Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
hexagram
ستاره شش وجهی
Search result with all words
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
Other Matches
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
lattice design
طرح شبکه ای
[این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planet
ستاره سیار ستاره بخت
planets
ستاره سیار ستاره بخت
concentrator
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform
ستاره وار ستاره وش
trimorphous
سه وجهی
biform
دو وجهی
hexahedron
شش وجهی
hesahedral
شش وجهی
planar
دو وجهی
trihedral
سه وجهی
trisoctahedron
بلور42 وجهی
trimorph
سه شکلی سه وجهی
triangular conflict
تعارض سه وجهی
pentagonal
پنج وجهی
octahedral
هشت وجهی
octahedron
هشت وجهی
polyhedral
چند وجهی
octagons
هشت وجهی
octagon
هشت وجهی
dehedral angle
زاویه دو وجهی
tetrahedral
چهار وجهی
facial isomer
همپار وجهی
facial isomer
ایزومر وجهی
holohedron
تمام وجهی
dodecahedron
دوازده وجهی
icosahedron
بلوربیست وجهی
icosahedron
بیست وجهی
tetrahedron
چهار وجهی
hemihedral
بشکل نصفه وجهی
distorted tetrahedron
چهار وجهی واپیچیده
octahedral holes
حفرههای هشت وجهی
monocapped octahedron
هشت وجهی تک کلاهکی
closo packed hexagonal space lattice
شبکه فضایی شش وجهی
polyhedron
جسم چند وجهی
pentahedron
شکل پنج وجهی
trisoctahedron
کثیر الاضلاع 42 وجهی
pentagonal
جسم پنج وجهی
unitas multiplex
واحد چند وجهی
end centered unit cell
سلول واحد دو وجهی متقابل پر
polyhedron
جسم چند وجهی کثیرالوجوه
pentahedron
جسم جامد پنج وجهی
plastomer
اجسام چند وجهی سخت وجامد
rhomb
منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
mmpi
شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا
ransoms
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
conjunctive mood
وجهی ازفعل که درجزای شرط یا قید بکار می رود
wharfage
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
ransom
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
toll thorough
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
burse
بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
reserving
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
bulb angle
جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
legal reserves
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
retaining fee
وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
Jaldar
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
asterisk
ستاره
asterisks
ستاره
aster
ستاره
stellar
پر ستاره
stars
ستاره
starless
بی ستاره
starred
ستاره
star
ستاره
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
loadstar
ستاره راهنما
loadstar
ستاره قطبی
lodestaror load
ستاره قطبی
lodestar
ستاره راهنما
north star
ستاره قطبی
neutron star
ستاره نوترونی
neptune
ستاره نپتون
multiple star
ستاره چندگانه
morning star
ستاره بامدادی
morning star
ستاره صبح
moring star
ستاره بامداد
medusa
ستاره دریایی
north star
ستاره شمالی
nova
فانی ستاره
lunette
ستاره صغیر
lucifer
ستاره بامدادی
lodestar
ستاره قطبی
y winding
اتصال ستاره
y network
شبکه ستاره
y connection
اتصال ستاره
vesper
ستاره غروب
uranus
ستاره اورانوس
supergaint
ستاره ابرغول
stelliform
بشکل ستاره
stellate
ستاره مانند
rolling stone
<idiom>
ستاره سهیل
farsi be engilisi
ارایشگاه ستاره
starlike
ستاره مانند
starlet
ستاره کوره
starlet
ستاره کوچک
pulsating star
ستاره تپنده
proto star
پیش ستاره
polestar
ستاره قطبی
polaris
ستاره جدی
polaris
ستاره قطبی
pluto
ستاره پلوتو
sabaism
ستاره پرستی
sea nettle
ستاره دریای
star bit
بیت ستاره
star washer
واشر ستاره ای
y voltage
ولتاژ ستاره
star voltage
ولتاژ ستاره
star spangled
ستاره نشان
star spangled
مزین به ستاره
star finder
ستاره یاب
star connection
اتصال ستاره
planetesimal
کوچک ستاره
asterial
ستاره شکل
asterisks
نشان ستاره
stellar
ستاره وار
stellar
شبیه ستاره
companion
ستاره ندیم
an infinitude of stars
تعدادنامحدودی ستاره
asterism
نشان ستاره
asteroidal
مانند ستاره
astronavigation
ستاره نوردی
astronmer
ستاره شناس
asteroids
شبیه ستاره
cameleopardalis
ستاره زرافه
asterisk
نشان ستاره
astrologers
ستاره شناس
astrologer
ستاره شناس
astronomer
ستاره شناس
astronomers
ستاره شناس
starfish
ستاره دریایی
comets
ستاره گیسودار
mars
ستاره مریخ
comet
ستاره گیسودار
Pole Star
ستاره قطبی
astral
شبیه ستاره
Jove
ستاره مشتری
goat
ستاره جدی
goats
ستاره جدی
camelopard
ستاره زرافه
pip
ستاره سردوش
georgium sidus
ستاره جرج
asteroid
شبیه ستاره
dwarf star
ستاره کوتوله
gaint star
ستاره غول
pipped
ستاره سردوش
pips
ستاره سردوش
shooting stars
ستاره ثاقب
day star
ستاره بامداد
daystar
ستاره بامداد
fixed star
ستاره ثابت
d. star
ستاره جفتی
pipping
ستاره سردوش
sea pad
ستاره دریایی
hesperus
ستاره شام
finger fish
ستاره دریایی
hesper
ستاره مغرب
evening star
ستاره شامگاهی
shooting star
ستاره ثاقب
hex-column
طرح ستونی شش وجهی
[طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
comet
ستاره دنباله دار
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
starred
نشان ستاره اختر
trigon
سه حالتی ستاره سه تایی
star
نشان ستاره اختر
venus
زن زیبا ستاره زهره
comets
ستاره دنباله دار
trigon
اجتماع سه ستاره باهم
stars
نشان ستاره اختر
asteroid
ستاره مانند ستارهای
asteroids
ستاره مانند ستارهای
astreated
تزئین شده با ستاره ها
syzygy
استقرارسه ستاره در خط مستقیم
stardom
ستاره شدن سینماوغیره
campaign star
نشان جنگی ستاره
receptor
ستاره مساعد گیرنده
regulus
ستاره قلب الاسد
shiner
ستاره کلاه ابریشمی
caster
ستاره اول دو پیکر
moring star
ستاره صبح ناهید
star crossed
دارای ستاره نحس
star delta switch
کلید ستاره مثلث
star globe
ستاره یاب کروی
bronze star medal
مدال ستاره برنز
receptors
ستاره مساعد گیرنده
blazing star
ستاره دنباله دار
twinkling
چشمک زدن ستاره
pentalpha
ستاره پنج پره
pentagram
ستاره پنج راس
all-star
تیم تمام ستاره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com