Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 62 (5 milliseconds)
English	Persian
dangeously sick	سخت بیمار
Search result with all words
psychopath	بیمار روانی
psychopaths	بیمار روانی
psychotic	بیمار روانی
unhealthy	غیر سالم بیمار
sickroom	اتاق بیمار
sickrooms	اتاق بیمار
patient	بیمار مریض
patient	بیمار
patients	بیمار مریض
patients	بیمار
sicklier	بیمار
sickliest	بیمار
sickly	بیمار
woozier	بیمار
wooziest	بیمار
woozy	بیمار
sick	بیمار
sickest	بیمار
ill	بیمار
ill-	بیمار
ills	بیمار
bedfast	بیمار
bedrid	بیمار
bedridden	بیمار
languish	بیمار عشق شدن
languished	بیمار عشق شدن
languishes	بیمار عشق شدن
languishing	بیمار عشق شدن
homesick	بیمار وطن
bedpan	لگن بیمار بستری
bedpans	لگن بیمار بستری
out-patient	بیمار سرپائی
out-patients	بیمار سرپائی
maniac	بیمار مانیایی
maniacs	بیمار مانیایی
eliza	برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
happy go lucky	اسان گذران بیمار
inpatient	بیمار بستری
languideyes	چشمان بیمار
look for	بیمار بودن
love sick	بیمار عشق
outpatient	بیمار سرپایی بیمارستان
outpatient	بیمار سرپایی
packing sheet	حوله ترکه بتن بیمار بپیچند
podagric	بیمار نقرس
psyho	بیمار روانی
pulmonic	بیمار
rehabilitant	بیمار یا معلول درحال نوتوانی
sick industry	صنعت بیمار
sick nurse	پرستار بیمار
sick of love	بیمار عشق
strecher	تخت روان حمل بیمار
to overdose a patient	داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
you will become sick	شما بیمار میشوید
in-patient	بیمار بستریدر بیمارستان
in-patients	بیمار بستریدر بیمارستان
carer	مراقبو تیماردار بیمار
The patient went off in a faint	بیمار غش کرد ( از حال رفت )
The patients hrart stopped beating.	قلب بیمار از کار افتاد ( ایستاد )
An apple a day keeps the doctor away. <proverb>	با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
Smoking makes you ill and it is also expensive.	سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com