Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
day star
ستاره بامداد
daystar
ستاره بامداد
moring star
ستاره بامداد
Other Matches
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
forenoon
بامداد
morning
بامداد
a.m
بامداد
mornings
هر بامداد
daydawn
بامداد
daybreak
بامداد
night long
از سر شب تا بامداد
yesterday morning
بامداد دیروز
this morning
امروز بامداد
pride of the morning
مه یا باران بامداد
morning prayer
نماز بامداد
merry dances
نام الهه بامداد
crepuscule
سرخی بامداد یا شامگاه
crepuscle
سرخی بامداد یا شامگاه
nightlong
در سرتاسرشب از سرشب تا بامداد
pencilled
بامداد سایه زده
planets
ستاره سیار ستاره بخت
planet
ستاره سیار ستاره بخت
concentrator
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform
ستاره وار ستاره وش
stars
ستاره
starless
بی ستاره
aster
ستاره
asterisk
ستاره
stellar
پر ستاره
asterisks
ستاره
starred
ستاره
star
ستاره
lodestaror load
ستاره قطبی
lodestar
ستاره راهنما
lodestar
ستاره قطبی
loadstar
ستاره راهنما
lucifer
ستاره بامدادی
lunette
ستاره صغیر
medusa
ستاره دریایی
hexagram
ستاره شش وجهی
morning star
ستاره صبح
rolling stone
<idiom>
ستاره سهیل
morning star
ستاره بامدادی
multiple star
ستاره چندگانه
loadstar
ستاره قطبی
proto star
پیش ستاره
hesperus
ستاره شام
georgium sidus
ستاره جرج
dwarf star
ستاره کوتوله
evening star
ستاره شامگاهی
finger fish
ستاره دریایی
sea pad
ستاره دریایی
fixed star
ستاره ثابت
gaint star
ستاره غول
hesper
ستاره مغرب
neptune
ستاره نپتون
y winding
اتصال ستاره
pulsating star
ستاره تپنده
supergaint
ستاره ابرغول
sea nettle
ستاره دریای
star connection
اتصال ستاره
star finder
ستاره یاب
star spangled
مزین به ستاره
star spangled
ستاره نشان
star voltage
ولتاژ ستاره
y voltage
ولتاژ ستاره
star washer
واشر ستاره ای
stelliform
بشکل ستاره
star bit
بیت ستاره
stellate
ستاره مانند
starlike
ستاره مانند
starlet
ستاره کوچک
farsi be engilisi
ارایشگاه ستاره
uranus
ستاره اورانوس
polestar
ستاره قطبی
neutron star
ستاره نوترونی
y network
شبکه ستاره
y connection
اتصال ستاره
vesper
ستاره غروب
north star
ستاره قطبی
sabaism
ستاره پرستی
north star
ستاره شمالی
nova
فانی ستاره
planetesimal
کوچک ستاره
pluto
ستاره پلوتو
polaris
ستاره قطبی
polaris
ستاره جدی
starlet
ستاره کوره
goat
ستاره جدی
comets
ستاره گیسودار
Pole Star
ستاره قطبی
astronomer
ستاره شناس
an infinitude of stars
تعدادنامحدودی ستاره
asterial
ستاره شکل
asterism
نشان ستاره
stellar
ستاره وار
asteroidal
مانند ستاره
stellar
شبیه ستاره
asterisks
نشان ستاره
goats
ستاره جدی
astrologer
ستاره شناس
astrologers
ستاره شناس
mars
ستاره مریخ
astronomers
ستاره شناس
companion
ستاره ندیم
asterisk
نشان ستاره
comet
ستاره گیسودار
astronavigation
ستاره نوردی
cameleopardalis
ستاره زرافه
pipping
ستاره سردوش
pips
ستاره سردوش
camelopard
ستاره زرافه
pip
ستاره سردوش
asteroid
شبیه ستاره
Jove
ستاره مشتری
shooting stars
ستاره ثاقب
asteroids
شبیه ستاره
pipped
ستاره سردوش
d. star
ستاره جفتی
starfish
ستاره دریایی
shooting star
ستاره ثاقب
astronmer
ستاره شناس
astral
شبیه ستاره
comet
ستاره دنباله دار
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
stellify
بشکل ستاره دراوردن
supergaint
ستاره فوق غول
trigon
اجتماع سه ستاره باهم
stellular
شبیه ستاره کوچک
stellify
بشکل ستاره درامدن
venus
زن زیبا ستاره زهره
comets
ستاره دنباله دار
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
syzygy
استقرارسه ستاره در خط مستقیم
trigon
سه حالتی ستاره سه تایی
asteroids
ستاره مانند ستارهای
astreated
تزئین شده با ستاره ها
asteroid
ستاره مانند ستارهای
receptor
ستاره مساعد گیرنده
bronze star medal
مدال ستاره برنز
Dingbat
نوشتاری که حاوی ستاره
medusoid
مانند ستاره دریایی
pulsating star
ستاره ضربان دار
campaign star
نشان جنگی ستاره
regulus
ستاره قلب الاسد
caster
ستاره اول دو پیکر
shiner
ستاره کلاه ابریشمی
stardom
ستاره شدن سینماوغیره
pentalpha
ستاره پنج پره
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
twinkling
چشمک زدن ستاره
receptors
ستاره مساعد گیرنده
asterisk
با ستاره نشان کردن
moring star
ستاره صبح ناهید
asterisks
با ستاره نشان کردن
pentagram
ستاره پنج راس
blazing star
ستاره دنباله دار
he can read the sky
ستاره شناس است
all star
تیم تمام ستاره
all-star
تیم تمام ستاره
starlight
وابسته بنور ستاره
star crossed
دارای ستاره نحس
starfinder
دستگاه ستاره یاب
azimuth
ازیموت ستاره السمت
stars
نشان ستاره اختر
asterism
هر چیزی شبیه ستاره
starred
نشان ستاره اختر
casters
ستاره اول دو پیکر
castor
ستاره اول دو پیکر
star globe
ستاره یاب کروی
castors
ستاره اول دو پیکر
star
نشان ستاره اختر
star delta switch
کلید ستاره مثلث
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
ace
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
starlit
روشن شده از نور ستاره
solstitium
[نقطه]
انقلاب
[ستاره شناسی]
asteriated
دارای اشعهء ستاره مانند
starred
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
planetariums
سیاره نما ستاره دیدگاه
planetarium
سیاره نما ستاره دیدگاه
sirius
ستاره کاروان کش درکلب اکبر
astrological
منسوب به علم ستاره شناسی
star turn
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
astrology
طالع بینی ستاره شناسی
hydromedusa
نجم البحر یا ستاره دریایی
cometography
شرح ستاره دنباله دار
stars
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
the track of a comet
مسیر ستاره دنباله دار
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
star
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
aces
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
pole position
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
astronomy
علم نجوم ستاره شناسی
asteroid
نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
Cup
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
Crater
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
copernician
وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
planetoid
اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com