English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
strain harden سخت گرداندن تغییر بعدی سخت گرداندن کشی
Other Matches
dials گرداندن
operates گرداندن
revolve گرداندن
revolved گرداندن
revolves گرداندن
operate گرداندن
wheels گرداندن
wheeling گرداندن
man گرداندن
wheel گرداندن
operated گرداندن
wrest گرداندن
dialled گرداندن
dialed گرداندن
dial گرداندن
repays بر گرداندن
repaying بر گرداندن
operation گرداندن
repay بر گرداندن
wrests گرداندن
wresting گرداندن
wrested گرداندن
mans گرداندن
to turn about گرداندن
managing گرداندن
wielding گرداندن
wielded گرداندن
maintain گرداندن
manage گرداندن
wield گرداندن
turns گرداندن
rotation گرداندن
turn گرداندن
manage گرداندن
managed گرداندن
manages گرداندن
wields گرداندن
rebut بر گرداندن
rebuts بر گرداندن
rebutted بر گرداندن
rebutting بر گرداندن
to tell ones beads تسبیح گرداندن
refracts بر گرداندن شکستن
shirk روی گرداندن از
shirked روی گرداندن از
pronation درون گرداندن
shirking روی گرداندن از
shirks روی گرداندن از
refracting بر گرداندن شکستن
refracted بر گرداندن شکستن
refract بر گرداندن شکستن
to bid beads تسبیح گرداندن
goggle چشم گرداندن
goggling چشم گرداندن
goggled چشم گرداندن
inflects منحنی کردن گرداندن
carburize سخت گرداندن سطحی
drives راندن گرداندن گرداننده
drive راندن گرداندن گرداننده
inflected منحنی کردن گرداندن
inflecting منحنی کردن گرداندن
He turned away from me . ازمن روی گرداندن
inflect منحنی کردن گرداندن
trolls چرخیدن چرخاندن گرداندن
troll چرخیدن چرخاندن گرداندن
round about دور سر گرداندن مطلب
crank میل لنگ گرداندن چرخاندن
MIDI sequencer ویرایش و جلوههای ویژه و گرداندن
cranking میل لنگ گرداندن چرخاندن
cranks میل لنگ گرداندن چرخاندن
cranked میل لنگ گرداندن چرخاندن
crank هندل زدن گرداندن میل لنگ
cranked هندل زدن گرداندن میل لنگ
cranking هندل زدن گرداندن میل لنگ
lynched درکوچه وبازار گرداندن ومجازات کردن
lynch درکوچه وبازار گرداندن ومجازات کردن
cranks هندل زدن گرداندن میل لنگ
hotwalker متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
lynches درکوچه وبازار گرداندن ومجازات کردن
to face somebody [something] چهره خود را بطرف کسی [چیزی] گرداندن
recalls بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
reconvey بمحل اولیه باز گرداندن دوباره جمل کردن
pronate بداخل گرداندن روی چهار دست وپا خم شدن
recalled بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recall بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
deblock باز گرداندن بلاک ذخیره شده داده به حالت اصلی
to show one round کسیرا دور گرداندن وجاهای تماشایی راباو نشان دادن
starter وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
starters وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
motoring گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
reflected code سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
projecting تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
strain hadening سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over تغییر روش تغییر رویه
changing تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
serotine بعدی
two dimensional دو بعدی
spatial سه بعدی
tridimensional سه بعدی
three dimentional سه بعدی
three dimensional سه بعدی
puisne بعدی
subsequent بعدی
two-dimensional دو بعدی
unidimensional یک بعدی
unidimensional تک بعدی
solid سه بعدی
second thoughts بعدی
succeeding بعدی
further بعدی
future بعدی
one dimentional تک بعدی
one dimentional یک بعدی
ulterior بعدی
cubical سه بعدی
solids سه بعدی
furthering بعدی
furthers بعدی
three-dimensional سه بعدی
furthered بعدی
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
follow up اماد بعدی
subsere توالی بعدی
tridimensionality حالت سه بعدی
follow up اقدامات بعدی
aftertaste لذت بعدی
immediate destination مقصد بعدی
aftereffect اثر بعدی
one dimensional array ارایه یک بعدی
holographic image نمایی از شی سه بعدی
triaxial test ازمایش سه بعدی
feeder report گزارشات بعدی
solid geometry هندسه سه بعدی
follow up supply اماد بعدی
aftertastes لذت بعدی
two demensional chromatography کروماتوگرافی دو بعدی
versatile چند بعدی
stereognosis ادراک سه بعدی
after-effect تاثیر بعدی
after-effects تاثیر بعدی
unidimensionality یک بعدی بودن
succeeding generation نسل بعدی
latter day روز بعدی
stereoscope سه بعدی نما
stereoscopic vision دید سه بعدی
holograms تصویر سه بعدی
space frame قاب سه بعدی
two dimensional lattice شبکه دو بعدی
two dimensional array ارایه دو بعدی
dosseret بلوک سه بعدی
four dimensional چهار بعدی
illusiansm نقاشی سه بعدی
three dimentional array ارایه سه بعدی
hologram تصویر سه بعدی
aftermath عواقب بعدی
multidimensional چند بعدی
multidimentional چند بعدی
t' other بعدی دیگر
deep space فضای سه بعدی
n cube مکعب N بعدی
three dimensional lattice شبکه سه بعدی
three dimensional polymer بسپار سه بعدی
t' other نفر بعدی
3D analysis آنالیز سه بعدی
3D analysis بررسی سه بعدی
tother بعدی دیگر
tother نفر بعدی
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
increment حرکت به محل بعدی
aftereffect اثر بعدی داور
afterimage تصویر بعدی چیزی
post indexing فهرست سازی بعدی
space time دستگاه چهار بعدی
ulterior plans تدابیر اجل بعدی
post indexing شاخص گذاری بعدی
Turn left at the next corner. سر پیچ بعدی به چپ بپیچید.
depth quening سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com