English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
helical ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
Other Matches
heliacal ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشیدقابل رویت است
payable at sight قابل پرداخت به محض رویت به رویت
sunrises طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrise طلوع خورشید تیغ افتاب
sensible قابل درک قابل رویت
visible قابل رویت
macroscopic قابل رویت
apparent قابل رویت
visible نمایان قابل رویت
inenarrable غیر قابل رویت
visibles کالاهای قابل رویت
visibility قابلیت دید قابل رویت بودن
uncovered واضح قابل رویت غیر سری
chips خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chip خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
heliocentric دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
cadence افول
sunset افول
cadences افول
toset افول
sunsets افول
bearish market بازار رو به افول
waning افول کم و کاستی
wanes افول کم و کاستی
waned افول کم و کاستی
wane افول کم و کاستی
declining economy اقتصاد در حال افول
heliacal setting of a star افول نمودارستاره پیش ازخورشید
heliacal شمسی
planetary system شمسی
heliac شمسی
solar شمسی
months ماه شمسی
solar year سال شمسی
month ماه شمسی
solar time ساعت شمسی
solar time زمان شمسی
solar system منظومه شمسی
lunisolar شمسی وقمری
apparent solar year سال شمسی
mean solar time زمان متوسط شمسی
inner space داخل منظومه شمسی
mean solar day روز متوسط شمسی
ultramundane ماورا منظومه شمسی
Solar ( lunar ) month . ماه شمسی ( قمری )
apparent solar year سال فاهری شمسی
deep space فضای خارج از منضومه شمسی
apparent solar روز شمسی فاهری روزشمسی
radial ستارهای
siderial ستارهای
radials ستارهای
astral ستارهای
starry ستارهای
sidereal ستارهای
asteroidal ستارهای
pentacular ستارهای
pulsation ضربان ستارهای
sphery ستارهای شکل
interstellar بین ستارهای
planetary ستارهای نجومی
star connection اتصال ستارهای
star nebula سحابی ستارهای
radial form شکل ستارهای
star circuit مدار ستارهای
staller cluster خوشه ستارهای
star network شبکه ستارهای
radial motor موتور ستارهای
star nebula ابری ستارهای
star cloud سحابی ستارهای
star cloud ابری ستارهای
aster گل ستارهای مینا
stellar embryos جنینهای ستارهای
pulsation تپش ستارهای
interstaller space فضای بین- ستارهای
globular cluster خوشه ستارهای کروی
interstaller hydrogn ئیدروژن بین- ستارهای
interstellar dust غبار بین- ستارهای
interstellar gas گاز بین- ستارهای
double bank radial engine موتور ستارهای دوبل
asteroids ستاره مانند ستارهای
stellar inertial navigation ناوبری لختی ستارهای
interstellar matter ماده بین- ستارهای
voltage to neutral ولتاژ اتصال ستارهای
interstellar خلاء بین- ستارهای
multistar network شبکه چند ستارهای
open star cluster خوشه باز ستارهای
star thistle قنطوریون ستارهای گل توری
five star افسر پنج ستارهای
asteroid ستاره مانند ستارهای
star grass هر نوع گیاه گل ستارهای
quasistellar objects اجرام شبه ستارهای
at sight به رویت
sights رویت
sight رویت
dawned طلوع
dawns طلوع
rising طلوع
dawning طلوع
dawn طلوع
sights رویت کردن
draft at sight برات به رویت
visibility قابلیت رویت
at sight بمحض رویت
seeing بینش رویت
sight رویت کردن
angle of sight زاویه رویت
sight draft برات به رویت
bill pay able at sight برات رویت
option of inspection خیار رویت
anchor in sight لنگر رویت شد
p of dawn طلوع فجر
arising طلوع کردن
moonrise طلوع ماه
risen طلوع کرده
rise صعود طلوع
sunrises طلوع افتاب
sunrise طلوع افتاب
rises طلوع کردن
rises صعود طلوع
arises طلوع کردن
breaks طلوع مهلت
dawned طلوع افتاب
dawn طلوع کردن
dawn طلوع افتاب
theoretical rising طلوع نظری
sunup طلوع افتاب
visible rising طلوع مرئی
p of the sun طلوع افتاب
rise طلوع کردن
uprise طلوع کردن
break طلوع مهلت
dawned طلوع کردن
arise طلوع کردن
dawns طلوع کردن
dawning طلوع افتاب
dawns طلوع افتاب
dawning طلوع کردن
parallax-free <adj.> بدون اختلاف در رویت
preview قبلا رویت کردن
previews قبلا رویت کردن
invisibles معاملات غیرقابل رویت
invisible trade تجارت غیرقابل رویت
ortive وابسته به هنگام طلوع
peeps نگاه دزدکی طلوع
arisen قیام کردن طلوع
peeped نگاه دزدکی طلوع
peep نگاه دزدکی طلوع
peeping نگاه دزدکی طلوع
heliacal rising of a star طلوع نمودارستاره پیش ازخورشید
nova ستارهای که نور ان چندروزی زیاد شده و دوباره کم شود
prevue قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
the pot calls the kettle black دیگ بدیگ میگوید رویت سیاه
Please face me when I'm talking to you. لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
What brazen cheek ! Ilike your impudence . بنازم که خیلی رویت زیاد است ( پررویی) !
parallax اختلاف رویت با در نظر گرفتن محل دید نافر
sol خورشید
sunning خورشید
sunned خورشید
sun خورشید
daystar خورشید
day star خورشید
phoebus خورشید
suns خورشید
the greater lumen خورشید
subaqueous ranging طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
discrimination حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
corona خرمن خورشید
coronas خرمن خورشید
sun's disk قرص خورشید
helium گاز خورشید
parhelion عکس خورشید
parhelion خورشید کاذب
d. of the sun انحراف خورشید
macule لکه خورشید
mock sun عکس خورشید
heliometer خورشید سنج
sunlight نور خورشید
perihelion حضیض خورشید
titans خدای خورشید
declination میل خورشید
eclipse of the sun خورشید گرفتگی
solar eclipse گرفت خورشید
sol الهه خورشید
actinometer پرتوسنج خورشید
actinometre پرتوسنج خورشید
samson اهل خورشید
air thread لعاب خورشید
titan خدای خورشید
first light اولین طلیعه خورشید
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
the setting of the sun غروب کردن خورشید
helios دارگونه خورشید خورشیدخدا
coronal هاله خورشید وغیره
coronel هاله خورشید وغیره
sunglow فلق و شفق خورشید
anthelion هاله رو به روی خورشید
sunspot لکه روی خورشید
hour angle زاویه ساعتی خورشید
parheliacal مانند عکس خورشید
chromatosphere هاله سرخ خورشید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com