Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
to escape with life and limb
سختی رهایی جستن
Other Matches
escapes
رهایی جستن خلاصی جستن
escaping
رهایی جستن خلاصی جستن
escaped
رهایی جستن خلاصی جستن
escape
رهایی جستن خلاصی جستن
to make approaches
وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
temper
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempered
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempers
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
bombing height
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
angular velocity sight
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
bounce
پس جستن
overleap
جستن از
bounces
پس جستن
outjockey
جستن بر
spring
جستن
springs
جستن
bounced
پس جستن
jump
جستن
jumped
جستن
jumps
جستن
deliveries
رهایی
delivery
رهایی
livery
رهایی
deliverance
رهایی
quietus
رهایی
salvation
رهایی
emanacipation
رهایی
relief
رهایی
goby
رهایی
extrication
رهایی
escapement
رهایی
liveries
رهایی
rescues
رهایی
escapes
رهایی
rescued
رهایی
rescuing
رهایی
escape
رهایی
emancipation
رهایی
escaped
رهایی
rescue
رهایی
riddance
رهایی
abandonment
رهایی
escaping
رهایی
overrides
برتری جستن بر
denying
تبری جستن
deny
تبری جستن
denies
تبری جستن
excels
تفوق جستن بر
overtop
برتی جستن بر
overtop
برتری جستن از
purgation
برائت جستن
excelling
تفوق جستن بر
shoot-outs
بالا جستن
shoot out
بالا جستن
shoot forth
بالا جستن
shoot-out
بالا جستن
transcend
سبقت جستن
forestalls
پیش جستن بر
outrun
پیشی جستن بر
outrunning
پیشی جستن بر
outruns
پیشی جستن بر
antecede
برتری جستن
overrode
برتری جستن بر
override
برتری جستن بر
overridden
برتری جستن بر
forestall
پیش جستن بر
get the start of
سبقت جستن بر
out act
پیشی جستن از
outbalance
پیشی جستن
outguess
سبقت جستن
outvie
برتری جستن از
transcends
سبقت جستن
transcending
سبقت جستن
transcended
سبقت جستن
forestalled
پیش جستن بر
best
برتری جستن
assist
شرکت جستن
assisted
شرکت جستن
assisting
شرکت جستن
assists
شرکت جستن
to seek shelter
پناه جستن
to seek refuge
پناه جستن
renounce
تبری جستن از
renounced
تبری جستن از
renounces
تبری جستن از
renouncing
تبری جستن از
to come out of the woods
<idiom>
از خطر جستن
to be out of the woods
<idiom>
از خطر جستن
leap
جستن دویدن
leaped
جستن دویدن
leaps
جستن دویدن
to be off the hook
<idiom>
از خطر جستن
to be over the worst
<idiom>
از خطر جستن
to be over the hump
[American]
<idiom>
از خطر جستن
to make a pounce
ناگهان جستن
to keep one's distance
دوری جستن
to find fault with
عیب جستن
excel
تفوق جستن بر
to gain the upper hand
تفوق جستن
to gain a ccess
تقرب جستن
to find f.with
عیب جستن از
to carry sword
شمشیر جستن
to get the upper hand
پیشی جستن
denied
تبری جستن
to give the go by to
پیشی جستن بر
excelled
تفوق جستن بر
hip
جستن پریدن
to get the better of
پیشی جستن بر
hips
جستن پریدن
survivals
رهایی از انهدام
break off position
نقطه رهایی
break off
رهایی ازدرگیری
disillusions
رهایی از شیفتگی
acquittance
رهایی بخشودگی
bomb release line
خط رهایی بمب
disillusion
رهایی از شیفتگی
disenchantment
رهایی از طلسم
disillusioning
رهایی از شیفتگی
break up value
قیمت رهایی
to extricate oneself
رهایی یافتن
to get rid of
رهایی یافتن از
rescue
رهایی دادن
keep one's head above water
رهایی یافتن
rescued
رهایی دادن
rescues
رهایی دادن
get out
رهایی یافتن
rescuing
رهایی دادن
release point
نقطه رهایی
emergency relief
رهایی از بلایا
emancipator
رهایی دهنده
to get off
رهایی یافتن از
survival
رهایی از انهدام
dishallucination
رهایی ازشیفتگی
finds
جستن تشخیص دادن
wager of law
تبری جستن با سوگند
find
جستن تشخیص دادن
out maneuver
تفوق جستن در مانور
to gain a over
برتری یاتفوق جستن بر
to save one's neck
از دار رهایی یافتن
lead us not into temtation
ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
on one's feet
<idiom>
رهایی ازبیماری یا مشکلات
dropping angle
زاویه رهایی بمب
impasse
حالتی که از ان رهایی نباشد
disengagement
رهایی از قید یا تعهد
bomb release point
نقطه رهایی بمب
bailment
رهایی به قید ضمانت
to escape
[with something]
رهایی یافتن
[با چیزی]
release
منتشر ساختن رهایی
released
منتشر ساختن رهایی
releases
منتشر ساختن رهایی
anticipated
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
outstrips
عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipate
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulating
برابری جستن با پهلو زدن
outstripping
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstrip
عقب گذاشتن پیشی جستن از
emulate
برابری جستن با پهلو زدن
emulated
برابری جستن با پهلو زدن
anticipates
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipating
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
surpassed
بهتر بودن از تفوق جستن
trump
مغلوب ساختن پیشی جستن
overleap
جستن از روی نادیده گذشتن از
surpasses
بهتر بودن از تفوق جستن
trumps
مغلوب ساختن پیشی جستن
surpass
بهتر بودن از تفوق جستن
emulates
برابری جستن با پهلو زدن
get off
رهایی یافتن پیاده شدن از
sector
تقسیم دیسک به شیار رهایی
save
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saved
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saves
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
releases
ازاد سازی رهایی واگذاری
emergency relief
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
redeems
از گرو در اوردن رهایی دادن
released
ازاد سازی رهایی واگذاری
release
ازاد سازی رهایی واگذاری
to p anyone through danger
کسی را از خطر رهایی دادن
redeemer
رهایی بخش نجات دهنده
redeemers
رهایی بخش نجات دهنده
redeeming
از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemed
از گرو در اوردن رهایی دادن
redeem
از گرو در اوردن رهایی دادن
release point
نقطه رهایی ستون راهپیمایی
angular velocity
سرعت زاویهای رهایی بمب
sectors
تقسیم دیسک به شیار رهایی
helicopter breakup point
نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
disencumbrance
رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
to have recourse to a person
بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
overjump
بیش از اندازه نیروی خود جستن
to get the upper hand
برتری جستن تفوق پیدا کردن
to steal a march on any one
بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
toget the start of one's rival
بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
discharge
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
angular velocity bombsight
دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
discharges
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
apotheoses
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheosis
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com