Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
aging
سخت گردانی زمانی
age hardening
سخت گردانی زمانی
Search result with all words
age hardening susceptibility
تقبل سخت گردانی زمانی
air hardening
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
strain age hardening
سخت گردانی کرنشی زمانی
Other Matches
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
strain hadening
سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
short cycle annealing
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
regimental
گردانی
ramble
سر گردانی
rambled
سر گردانی
rambles
سر گردانی
transliteration
نویسه گردانی
hardening
سخت گردانی
thinning
رقیق گردانی
repeal
باز گردانی
data handling
داده گردانی
rectification
راست گردانی
revolvable
دور گردانی
rim drive
لبه گردانی
exception handling
استثنا گردانی
repeals
باز گردانی
magnetization
مغناطیس گردانی
runaround
دور سر گردانی
file handling
پرونده گردانی
hot tempering
سخت گردانی درجهای
induced magnetization
مغناطیس گردانی القائی
curing vessel
فرف سخت گردانی
hardening furnace
کوره سخت گردانی
curing oven
کوره سخت گردانی
cure rate
سرعت سخت گردانی
austemper
سخت گردانی حرارتی
radiation hardening
سخت گردانی تابشی
cementation
سیمانکاری سخت گردانی
case hardening
سخت گردانی سطحی
softening furnace
کوره نرم گردانی
hardening room
اطاق سخت گردانی
softening point
نقطه نرم گردانی
double hardening
سخت گردانی مضاعف
strain hadening
سخت گردانی سرد
electrolytic deposition
متالیزه گردانی گالوانیکی
temper hardening
سخت گردانی بازپخت
direct quenching
سخت گردانی مستقیم
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
hardening constituent
جزء سخت گردانی
hardening crake
ترک سخت گردانی
selective hardening
سخت گردانی انتخابی
hardening distortion
شکستگی سخت گردانی
hard surfacing
سخت گردانی سطحی
case harden
سخت گردانی سطحی
strain hadening
سخت گردانی کرنشی
quench age hardening
سخت گردانی و ترساندن
magnetization characteristic
منحنی مغناطیس گردانی
partial jurisdiction
حق خود گردانی محدود
magnetizing current
جریان مغناطیس گردانی
work hardening
سخت گردانی سرد
toughen by sparks
سخت گردانی با جرقه
precipitation hardening
سخت گردانی رسوبی
magnetizing field
میدان مغناطیس گردانی
nitrogen hardening
سخت گردانی ازتی
quenching and tempering
ترساندن و سخت گردانی
ausformig
سخت گردانی اوستینیتی
induction harening
سخت گردانی القائی
austemper
سخت گردانی باینیت
broken hardening
سخت گردانی شکسته
simplifcation
ساده گردانی مختصر سازی
hard facing alloy
الیاژ سخت گردانی سطحی
self hardening steel
فولاد خود سخت گردانی
simplifications
ساده گردانی مختصر سازی
salt bath hardening
سخت گردانی حمام نمک
simplification
ساده گردانی مختصر سازی
mold drying oven
کوره خشک گردانی قالبی
oil hardening steel
فولاد سخت گردانی روغنی
gas case hardening
سخت گردانی پوسته گازی
carburizer
ماده ویژه سخت گردانی
cold upsetting die
حدیده چاق گردانی سرد
battalion landing team
تیم پیاده شونده گردانی
reinstatement of revolving credit
اعتبار گردانی را تجدید کردن
quenched and tempered condition
حالت ترساندن و سخت گردانی
depth of hardening zone
عمق ناحیه سخت گردانی
hardening strain
تغییر طول سخت گردانی
salt bath case hardening
سخت گردانی سطحی حمام نمک
high frequency induction hardening
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
gas fired hardening tempering furnace
کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
quenching and tempering furnace
کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
flame hardening
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
dispersion hardening
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
cyaniding
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
age hardening
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
tempering (metallurgy)
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
monomial
یک زمانی
onetime
یک زمانی
simultaneeity
هم زمانی
time limits
حد زمانی
on
<prep.>
در
[زمانی]
timeline
خط زمانی
sometime
یک زمانی
time limit
حد زمانی
whilom
یک زمانی
time sense
حس زمانی
synchronization
هم زمانی
synchrony
هم زمانی
eternity
بی زمانی
eternities
بی زمانی
contemporaneousness
هم زمانی
temporal
زمانی
time limits
محدوده زمانی
unit of time
واحد زمانی
continuous time
با پیوستگی زمانی
timetabling
برنامه زمانی
discrete time
با گسستگی زمانی
time limit
محدودیت زمانی
time limits
محدودیت زمانی
time scales
مقیاس زمانی
time scale
مقیاس زمانی
timetables
برنامه زمانی
timetabled
برنامه زمانی
timetable
برنامه زمانی
When I came in
زمانی که من تو آمدم
time lags
فاصله زمانی
time lags
تاخیر زمانی
time lag
فاصله زمانی
time lag
تاخیر زمانی
time sharing
اشتراک زمانی
time frames
چارچوب زمانی
time frame
چارچوب زمانی
vintage model
الگوی زمانی
timetrend
روند زمانی
timer switch
کلید زمانی
time yield limit
حد تسلیم زمانی
time yield
تسلیم زمانی
time table
جدول زمانی
time study
بررسی زمانی
time slice
برش زمانی
time series
سریهای زمانی
time score
نمره زمانی
time schedule
برنامه زمانی
timeline
تسلسل زمانی
no longer
نه بیشتر
[زمانی]
no longer
نه دیگر
[زمانی]
pressure of time
فشار زمانی
time pressure
فشار زمانی
time quantum
ذره زمانی
time priority
تقدم زمانی
time priority
اولویت زمانی
time disorientation
گم گشتگی زمانی
time dilation
پارادوکس زمانی
time constant
ثابت زمانی
time base
مبدا زمانی
time bar
محدودیت زمانی
throughput time
اشتراک زمانی
temporal sign
علامت زمانی
temporal maze
ماز زمانی
spatiotemporal
فضایی و زمانی
mechanical time fuze
ماسوره زمانی
clock paradox
پارادکس زمانی
time division multiplex
تسهیم زمانی
time division multiplexing
تسهیم زمانی
time preference
ارجحیت زمانی
time preference
رجحان زمانی
time preference
ترجیح زمانی
time path
مسیر زمانی
time interval
فاصله زمانی
time horizon
افق زمانی
time fuse
ماسوره زمانی
time jitter
اختلال زمانی
time flutter
اختلال زمانی
time fire
تیر زمانی
time estimation
براورد زمانی
time error
خطای زمانی
in a short time
در اندک زمانی
time limit
محدوده زمانی
temporal
جسمانی زمانی
interval
فاصله زمانی
yore
در زمانی بسیاردور
timed
زمانی موقعی
times
زمانی موقعی
schedules
برنامه زمانی
scheduled
برنامه زمانی
lapse
فاصله زمانی
lapses
فاصله زمانی
schedule
برنامه زمانی
lag
تاخیر زمانی
lagged
تاخیر زمانی
time
زمانی موقعی
lags
تاخیر زمانی
flashback
وقفه زمانی
lapsing
فاصله زمانی
flashbacks
وقفه زمانی
asynchronous time division multiplexing
تسهیم زمانی ناهمگام
input time constant
ثابت زمانی اولیه
time average symmetry
تقارن میانگین زمانی
low time constant
ثابت زمانی کوچک
magnetic time relay
رله زمانی مغناطیسی
rate of time preference
نرخ برتری زمانی
o technique
تحلیل عوامل زمانی
inductive time constant
ثابت زمانی القا
cross sectional data
داده ها در یک مقطع زمانی
cotidal
دارای هم زمانی در طغیان اب
synchronised
انطباق زمانی داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com