقت گرفتن
grabbed	سبقت گرفتن
grab	سبقت گرفتن
lead	سبقت هادی
best	سبقت گرفتن
overtakes	سبقت گرفتن
one upmanship	یک قدم سبقت
grabs	سبقت گرفتن
GIVE WAY	سبقت آزاد
leads	سبقت هادی
overtaken	سبقت گرفتن
leads	زاویه سبقت
GIVE WAY	محل سبقت
social lag	پس افتادگی اجتماعی
lap seam	رویهم افتادگی
to humble oneself	افتادگی نمودن
impaction	گیر افتادگی
retard time	عقب افتادگی
prolapsus	پایین افتادگی
pretermission	از قلم افتادگی
prolapsus	بیرون افتادگی
prosiness	پیش پا افتادگی
ommission	از قلم افتادگی
prolapse	پایین افتادگی
disfigurement	از شکل افتادگی
drop out	از قلم افتادگی
breakdowns	از کار افتادگی
breakdown	از کار افتادگی
disfiguration	ازشکل افتادگی
cultural lag	پس افتادگی فرهنگی
humbly	از روی افتادگی
backwardness	عقب افتادگی
paralysis	ازکار افتادگی
omissions	از قلم افتادگی
overlapping	روی هم افتادگی
banality	پیش پا افتادگی
disfigurements	از شکل افتادگی
defeat	از شکل افتادگی
falling of the womb	پائین افتادگی
defeats	از شکل افتادگی
disfavor	از نظر افتادگی
obsolescence	ازرواج افتادگی
defeating	از شکل افتادگی
defeated	از شکل افتادگی
omission	از قلم افتادگی
disfavour	از نظر افتادگی
forward slip	پیش افتادگی
commonplaceness	پیش پا افتادگی
forwardness	پیش افتادگی
modestly	با افتادگی با تواضع
immortalize rug	فرش جاودانی و بدون رقیب
overtakes	سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtake	سبقت گرفتن بر رد شدن از
competitions	هم چشمی سبقت جویی
overtaken	سبقت گرفتن بر رد شدن از
competition	هم چشمی سبقت جویی
overtaking vessel	ناو درحال سبقت
overtaking vessel	شناوه سبقت گیرنده
deflections	پایین افتادگی واخمش
meekly	از روی فروتنی یا افتادگی
downtime	مدت از کار افتادگی
lead of phase	پیش افتادگی فاز
missing parts test	ازمون افتادگی وار
deflection	پایین افتادگی واخمش
retard time	زمان عقب افتادگی
angle of lead	زاویه پیش افتادگی
down time	مدت از کار افتادگی
lead angle	زاویه پیش افتادگی
lap	زیرکار رویهم افتادگی
prosaicness	پیش پا افتادگی سادگی
lapped	زیرکار رویهم افتادگی
area blocking	سد راه کردن رقیب در منطقه معین
anticipate	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipated	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
passes	سبقت گرفتن از خطور کردن
pass	سبقت گرفتن از خطور کردن
passed	سبقت گرفتن از خطور کردن
anticipating	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
leading line	خط بستن زاویه سبقت به توپ
overlap of distillat curves	رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
falling of the womb	سقوط کردن پائین افتادگی
leeway	عقب افتادگی راه گریز
discharge indicator disc	دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
open water	فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
brush block	سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
overtaking sight distance	مسافت دید برای سبقت گرفتن
outfoot	در سرعت سبقت گرفتن بر جلو افتادن از
kinetic lead	سبقت مربوط به شتاب یاانرژی سینتیک
prediction mechanism	دستگاه مدبر یا محاسب سبقت هدف