English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (2 milliseconds)
English Persian
a strange [an odd] way سبکی عجیب
Other Matches
lightsomeness سبکی
frivolity سبکی
lightness سبکی
flippancy سبکی
stylist سبکی
stylists سبکی
lightly به سبکی
featheriness سبکی
frivolouseness سبکی
frivolously به سبکی
potability سبکی
portability سبکی
legerity سبکی
contumely خفت سبکی
shitu ryu سبکی در کاراته
to play the giddy goat سبکی کردن
corkiness سبکی خشکی
flippantly ازروی سبکی
We had a light fall of snow. برف سبکی بارید
buoyancy سبکی شادابی روح
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
What she wears speaks volumes about her. به سبکی که او [زن] لباس می پوشد خیلی واضح بیان می کند چه جور آدمی است.
ether مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
dunnage کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
unfamiliar عجیب
rummy عجیب
marvelous عجیب
stupendous عجیب
unfamiliarity عجیب
strange عجیب
tremendous عجیب
wonderful عجیب
eccentric عجیب
marvellous عجیب
eccentrics عجیب
ajeeb عجیب
queerish عجیب
strangest عجیب
unearthly عجیب و غریب
peculiar عجیب وغریب
antic غریب و عجیب
off-center <idiom> عجیب وغریب
quizzically عجیب و غریب
surreal عجیب و غریب
quizzical عجیب و غریب
outlandish عجیب و غریب
way out عجیب و غریب
way-out عجیب و غریب
oddballs عجیب و غریب
oddball عجیب و غریب
miracles چیز عجیب
freakish عجیب وغریب
queerest عجیب و غریب
queerer عجیب و غریب
queer عجیب و غریب
rum عجیب و غریب
odder عجیب غریب
oddest ادم عجیب
oddest عجیب غریب
odd ادم عجیب
exotic عجیب وغریب
odd عجیب غریب
miracle چیز عجیب
screwy عجیب وغریب
screwiest عجیب وغریب
screwier عجیب وغریب
grotesque غریب و عجیب
odder ادم عجیب
extravagant عجیب غریب
trangam اسباب عجیب وغریب
unco جالب توجه عجیب
weirdo آدم عجیب و غریب
wonder work معجزه استادی عجیب
wonderwork کار عجیب مهارت
weirdos آدم عجیب و غریب
(be) fishy <idiom> عجیب وشگفت برانگیز
oddity چیز عجیب و غریب
for a wonder خیلی عجیب است که
eccentrically بطور عجیب و غریب
funny خنده اور عجیب
funniest خنده اور عجیب
funnier خنده اور عجیب
baboons شکل عجیب وغریب
baboon شکل عجیب وغریب
peculiarities صفت عجیب وغریب
peculiarity صفت عجیب وغریب
geezer ادم عجیب و منزوی
geezers ادم عجیب و منزوی
gargoyles هر نوع تصویر عجیب
codgers ادم عجیب وغریب
gargoyle هر نوع تصویر عجیب
codger ادم عجیب وغریب
grotesquerie چیز عجیب و غریب
stupendously بطور شگرف یا عجیب
grotesquely بطور عجیب و غریب
oddities چیز عجیب و غریب
baroque ارایش عجیب وغریب بی تناسب
That is very odd . how strange ! خیلی غریب ( عجیب ) است
quaint از روی مهارت عجیب و جالب
wondrous حیرت زا عجیب وشگفت انگیز
screwball ادم عجیب غریب ابله
Teddy boy ملبس به جامه های عجیب و غریب
Teddy boys ملبس به جامه های عجیب و غریب
conceit [بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
What strang clothes youre wearing . چه لبا ؟ عجیب غریبی تنت است
This house has a strange history. تاریخچه این خانه عجیب است
rococo سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
What is that strange contraption you've got in the garage? آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
contraption تدبیر [اختراع] [ابتکار] [اسباب عجیب و غریب]
What are those strange noises? این سروصدا های عجیب وغریب چیست ؟
he is always a little peculiar او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
grotesque [تصاویر با مناظر عجیب و غریب معمولا در سرداب ها استفاده می شود.] [معماری]
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
circus catch گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com