English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
English Persian
callosity سخت شدن یا پینه کردن پوست
Other Matches
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
corn میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
clavus میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
to p up پینه کردن
revamping وصله پینه کردن
revamps وصله پینه کردن
inure or en پینه خورده کردن
revamp وصله پینه کردن
indurate پینه خورده کردن
revamped وصله پینه کردن
cobbles سنگ فرش کردن پینه دوزی
cobble سنگ فرش کردن پینه دوزی
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
bunny rabbits پینه
bunion پینه پا
bunny rabbit پینه
calluses پینه
callus پینه
bunions پینه پا
bunnies پینه
bunny پینه
induration پینه خوردگی
patched پینه دار
callose پینه دار
lady bug پینه دوز
inurement پینه خوردگی
lady clock پینه دوز
ladybeetle پینه دوز
callous پینه خورده
callous پینه زدن
cobbler پینه دوز
engrained پینه خورده
patchery پینه دوزی
cobblers پینه دوز
ladybug پینه دوز
ladybugs پینه دوز
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
mending وصله پینه شدنی
sclerous متصلب پینه خورده
souter کفاش پینه دوز
soutar کفاش پینه دوز
sitfast پینه در پشت اسب
callus پینه استخوانی گیاه
calluses پینه استخوانی گیاه
seared conscience وجدان پینه خورده
indurate پوست کلفت کردن
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
hard handed دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
thresh از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshing از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
dicker مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
tan باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
taxidermist ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
percutaneous perspiration عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
peel پوست انداختن پوست
peels پوست انداختن پوست
tegumnentum پوست طبیعی پوست
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
incrust با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
goatskin پوست بز
tegmentum پوست
tegmen پوست
skinless بی پوست
hide پوست
integument پوست
bark پوست
skinner پوست کن
parer پوست کن
encrustation پوست
peltry پوست
husk پوست
crustal پوست
swanskin پوست قو
dermis پوست
dermatalgia پوست
husks پوست
goatskins پوست بز
encrustations پوست
cuticle پوست
glume پوست
hides پوست
shale پوست
skin پوست
skinned پوست
rinds پوست
rind پوست
peeling پوست
skins پوست
shells پوست
skinning پوست
peel پوست
goat پوست بز
goats پوست بز
stripper پوست کن
strippers پوست کن
tunc پوست
scalp پوست سر
cortices پوست
cortex پوست
peels پوست
hull پوست
barking پوست
flayer پوست کن
hulls پوست
barks پوست
shell پوست
shelling پوست
neurilemma or lema پوست پی
barked پوست
scalp پوست فرق سر
flench پوست کندن
chafing پوست رفتگی
pod پوست برونی
slough پوست سبوس
pods پوست برونی
flense پوست کندن
rhytidome پوست درخت
scrotum پوست بیضه
chafe پوست رفتگی
ross پوست کندن
chafes پوست رفتگی
ethiope سیاه پوست
ross پوست درخت
scrotums پوست بیضه
scalps پوست کندن از سر
ethiopian سیاه پوست
slough پوست مار
erythema التهاب پوست
scalp پوست کندن از سر
scalps پوست فرق سر
fellmonger دلال پوست
scalable پوست کندنی
scalps پوست سر بامو
scarf skin پوست برونی
excoriation پوست رفتگی
excoriate پوست کندن از
vellum پوست گوساله
astrakhan پوست قره کل
unhusk پوست کندن
bearskin پوست خرس
astrachan پوست قره کل
exuviate پوست انداختن
bearskins پوست خرس
impassive پوست کلفت
fellmonger پوست فروش
astrachan پوست بخارا
excorticate پوست کندن
scalp پوست سر بامو
glumaceous پوست دار
lambskin پوست بره
hull پوست کندن
peeled پوست کنده
negress زن سیاه پوست
crusted پوست دار
beaver پوست سگ ابی
skins پوست پوستی
flays پوست کندن از
skinning پوست پوستی
hulls پوست کندن
skinny پوست واستخوان
kipskin دسته پوست
pachydrmatous پوست کلفت
frets پوست را بردن
pachydermatous پوست کلفت
fret پوست را بردن
oxhide پوست گاو
sheepskin پوست گوسفند
onionskin پوست پیاز
flaying پوست کندن از
flayed پوست کندن از
sheds پوست ریختن
moleskin پوست کورموش
malacodermous نرم پوست
malicorium پوست انار
melanic سیاه پوست
melanotic سیاه پوست
mesoderm میان پوست
lambskins پوست بره
molt پوست اندازی
sheds پوست انداختن
flay پوست کندن از
skinned پوست پوستی
skin پوست پوستی
beavers پوست سگ ابی
shed پوست انداختن
shed پوست ریختن
shedding پوست انداختن
shedding پوست ریختن
kid skin پوست بزغاله
papillose مانندبرامدگی پوست
husked پوست کنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com