Dictiornary-Farsi | ستایش نشده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
unsung	ستایش نشده


Other Matches

unpremediated	پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbroke	رام نشده سوقان گیری نشده
unresolved	تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unbaoked	سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unpicked	نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated	اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
uncommitted	غیر متعهد نشده تعهد نشده
undisciplined	تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unborn	هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undirected	رهبری نشده راهنمایی نشده
unsifted	الک نشده رسیدگی نشده
unredeemed	جبران نشده سبک نشده
unset	جایگزین نشده جاانداخته نشده
uncharged	محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsought	جستجو نشده کشف نشده
inconsummate	تکمیل نشده انجام نشده
irredenta	انجام نشده جبران نشده
unasked	خواسته نشده پرسیده نشده
untried	امتحان نشده محاکمه نشده
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete	انجام نشده پر نشده
encomium	ستایش
praise	ستایش
laud	ستایش
lauds	ستایش
laudation	ستایش
lauded	ستایش
lauding	ستایش
eulogium	ستایش
veneration	ستایش
praises	ستایش
panegyric	ستایش
panegyrics	ستایش
extolment	ستایش
adoration	ستایش
praising	ستایش
praised	ستایش
doxology	ستایش
orison	ستایش
worship	ستایش
adulation	ستایش
panegyrical	ستایش
proneur	ستایش گر
commendation	ستایش
eulogy	ستایش
worshiped	ستایش
worshiping	ستایش
worshipping	ستایش
worships	ستایش
eulogies	ستایش
eulogizing	ستایش کردن
encomiastic	ستایش امیز
sweet talk <idiom>	ستایش کسی
tribute	ستایش تکریم
tributes	ستایش تکریم
lauds	ستایش کردن
commending	ستایش کردن
eulogizes	ستایش کردن
laudable	قابل ستایش
eulogized	ستایش کردن
adorability	شایستگی ستایش
adorableness	شایستگی ستایش
commended	ستایش کردن
kudos	ستایش کردن
commends	ستایش کردن
glorifies	ستایش کردن
glorify	ستایش کردن
doxological	ستایش امیز
ovations	ستایش و استقبال
ovation	ستایش و استقبال
doxologize	ستایش گفتن
eulogised	ستایش کردن
eulogises	ستایش کردن
eulogising	ستایش کردن
glorifying	ستایش کردن
eulogize	ستایش کردن
commend	ستایش کردن
lauding	ستایش کردن
panegyrize	ستایش کردن
praiseful	ستایش امیز
lauded	ستایش کردن
laudator	ستایش کننده
hierolatry	ستایش مقدسات
to pay tribute to	ستایش کردن
praiseworthiness	برای ستایش
eulogistic	ستایش امیز
laud	ستایش کردن
adorable	شایان ستایش
admiring	ستایش امیز
exaltation	سرافرازی ستایش
unintended investment	سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush	اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
venerate	ستایش و احترام کردن
praiseworthily	بطور قابل ستایش
apotheoses	ستایش اغراق امیز
adorer	ستایش کننده عاشق
panegyrical	ستایش امیز مدیحه
praiseworthy	قابل ستایش ستودنی
venerated	ستایش و احترام کردن
venerating	ستایش و احترام کردن
laudably	بطور قابل ستایش
more praise than pudding	ستایش خشک و خالی
venerates	ستایش و احترام کردن
sensibility to praise	حساسیت نسبت به ستایش
to preach up	ستودن یا ستایش کردن
apotheosis	ستایش اغراق امیز
panegyrics	ستایش امیز مدیحه
panegyric	ستایش امیز مدیحه
he won a high praise	مورد ستایش بسیارواقع شد
eloge	ستایش شخص مرده
magnifcation	درشت سازی ستایش زیاد
commendably	چنانکه شایان ستایش باشد
palmary	شایسته ستایش و تقدیر برجسته
henotheism	ستایش چند خدا یکی پس ازدیگری
hero-worshipper	ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
claptrap	سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
adorably	چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
worthy of praise	شایان تمجید سزاوارتمجید شایان ستایش
uncharged	پر نشده
unbowed	خم نشده
undisturbed	مختل نشده
uncommitted	تقبل نشده
unaccomplished	انجام نشده
unaccommodated	فراهم نشده
innascible	زایده نشده
inextinct	نیست نشده
unquestioned	بحث نشده
unabridged	تلخیص نشده
unfulfilled	انجام نشده
intemerate	بی ناموس نشده
unbacked	رام نشده
unabated	کاسته نشده
unclaimed	مطالبه نشده
uncut	از هم جدا نشده
uncut	قطع نشده
uncut	بریده نشده
haggard	رام نشده
unpolished	پرداخت نشده
unabridged	کوتاه نشده
unchanged	عوض نشده
imperforate	منگنه نشده
unalloyed	الیاژ نشده
unbidden	دعوت نشده
unspotted	ننگین نشده
unpaid	پرداخت نشده
unnormalized	هنجار نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.	تا دیر نشده
the date was not specified	نشده بود
in quires	صحافی نشده
in sheets	صحافی نشده
uncontrolled	مهار نشده
inedited	چاپ نشده
inedited	منتشر نشده
unfulfilled	اجرا نشده
unsought	کاوش نشده
uncontrolled	کنترل نشده
increate	افریده نشده
roughdry	اطو نشده
unreconstructed	بازسازی نشده
unearned	کسب نشده
autochthonous	جابجا نشده
undisiplined	تربیت نشده
undirected	هدایت نشده
non switched line	خط گزینه نشده
undefined	تعریف نشده
undeeded	در سندقید نشده
uncoditioned	شرط نشده
uncoditioned	قطعی نشده
unsight	دیده نشده
unconnected	وصل نشده
unasked	سوال نشده
unworn	کهنه نشده
unworn	استعمال نشده
unwashed	شسته نشده
tenantless	اشغال نشده
unthickened	تغلیظ نشده
unexploded	منفجر نشده
unstudied	مطالعه نشده
wound less	زخمی نشده
unsocialized	اجتماعی نشده
unshod	نعل نشده
unset	ثابت نشده
sightless	دیده نشده
unguarded	حراست نشده
unguarded	حساب نشده
unpublished	چاپ نشده
unpublished	نشر نشده
unsung	سروده نشده
unbowed	سر کوب نشده
unsung	خوانده نشده
unquestioned	استنتاق نشده
unseen	مشاهده نشده
unseen	مکشوف نشده
unsaved	پس انداز نشده
uncleared	ترخیص نشده
uncircumcised	ختنه نشده
unsaturated	اشباع نشده
unsaturate	اشباع نشده
unleached	سفید نشده
custom uncleared	ترخیص نشده