English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
work hardening سخت کاری فلزات
Search result with all words
cold work عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
cold working property قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
Other Matches
metallography شرح فلزات بررسی در ساختمان درونی فلزات
base metal فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals فلزات اصلی فلزات کم بها
fineness عیار فلزات
drillings براده فلزات
cuttings براده فلزات
parting of metals تجزیه فلزات
whitesmith ابکار فلزات
base metal فلزات بنیانی
noble metals فلزات نجیب
base metals فلزات بنیانی
coinage metals فلزات مسکوک
post transition metals فلزات پس واسطه
dioxide; metals دیاکسید-فلزات
scissel دم قیچی فلزات
abrasive grit خرده فلزات
metal physics فیزیک فلزات
native metals فلزات خالص طبیعی
smeltery کارخانه ذوب فلزات
metal foulings خرده سوفاله فلزات
metallize روکش کردن با فلزات
docimasy فن ازمایش فلزات ودواها
non ferrous metal industry صنعت فلزات غیراهنی
white bearing metals فلزات سفید یاطاقان
metal foundry ریخته گری فلزات
burnisher الت پرداخت فلزات
ferrous فلزات اهن دار
metllurgist متخصص ذوب فلزات
melting pot دیگ ذوب فلزات
metallurgy استخراج و ذوب فلزات
melting pots دیگ ذوب فلزات
molten bath حمام ذوب فلزات
narrow band filter صافی فلزات باریک
metallurgical engineering علم ذوب فلزات
metallurgist متخصص قال کردن فلزات
metallurgists متخصص قال کردن فلزات
founding علم ذوب وریختن فلزات
joming test ازمایش تعیین سختی فلزات
assays عیارگیری فلزات گران قیمت
nonferrous غیراهنی فلزات غیر اهنی
metalline فلزی اغشته به نمک فلزات
assay عیارگیری فلزات گران قیمت
metallurgical وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
electro plating ابکاری فلزات به کمک برق
carats درجه خلوص فلزات پربها
electrometallurgy ذوب فلزات بوسیله برق
tumbling barrel غلتک مخصوص صیقل فلزات
sullage مواد اضافی فلزات مذاب
mill دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
bullion شمش فلزات با عیار معین
edging machine دستگاه خم کننده لبه فلزات
pyrometallurgy استخراج فلزات در اثر حرارت
metallurgy فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
carat درجه خلوص فلزات پربها
cupellation گرفتن فلزات قیمتی از سرب
mills دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
neck کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
extrusion شکل دادن گرم یا سرد فلزات
vicker's diamond hardness tester دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
transmutation of metals استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
hydrometallurgy استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
necks کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
electrometallurgy صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
metallurgic وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
dross کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
snips قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
finery زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
flame cleaning تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
die casting ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
picking پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
rivet test ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
drier ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
billon الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
compass compensation تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
dispersion hardening سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
hand forming شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
passivating پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
to anneal سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
azoth جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
metallic thread نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
mosaics موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery سرب کاری کارخانه سرب کاری
curry powders کاری
inaction بی کاری
plastering گچ کاری
malfunctions کژ کاری
curries کاری
curry powder کاری
malfunctioned کژ کاری
parget گچ کاری
electroplating اب کاری
impotence کاری
slobbery تف کاری
curry کاری
under employment کم کاری
malfunction کژ کاری
plasterwork گچ کاری
intent on doing anything کاری
active کاری
impotency کاری
effective کاری
feckful کاری
currie کاری
flower piece گل کاری
hypofunction کم کاری
workbench محیط کاری
workbenches محیط کاری
roughening by picking تیشه کاری
scrimshaw هنرمنبت کاری
counterattack بدل کاری
scabbing تیشه کاری
sinfulness خطا کاری
afforestation جنگل کاری
frustrating بدل کاری
frustrates بدل کاری
frustrate بدل کاری
fiendishness تبه کاری
crypianalysis پنهان کاری
plating روکش کاری
cotton plantation پنبه کاری
workstation ایستگاه کاری
workstations ایستگاه کاری
finishing touches دست کاری
farming اجاره کاری
joinery نازک کاری
flagitiousness تبه کاری
folding machine دستگاه خم کاری
plaster background دورنمای گچ کاری
punching منگنه کاری
compulsiveness مکرر کاری
conservativeness محافظه کاری
rice field برنج کاری
reservedness احتیاط کاری
repetition of an act تکرار کاری
relievo برجسته کاری
figuration شیرین کاری
purview of an occupation حدود کاری
probationership ازمایش کاری
contouring operation فرم کاری
reshaping روانه کاری
hammering چکش کاری
studious to do a thing بکردن کاری
energetic جدی کاری
discreetnss احتیاط کاری
discreetness احتیاط کاری
studious of doing a thing بکردن کاری
disguised underemployment کم کاری پنهان
factorage حق العمل کاری
delicacy of touch ریزه کاری
surgical operation دست کاری
glyptics کنده کاری
to reproach an act کاری را بد دانستن
tinwork قلع کاری
the needful اصل کاری
the manner of doing any thing طرزانجام کاری
tessellation موزاییک کاری
tokenism نمونه کاری
drilling work مته کاری
dry farm دیم کاری
d. touch نازک کاری
stonemasonry سنگ کاری
pique منبت کاری
burnishing صیقل کاری
burnishing پرداخت کاری
metalwork فلز کاری
extrude چکش کاری
extruded چکش کاری
extrudes چکش کاری
extruding چکش کاری
fal lal ریزه کاری
metallurgy فلز کاری
steelwork فولاد کاری
stannary قلع کاری
stalactite work مقرنس کاری
fairing صیقل کاری
illumination تذهیب کاری
illuminations تذهیب کاری
latticework شبکه کاری
cutting off برش کاری
compounding امیزه کاری
plumbing سرب کاری
molding operation قالب کاری
molding operation فرم کاری
misprision خلاف کاری
brickwork سفت کاری
it is a soft snap کاری ندارد
decorations زینت کاری
decoration زینت کاری
glazing شیشه کاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com