Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 51 (5 milliseconds)
English	Persian
to pour out abusive words	سخنان فحش امیزپی در پی اداکردن
Other Matches
my words hurt his feelings	سخنان من باو بر خورد سخنان من قلب او را جریحه دار کرد
he took my words in good part	سخنان مرا بخوبی تلقی نمود از سخنان من نرنجید
enouce	اداکردن
palatalize	از سق اداکردن
utters	اداکردن
uttered	اداکردن
utter	اداکردن
innuendo	اداکردن کنایه
innuendoes	اداکردن کنایه
innuendos	اداکردن کنایه
impact	با شدت اداکردن
impacts	با شدت اداکردن
teaze	سخنان نیشدارگفتن
voice-overs	سخنان افزوده
voice-over	سخنان افزوده
your words offended her	از سخنان شمارنجید
and all that	و از اینگونه سخنان
he was provoked by my words	از سخنان من رنجید
w.wordsŠyelk=yolk	سخنان بی مغز
teased	سخنان نیشدارگفتن
teases	سخنان نیشدارگفتن
mumbo jumbo	سخنان نامفهوم
soothingly	با سخنان نرم
tease	سخنان نیشدارگفتن
acquits	برطرف کردن اداکردن
expressing	بیان کردن اداکردن
express	بیان کردن اداکردن
acquitting	برطرف کردن اداکردن
expresses	بیان کردن اداکردن
expressed	بیان کردن اداکردن
get a rise out of someone <idiom>	سخنان نیش دارزدن
he was provoked by my words	سخنان من باو برخورد
sputter	باخشم اداکردن بیرون انداختن
sputtered	باخشم اداکردن بیرون انداختن
sputters	باخشم اداکردن بیرون انداختن
formulates	بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
formulate	بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
formulated	بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
labialize	حرفی را بصورت شفوی اداکردن
formulating	بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
sharp tongued	بکار برنده سخنان زننده
your words offended her	سخنان شما به احساسات اوبرخورد
to pour oil on troubled water	خشم کسیرا با سخنان نرم فرونشاندن
I take exception to the tone of your remarks.	من به لحن سخنان شما اعتراض می کنم.
to weigh one's word	سخنان خودرا سنجیدن سنجیده سخن گفتن
to strike a spark out of	جرقه یابرق دراوردن از واداربه گفتن سخنان یکرکردن
to over hear any one	سخنان کسی را بطور غیرمستقیم یا بدون میل اوشنیدن
to gloze over one's words	سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
echolalia	تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
staccato	بطور بریده بریده اداکردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com